پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فرار مغزها


فرار مغزها
هم اكنون در كشور ما افرادی هستند كه در فكر خروج از كشور برای ادامه تحصیل می باشند، افرادی كه با آرزوهای جورواجور و به این امید كه آینده درخشان در انتظار آنان است از كشور خارج می شوند و... البته تعدادی از این افراد به موفقیتهای درخور توجهی در خارج از كشور دست پیدا می كنند كه زبانزد خارجیان می شوند، هم اكنون پزشكان حاذقی در بیمارستان های كشورهای اروپایی و آمریكایی، مشغول طبابت هستند، مهندسان زیادی برای خود در این كشورها سرشناس شده اند، دانشمندان زیادی حتی در ناسا (سازمان فضایی آمریكا) كه ایرانی هستند مشغول به كار هستند و این چه معنی می دهد؟ یعنی این كه این دول مغزهای ما را جذب می كنند و چه عاملی باعث می شود كه این مغزها جذب شود؟ شاید نداشتن امكانات كافی در كشور و البته عده ای هستند كه بی هیچ امیدی به آنجا می روند و در رویاهای خود تحصیلات در دانشگاههای آنجا را دارند، اما پس از مدتی دست خالی به كشور باز می گردند. این گزارش را بخوانید:
هنگامی كه وارد دفتر شد در چهره جوانش، خطوطی بشاش نقش بسته بود به زغم خود، آمده بود تا به رویاهایش جامه حقیقت بپوشاند اما ظاهرا" لباس آینده او ایرانی نبود. آگهی اعزام به كشور اتریش را به سختی از لابه لای صفحه آگهی روزنامه ها پیدا كرده بود، لیسانس یكی از رشته های علوم انسانی بود اما می خواست برای تحصیل در یكی از دانشگاههای كشور اتریش با مدرك دیپلم در رشته پزشكی همه چیز را از نو شروع كند. وی می گفت : رشته علوم انسانی آینده ندارد. دختر جوان دیگری كه ظاهرا" چندین سال از گرفتن مدرك دیپلمش می گذشت آمده بود تا شرایط تحصیل در كشور ماوراءالبحار را بداند. گویی با اطلاعاتی كه می گرفت مرتب چرتكه می انداخت و حساب و كتابش را نه چندان صحیح، ذهنی مرور می كرد.
پسر جوان دیگری كه به همراه برادرش در این مكان حضور داشت گویی در مغازه خواروبار فروشی است؟ سئوالات پر تشویش وی در مورد رشته های مختلف و دانشگاههای پذیرنده تمامی نداشت و مانند پرنده ای كه تازه بال و پر گرفته دایم از این شاخه به آن شاخته می پرید. سئوالات متغیر جوان سبب شد تا خانم منشی عینك خود را بالا زده و از او بخواهد تا با كمی فكر و تدبیر و انتخاب واقعی یك رشته برای ادامه تحصیل، زمان دیگری را برای مراجعه انتخاب كند.
اطلاعات آگهی برای بسیاری از جوانانی كه وضعیت نامنظمی به لحاظ تحصیل و كار دارند،وسوسه انگیز بود. در این آگهی با خط قرمز نوشته بود: كشور اتریش معدودی دیپلمه دارای گذرنامه را برای كلیه رشته ها می پذیرد.
البته مركز این دایره خوش آب و رنگ رشته های دهن پركنی مانند پزشكی، مهندسی و كامپیوتر بود كه گویی اشتهای جوانان مراجعه كننده را به طور كامل برانگیخته بود.
این مركز در یكی از خیابانهای شمال شهر تهران قرار دارد كه البته برای اخذ ویزای دانشجویی از هر جوان فقط ۵۰۰-۶۰۰ دلار بیشتر نمی گرفت. به قول خانم منشی بیش از نیمی از این مبلغ برای كارگزاران این موسسه در كشور اتریش است و فقط ۲۰۰ دلار عاید این موسسه می شود. این خانم با آب و تاب برای جوانان توضیح می داد كه هزینه تحصیل در دانشگاه مذكور در رشته های علوم انسانی با خوابگاه سالانه مبلغ ناچیزی حدود ۲۵۰۰ دلار است كه البته برای پرداخت باید خود دانشجو دست در جیب مبارك كند.
یكی از این جوان ها كه هنوز حساب و كتابش نیمه مانده بود پرسید: پس هزینه خوراك چی؟ آیا موسسه شما در آنجا كاریابی هم دارد؟ در موسسه دیگری كه در مركز شهر برخی از جوانان در حالی كه تكه كاغذی بریده شده آگهی روزنامه را در دست دارند، آمده اند تا هزینه رویاهای خود را با نرخ های این موسسه نیز محك بزنند. در اینجا نیز منشی جوان توضیح می دهد كه این موسسه فقط اقدام به اخذ پذیرش تحصیلی می كند كه البته آن هم بین ۶ تا ۹ میلیون ریال هزینه جوانكی زیر لب بی آنكه بداند واقعا" برای تحصیل این مبلغ چقدر باید زحمت كشید با خنده گفت : خیلی خوبه!
با خود فكر می كردم كه فرق این جوان با جوانكی كه والدینش به او دایم هشدار می دهند كه برای ادامه تحصیل فقط می تواند در دانشگاههای دولتی درس بخواند، چیست؟
در این موسسه نیز البته هزینه اخد ویزای تحصیلی، هزینه ثبت نام در دانشگاه خارجی، هزینه خورد و خوراك با جوان یا احتمالا" خانواده اوست.
یكی از مدیران موسسه دیگری كه آگهی با این عنوان (تحصیل رایگان در كشور اتریش و بلژیك) پذیرش و ویزای تحصیلی تضمینی به یكی از روزنامه ها داده بود از توضیح بیشتر این تبلیغ می گفت «ابتدا كارشناسان و مشاوران این موسسه با افراد متقاضی مشاوره خواهند داشت و در صورت پذیرش در این مشاوره، آنگاه شرایط كسب پذیرش، ویزا و نحوه تضمین آن اعلام خواهد شد».
نمی دانم چرا این سئوال كه آیا موسسه شما تحت نظارت وزارت تحقیقات است ؟ مدیر موسسه را به گونه ای منقلب و آشفته كرد كه با ناراحتی و لحنی تند به من می گوید: «كدامیك از این موسسات زیرنظر وزارتخانه كار می كنند كه ما هم...؟
در تمامی این مراكز با درج یك پیام تبلیغاتی در یكی از نشریات و یا حتی پست الكترونیكی، از تحصیلكرده های دانشگاههای داخلی نیز دعوت می كنند تا در دانشگاههای خارج از كشور ادامه تحصیل دهند. در جزوه اطلاعات و آگهی یكی از این مراكز آمده است: تحصیل در فرانسه، ایتالیا و اتریش لیسانس، فوق لیسانس و دكترا، تمام رشته ها معدل بالای ۱۷ از بورس استفاده می نمایند. مهلت فقط ۱۵ روز!
یكی از كاركنان موسسه ب ـ آ كه نخواست نامش ذكر شود در این زمینه گفت : «مدت هاست در چنین موسسه‌ای فعالیت دارم اما به نظر من بهتر است هر فرد با اطلاعاتی كه از سوی وزارت تحقیقات و فناوری در خصوص وضعیت تحصیل در دانشگاههای خارج از كشور ارایه می شود، خود و یا خانواده اش شخصا" در این زمینه اقدام كند». البته شاید ورود به دانشگاه، برخورداری از موقعیت بهتر اجتماعی كسب شغل مورد علاقه و آروزهایی از این دست، مجموعه ای از تصوراتی باشد كه با چاشنی دهان سوز خارج از كشور سبب شده تا برخی از جوانان را، برای نیل به این آمال به بنگاههای خصوصی اعزام به خارج بكشاند.
سرنوشت تحصیلی هر فرد اگر چه در مجموع پرونده شخصی وی قرار می گیرد اما خروج سرمایه انسانی و به عبارت دیگر «خروج مغزها» از كشور آیا به روند توسعه كشور لطمه ای وارد نمی كند؟ از سوی دیگر عدم جذب نیروی متخصص و تحصیلكرده دانشگاهی توسط بازار كار و یا ناهمخوانی تحصیلات با شغل كنونی آنها، معضل دیگری است كه برخی از فارغ التحصیلان مراكز آموزش عالی داخلی را به سوی این مراكز جذب می كند. نكته مهم این كه بسیاری از خانواده ها باید بدانند پیش از هرگونه تصمیم گیری در این زمینه می توانند اطلاعات لازم در مورد تحصیل در یكی از مراكز آموزش عالی خارج از كشور را از وزارت تحقیقات و فناوری كسب كنند.
●نظر مسوولان
حال می خواهیم نظر مشاور سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را بدانیم.
مهندس سیدمحمدرضا دربندی مشاور سازمان فرهنگی ایرانیان خارج از كشور و مدیر كل سابق همین بخش است كه پیشتر مدیر كل مطبوعات خارجی وزارت ارشاد بوده است. بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در جمع برگزیدگان المپیاد و ایجاد نگرش و ادبیات جدید نسبت به مهاجرت نخبگان بهانه‌ای برای طرح مجدد این موضوع با كارشناسان شد.
تجربه گذشته و مسولیت فعلی، در بندی این فرصت را داده است تا به طور ملموس با موضوع مهاجرت نخبگان آشنا شود و در مقام یك صاحب نظر در این باره گفتگو كند. در بندی ضمن توصیف وضعیت ایرانیان خارج از كشور، خاستگاه عوامل مهاجرت در داخل كشور، خارج از كشور و شرایط مهاجران را بررسی می كند. وی در پاسخ به این پرسش كه كشورهای در حال توسعه به طور مشخص از چه زمانی با موضوع مهاجرت و فرار مغزها مواجه شده اند می‌گوید:
«موضوع مهاجرت به طور اعم و مهاجرت نخبگان به طور اخص، موضوع جدیدی نیست، همه كشورهای توسعه نیافته از نیم قرن قبل تاكنون گرفتار این مسئله بوده اند. البته در ایران پس از انقلاب، آمار مهاجرت رشد قابل توجهی داشته است كه دلایل آن قابل بررسی است. هم اكنون آمار رسمی مهاجران در جهان حدود ۱۲۰ میلیون نفر است و در آمار غیر رسمی حدود ۲۵۰ میلیون نفر ذكر می شود كه مهاجران ایرانی حدود ۱ تا ۲ درصد آنها را تشكیل می دهند. نكته قابل توجه این كه در همه موارد، مهاجرت و فرار مغزها از جنوب به شمال نیست، بلكه درصد قابل توجهی از مهاجران، از اروپا و كانادا به آمریكا مهاجرت كرده اند و دولتهای این كشورها نیز از این پدیده به عنوان یك معضل اجتماعی یاد می كنند و این نمونه ای از مهاجرت شمال به شمال تر است».
و حال این پرسش پیش می آید كه فكر می كنید علل و انگیزه این مهاجرت ها در ایران چیست؟
«علل مهاجرت در ایران را می توان در دو مقطع قبل و بعد از انقلاب به طور جداگانه بررسی كرد، علل عمده مهاجرت در قبل از انقلاب عبارت بود از: اشتغال، تجارت، تحصیل و مبارزه، اما پس از انقلاب در سه مقطع متفاوت، مهاجرت با انگیزه های مختلف صورت گرفته است كه اهم آنها عبارتند از: فرار وابستگان رژیم سابق و یا كسانی كه بیم از مجازات داشتند، عدم تحمل وضعیت انقلابی روزهای اولیه انقلاب، نبودن شرایط مناسب تحصیل و تجارت در آن سالها، ابهامی كه از آینده در ذهن افراد وجود داشت كه پس از شروع جنگ، گروه جدیدی به مجموعه قبلی افزوده شد. آنان كسانی بودند كه تحمل فشارها و مشكلات ناشی از جنگ را نداشتند. جنگ شهرها، موشك باران، كمبود مواد غذایی، نبود امنیت جانی و گاه نیز فرار از خدمت در جبهه های جنگ، از دلایل این مهاجرت به حساب می آمد. پس از جنگ، اوضاع تغییر كرد، دیگر دلایل گذشته عامل مهاجرت نبود. علت مهاجرت های پس از اتمام جنگ و شروع دوران سازندگی، بیشتر اشتغال و تحصیل بود كه همین دلایل باعث شد آمار مهاجرت، رشد بیشتری پیدا كند».
و آیا از آمار دقیق مهاجران اطلاعاتی در دست است؟ «آمار مهاجران ایرانی از ۲تا ۷ میلیون نفر ذكر می شود، اما رقمی كه براساس تجربه كاری ما به دست آمده است كه می توان گفت به واقعیت نزدیك می باشد، ۳ میلیون نفر است كه این تعداد در ۲۰ كشور مهم جهان پراكنده شده اند كه به ترتیب در آمریكا ۱/۲ میلیون نفر، كانادا ۲۰۰ هزار نفر، انگلستان ۱۸۰ هزار نفر، آلمان ۱۱۰ هزار نفر، فرانسه ۱۰۰ هزار نفر، سوئد ۹۰ هزار نفر، استرالیا ۷۰ هزار نفر، اتریش، ایتالیا و تركیه هر كدام ۳۰ هزار نفر، یونان ۱۰ هزار نفر، بلژیك، نروژ و اسپانیا هر كدام ۵ هزار نفر و بقیه در كشورهای مختلف زندگی می كنند. البته تعدادی از هموطنان ما كه عمدتاؤ از شهروندان شهرهای مرزی ایران هستند، به كشورهای حاشیه خلیج فارس مهاجرت كرده اند كه چون دایما" در حال رفت و آمد به آن كشور هستند در این آمار گنجانده نشده اند».
در بندی در پاسخ به این پرسش كه آیا آماری از وضعیت تحصیلی، شغلی و اجتماعی آنها وجود دارد می گوید:
«البته آمار دقیقی در دست نیست، اما اكثریت قابل توجهی از مهاجران مقیم آمریكا و بعضی از كشورهای اروپایی، صاحبان سرمایه، فناوری و موقعیت اجتماعی ویژه هستند. آخرین آماری كه اداره آمار ایالات متحده آمریكا در سرشماری ۱۰ سال پیش ارائه كرده است، موید این ادعاست. این آمار نشان می دهد كه ۴۶ درصد مهاجران ایرانی دارای مدرك لیسانس و بالاترند (كه این عدد در بین شهروندان آمریكایی كمتر است)، ۴۲ درصد در رده های بالای علمی و حرفه ای و۲۲ درصد صاحبان شركتهای بزرگ تجاری، كارخانه های صنعتی، بیمارستان، ورزشگاه و ... هستند. ضمنا" میانگین درآمد مهاجران ایرانی ۵۵ هزار دلار و میانگین درآمد شهروندان آمریكایی ۳۵ هزار دلار است».
در بندی بر این اعتقاد است كه همه انسانها دارای عقاید یكنواخت و دیدگاه های مساوی نیستند، آنچه گفته شد، ناظر بر عموم دانشجویان و دانشگاهیان بود، اما گروه قابل توجهی از آنها همه هم و غمشان ماندن و اصلاح كردن و یا مهاجرت كوتاه و بازگشت به كشور است. تمام دستاوردهای ارزنده ای كه در زمینه های مختلف علمی درا ین چند سال برای كشور ما حاصل شده است، در واقع نتیجه تلاش همین ستاره های فروزانی است كه با همت و اعتقاد والای خود مانده و به وظیفه شرعی و انسانی خود عمل كرده اند.
منبع : خانواده سبز