دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

خدا و دموکراسی


خدا و دموکراسی
درست در ایامی که چپ ها توسن خیال خود را می راندند و برای آدم و عالم نسخه می پیچاندند و کوس براندازی نهاد دولت و انحلال اندیشه دینی در دنیای جدید را می نواختند، متفکری متین و اخلاقی در گوشه یی آرام مشغول کنکاش های خویش در مورد دنیای جدید و شرایط اجتماعی آن بود.
الکسی دو توکویل فیلسوف علم الاجتماع قرن نوزدهم که بی تردید چوب راستگرایی خود را می خورد و زیر سایه اسم مارکس از نظرها دور مانده است، امروز دوباره در عرصه اندیشه ها ظهور یافته است.
توکویل که به درستی محل تدقیق را دریافته بود، بی توجه به میراث سنت فلسفی غرب مدرن که اکنون توسط کارل مارکس واژگون شده بود، به سمت مطالعه و مشاهده برساخته این سنت فلسفی غربی رفت و نمود شکل گرفته جمهوریخواهی و لیبرالیسم در جهان جدید؛ ایالات متحده امریکا را مورد بررسی و مقایسه با فرانسه و انقلاب آزادیخواهانه آن قرار داد.
محور این نوشتار کوتاه دستاوردهای توکویل در نگاه هوشمندانه اش نیست بلکه قصد این مقاله عطف توجه دادن به نوع نگرش توکویل به مساله مورد مطالعه اش و نگاه پسین وی به جهان جدید است. توکویل که همانند روسو دل به دموکراسی بسته است، اما پیراسته های رمانتیستی را از پیکر آن ستانده است و همانند هگل دولت را تلقی نماد روح جمعی می پندارد اما اطلاق را برنمی تابد، همه مجردات فلسفی در حوزه نظر سیاسی را در کثرت گرایی پلورالیستی منحل می کند. به عبارت بهتر توکویل آنجا هنر خود را به رخ می آورد که با عینک عینیات و روش تحقیق مشاهده یی به سوی دولت و جامعه می رود و رابطه یی روشمند را از مطالعه همزمان نظر و عمل سیاسی به دست می دهد. اقدام توکویل به مشاهده شئون سیاسی و نه اندیشیدن صرف امور مجرد و انتزاعی، وی را مجهز به متدولوژی می کند که با آن هیچ یک از عوامل دخیل در زندگی سیاسی را از دست نمی دهد. چیزی که در عالم ذهنی به راحتی از دست اندیشمندان چپ می پرد، بدین سان است که توکویل در قوام یافتگی دموکراسی در امریکا، ردپای خداوند را پی می گیرد و تمایلات و گرایشات دینی را امر بنیادین حیات بخش در سنت دموکراتیک ایالات متحده امریکا درمی یابد. آنجا که برابری اجتماعی به خطر می افتد و دموکراسی را به سمت ابتذال می برد، این اخلاق درونی فرد امریکایی است که آغشتگی اش به دین باعث حفظ ترتیبات جامعه مدنی و حوزه اجتماعی برابر افراد جامعه امریکایی می شود.
آنچه فرانسویان از انجام آن عاجز مانده اند. توکویل از آنجا که رخ دادن جهان جدید را در امریکا تشخیص داده بود، به دنبال تاسیس علم سیاست جدید و نه اندیشه سیاسی جدید رفت؛ علمی که هم صبغه های پلورالیستیک را در خود داشته باشد و هم آزادی فردی را با شرایط برابری اجتماعی پیوند دهد. فربگی کار توکویل در تشخیص آغاز دوران جدید و حضور زاینده خداوند در جامعه در عین اقتدار دموکراسی است که هم پا و هم ارزش تشخیص ماکیاولی در گسست اندیشه جدید از قدیم است.
اگر چپ ها دین را به افیون کاهیدند و برای بشر جدید روضه ها خواندند و با پیشگویی های آرزومندانه خود، جهان آینده را عرصه یکسانی و بی طبقگی تحلیل کردند، اما سنت محافظه کاری و احترام به موقع به خداوند و سنت در نظرورزی های آلکسی دو توکویل، آنچنان قوت تحلیلی به وی بخشید که حتی قوت گرفتن روسیه در قرن آینده توسط توکویل پیش بینی شود.
طنز ماجرا آنجا است که مارکس چپ گرا که در عصر توکویل می زیست، توان تحلیل روابط موجود و واقعیات جاری را نداشت و انقلاب پرولتاریایی خود را در انگلستان تمنا می کرد.

حامد زارع
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید