یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

از ارض تا عرش


از ارض تا عرش
● معراج و جایگاه آن :
پس از بحث توحید و خداشناسی در تمدن اسلامی، بحث نبوت بویژه ختم نبوت خاتم المرسلین حضرت محمد(ص) از جمله دقیق‌ترین موضوعاتی است که در میان محققان و دانشمندان وقاد مسلمان وبعضا غیرمسلمان جایگاه والایی دارد واز جمله مباحث مربوط به نبوت حضرت خاتم(ص) بحث معراج آن حضرت می‌باشد که به عقیده جمهور محققان از ویژگی‌های خاص خاتم پیامبران بوده است.
قاطبه علماء چون خواجه نصیر‌الدین طوسی(ره) شیخ الطایفه، شیخ الرئیس بوعلی سینا(ره) ،‌شیخ طبرسی(ره) صاحب تفسیر( مجمع البیان) و از علما اهل تسنن ،‌امام فخر رازی صاحب کتاب تفسیر(روح‌الجنان و روح الجنان ) و قاضی بیضاوی و این اواخر منصور علی ناصف مولف کتاب(التاج) دانشمند ( دانشگاه الازهر) و استاد دانشگاه زینبیه مصر، و سید قطب در کتاب تفسیر خود، ثبوت معراج را عرشه همت خود ساخته‌اند که نظر اجمالی بعضی از این بزرگان را خواهیم آورد . یعنی همیشه نظر مبارکشان این بوده است که مسئله معراج قطعی است و منکر آن از دین خارج است و یا آنان را بی‌توجه به احادیث ائمه هدی دانسته‌اند. این موضوع یعنی معراج هیچ گاه به بحث گذاشته نشده است که آیا محتویات آن با علم سازگاری دارد یا نه ،‌آیا برای اثبات آن می‌توان دست به دامن قوانین علم و عقل شد؟ یا مثل مسیحیت باید قلبا به آن معتقد شد و دم بر نیاورد چون بسیاری از احکام کیش مسیحیت این چنین است و هیچ شامس(۱) ،‌کشیش،‌اسقف ،‌کاردینال( مطران ) و “پاپ” برای آنها براهین علمی اقامه نکرده‌اند.
چون اگر این کار را کرده بودند دانشمندان مسیحی آن را عنوان می‌کردند اما همیشه در مواجهه با احکام اصولی خودشان جواب دندان شکنی که داده‌اند این است که به این مسئله باید با قلب معتقد بود و نباید درباره آن مناقشه کرد و همین روش رهزن اعتقادات سالم گردیده و چه بسیار سرگردانی‌ها را باعث شده است. البته دست مسیحیان در رد معراج جسمانی حضرت رسول اکرم (ص) بسته است و نمی‌توانند آن را به هر علتی منکر باشند چون اگر مسلمانان به معراج یک شخص از اهل اسلام قائل‌اند در عوض مسیحیان به معراج جسمانی پنج نفر از اهل مسیحیت قائل‌اند و آنان عبارتند از :
● پنج تن از بنی‌اسراییل که معراج رفتند؛
۱)اخنوخ پیغمبر (ص) که سه هزار و سیصد و هشتاد و دو سال قبل از مسیح بوده است. (سفر تکوین باب ۵ س. شریف‌لو کارشناس راهنمایی منطقه ۱۱آیه ۲۴)
۲) ایلیای پیغمبر(ص(. ) سفر ملوک باب دوم،‌به زبان سریانی جدید)
۳) مسیح پیغمبر(ص( .) انجیل مرقس ، باب ۱۶ ، آیه ۱۹)
۴) پولس مقدس. (رساله پولس به اهل قورنتس ‌باب ۱۲ آیه ۱۲)
۵) یوحنای مقدس. ( مکاشفات یوحنای لاهوتی ، باب ۴)
پس انکار معراج جسمانی حضرت پیامبر(ص) از جانب بعضی از مشاهیر مسیحیت از جمله کشیش، پاپاس فندر آلمانی در کتاب( راه زندگی شبهه ۱۴) چاپ سال ۱۸۶۱ میلادی که معراج جسمانی پیامبر را به شدت منکر می‌شوند به دور از انصاف است.
قرآن کتاب آسمانی، خود برای همه مسائل اصولی استدلال می‌کند استدلال‌هایی که برای همه آموزنده و بیدار کننده است به علاوه قرآن حتی از مخالفان خود نیز مطالبه دلیل و برهان می‌نماید و آ‌نان را به خاطر پیروی از عقاید غیرمستدل نکوهش می‌کند.
تحتم واقعه معراج را از قرآن و احادیث نبوی و علوی می‌توان دریافت. آیاتی که در قرآن کریم واقعه معراج پیامبر اسلام(ص) را بیان می‌کنند به اتفاق جمهور مفسران عبارتند از :آیه اول سوره “اسراء”، آیه چهل وسوم از سوره” زخرف” ، آیات پنجم تا هجدهم از سوره” النجم”‌.
در آیه اول از سوره اسراء می‌فرماید: ( پاک و منزه است خدایی که بنده خودش را در شبی از مسجدالحرام به مسجد القصی که در سرزمین مبارک و مقدسی واقع شده است برد تا آیات و نشانه‌های ما را ببیند او شنوا و بینا است.) دراین آیه شریفه از بردن و اسراء پیامبر(ص)از مسجدالحرام به مسجدالاقصی یاد شده است مسجدی که عده‌ای از مفسران آن را بیت‌المقدس ذکر می‌کنند و عده‌ای دیگر آن را محازی کعبه یعنی بیت‌المعمور در آسمان چهارم عنوان کرده‌اند.(۲)
رسول اکرم(ص) پس از بازگشت از معراج وقتی آن واقعه را برای مردم عنوان کرد پاره‌ای از آنان راه انکار و تکذیب را پیشه کردند و عذر آوردند که چگونه ممکن است راهی بدان دوری یعنی از مکه تا بیت‌المقدس که به چهل روز روند و به چهل روز بازگردند تو می‌گویی به یک شب رفتم و بازآمدم این ممکن نیست و نتواند بود و اگر گفتی به خواب دیدم انکار نبودی.(۳)
بعضی از تازه مسلمان‌ها به خاطر برنتافتن قول رسول(ص) از دین خارج شدند. پیامبر(ص) ناگریز تمام نشانه‌های بیت‌المقدس را که تا آن زمان به آنجا نرفته بود با همه جزئیات برای آنها تشریح نمود و مورد اعجاب همه واقع گردید.
اما اختلاف دیدگاه‌ها و آرا به اینجا ختم نمی‌شود، بعضی‌ها معراج پیامبر(ص) را در خواب و به یک حالت وحی تعبیر می‌کنند و می‌گویند پیامبر(ص) می‌گوید به معراج رفتم یعنی در عالم خواب اتفاق افتاد. قائلین این قول به آیه ۶۰ از سوره مبارکه اسراء استناد می‌کنند که در آن کلمه (رویا)آمده و آن به معنی خواب است.
● نظر دانشمندان غیرمسلمان در روحانی بودن معراج
از جمله افراد غیرمسلمان که معراج را به روح تلقی کرده‌اند آقای” کنستان ویرژیل گیورگیو) دانشمند رومانی الاصل فرانسوی است که در کتابش به نام ( محمد پیامبری که ازنو باید شناخت) ص۱۲۴ می‌گوید:
اگر بگوییم محمد در حال بیداری تنها با روح خود در آسمان‌ها پرواز کرد مشکل فیزیکی پیش نمی‌آید اما اگر بگوییم که با جسم خاکی به آسمان‌ها پرواز می‌نمود این سوال مطرح می‌شود که آیا جسم می‌تواند سرعت ثانیه‌ای ۳۰۰ هزار کیلومتر را که سرعت سیر نور است تحمل نماید. گرچه علم فیزیک این موضوع را قبول ندارد ولی من چون به عقاید مذهبی مسلمانان احترام می‌گذارم از نظر مذهب این گفته را می‌‌پذیرم. ما مسیحیان هم در معتقدات مذهبی خود مسائلی داریم که علم فیزیک یا زیست‌شناسی آن را نمی‌پذیرد ولی ما به حکم اینکه دارای عقیده مذهبی هستیم آن را قبول می‌کنیم.
شاید منظور آقای گیورگیو در این قسمت عقیده به زنده شدن عیسی پس از مرگ و صعود او به آسمان‌ها برای همیشه که با علم زیست‌شناسی و فیزیک سازگار نیست باشد اما طبق عادت مسیحیان بدون دلیل و مدرک به آن اعتقاد دارند.
در بین مسلمانان نیز افرادی هستند که معراج را به روح دانسته‌اند مثل شیخ‌الرئیس بوعلی سینا که قولش را خواهیم گفت وبعضی دیگر قائل به معراج جسمانی شده‌اند مثل علامه محمد باقر مجلسی و بعضی دیگر قائل به بین اثنین شده‌اند یعنی قولش نه صراحت در بیداری دارد و نه در خواب و رویا مثل قول دانشمند معاصر سیدقطب که می‌گوید: پیامبر (ص) درمیان خواب و بیداری بود که او را به بیت‌المقدس و آسمان‌ها بردند و بدین وسیله خود را از احتجاج دیگران محفوظ نگه داشته است .
نظر خواجه نصیر طوسی و بوعلی سینا در باره معراج نبی مکرم(ص)
و کلام دیگر در نقل (ادله نقلی) اینکه برای آشکار شدن شدت اختلاف آرا در تفسیر معراج به قول دو تن از فحول و نوادر عالم تشیع که آسمان شیعه از وجود این دو ستاره روشن گردیده بسنده می‌کنیم که علما و بزرگان بعد ازآن دو، از یکی از آنان پیروی کرده‌اند و رایشان موافق با یکی از آنان است.
۱) قول خواجه نصیرالدین طوسی معروف به شیخ الطائفه شاگرد شیخ مفید و سیدمرتضی (ره) در مسئله۳۴ از کتاب(عقاید جعفریه) که مشتمل بر ۵۰ مسئله است می‌فرماید: “ معراج حضرت رسول اکرم(ص) جسمانی،آشکار و در بیداری بود و این مطلب حق است و اخبار و روایات متواتر بر این مطلب دلالت دارند و منکرش از اسلام خارج (کافر) است حضرت بدون خرق و التیام از درهای آسمان‌ها وارد شد و قوس صعودی و سیر الی الحق را انجام داد .”
۲) قول شیخ‌الرئیس بوعلی سینا در رساله ( معراج نامه) خود در صفحه ۹۸ می‌فرماید: “معراج نبی (ص) محسوس وجسمانی نبوده بلکه عقلی(به روح) بوده است.” و در صفحه ۹۹ می‌فرماید:” وصیت می‌کنم این حرف‌ها و اقوال را از نااهل ابله و جاهل نامحرم دریغ دارند که بخل به حقایق از غیراهل و گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش. با مطالعه قول این دو فقیه و فیلسوف معلوم می‌گردد که اولی قائل به جسمانیت معراج عقل اول (ص) می‌باشد و منکرش را کافر می‌داند و قول دوم به عقلانیت و روحانیت معراج قائل است و جسمانیت را مردود می‌داند و منکرش را نا اهل ابله و جاهل نامحرم می‌انگارد. در واقع این دو قول همدیگر را تکذیب می‌کنند حال آنکه هر دو از دانشمندان تراز اول عالم تشیع و اسلام می‌باشند که آرزومندیم روح بلند و ملکوتی آنان با روح اقدس رسول الله (ص) قرین رحمت اللهی بگردد ولی اختلاف دیدگاهشان کاملا محرز و آشکار است و در این رهگذر هر دو قول پیروانی در بین علما و بزرگان متاخر دارند.
● واقعیت معراج:
اما واقعیت این است که معراج حضرت” لایقرا ولا یکتب” نه جسمانی بود و نه روحانی بلکه هر دو بود یعنی معراج ،‌معراج جسمانی و روحانی بود چون معراج جسمانی بدون روح که ممکن نیست و معلوم است که جسم بدون روح بسان یک شی بی جان و مادی می‌باشد که عاری از درک وشعور است و اگر معراج فقط روحانی بود که این امتیاز ویژه به حساب نمی‌آید چون سیره نویسان جملگی قائلند که معراج از اختصاصات حضرت رسالت(ص) بوده و ۲۵ پیامبری که اسمشان در قرآن آمده است از این بهره حظی نداشتند و هیچ یک به این اختصاص نایل نیامده‌اند و حکمت الهی بر این واقع شده است که بدین وسیله شرف و فضل را بر وی تمام کند واین سنگ محکی باشد برای انسان‌ها و امتحانی باشد برای بنیان‌های اعتقادی وسست نمودن فضایل ایمان و قبایح بی‌ایمانی و گمراهی در صورتی که معراج روحانی را نه تنها انبیا بلکه بسیاری از اولیای خدا و علمای عارف به حق دارا بوده‌اند و در عالم خواب و رویا سیر در آفاق و انفس داشته و به بسیاری از اسرار نهفته و گنگ دست یافته‌اند که می‌توان در قصص علما حالت‌های بعضی از بزرگان چون سید بحرالعلوم و مقدس اردبیلی و سایرین را مطالعه کرد. سیر روحانی و رویایی برای رسول‌الله به هیچ وجه امتیاز ویژه و مخصوص به حساب نمی‌آید و عیان که دیگران به آن شرف و فضل مخصوص نشده‌اند و ما نیز در این مسطورات بر این قول تکیه داریم و مورد قبول ماست و در صدد اثبات آنیم البته همچنان که قبلا اشاره شد آنان که معراج محمد مصطفی(ص) را به روح دانسته‌اند اغلب به آیه ۶۰ از سوره اسراء ( و ما آن رویایی را که برای تو نمایاندیم جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم.) استناد جسته‌اند و از معنای رویا در آیه شریفه که در لغت عرب نیز به دیدن در بیداری رواج دارد چشم پوشیده‌اند ( چون رویا در لغت مصدر است و عرب گوید” رای ، یری،‌ویه،‌رویا” و مشتقاتش به معنای دیدن در بیداری نیز استعمال می‌شود و رویا در آیه مزبور رویای عیان است نه رویای مقام( )۴)
معتزله و محققان آنان که بر روحانی بودن معراج تکیه دارند سوای استناد به آیه شریفه مزبور به این قول عایشه که “جسم رسول(ص) به معراج نرفت لکن خداوند روح او را سیر داد .()۵) استناد جسته‌اند پاسخ قول مزبور این است که این قول ارتباطی با معراج جسمانی- روحانی رسول(ص) ندارد بلکه ناظر بر یکی از معراج‌های روحانی آن حضرت است .(۶)
● هدف معراج:
و جمله آخر اینکه اصلا پیامبر(ص) برای چه به معراج رفت؟
جواب این قسمت را قرآن به صریح‌ترین وجه توضیح می‌دهد: ( به درستی که دید از آیات بزرگ و پروردگار خود را ) پیامبر(ص) دراین معراج بعضی از آیات کبری الهی را بالعیان دید. نظر مفسران این است که : غرض خداوند اثبات شرف و عزت مصطفی(ص) بود و کمال و ختم او درنبوت که خواست به عین قلب،‌اسرار مشارق و مغارب رامشاهده کند و حکمت دیگر در این فتنه ومکر الهی آن بود که در آن روزگار کافران وگمراهان در ناز و نعمت می‌زیستند و بر همراهان رسول که در فقر توام با فخر روزگار می‌گذرانیدند سخره و ضحکه ( یعنی خنده مسخره‌آمیز) می‌زدند خداوند رسولش را به ملکوت اعلی برد تا به عین احوال مومنان را درنعیم بهشت و گمراهان را در عذاب جحیم دوزخ مشاهده کند تا در حجت بلیغ‌تر باشد و دل مومنان را پذیراتر.(۷)
و به قول محقق بزرگ جعفر سبحانی در کتاب پاسخ به پرسش‌های مذهبی: اگر کسی تصور کند نبی(ص) می‌توانست از روی زمین با همین چشم معمولی آثار عظمت خدا را در عوالم بالا ببیند و نیازی به معراج نبوداین تصور نادرستی است چه آن حضرت از نظر جسم دارای خواص جسمانیت وعالم ماده بوده و قدرت دید چشم یک بشر حد معینی دارد .
پی‌نوشتها :
-۱ شامس :‌به معنای خادم است ،‌مقامی است کلیسایی ،‌پایین‌تر از کشیش
-۲ چنانچه ازامام روایت کرده‌اند از وی سوال شد در مورد مسجدالاقصی فرمود: مسجدالاقصی که حق تعالی فرمود در آسمان است. آن مسجد درشام مسجد کوفه از آن بهتر است.(حیات‌القلوب، علامه مجلسی ،‌ج۲ ، ص ۲۶۹)
-۳ کشف الاسرار ،‌ج ۵،‌ص -۴۳تاج التراجم خطی ورق ب ۳۲۳
-۴ معجم‌لسان العرب ذیل ماده رای و بنگرد به تفسیر( مفردات قرآن ،‌ص۷۷)
-۵ السیره النبویه ، ج ۲، ص ۴۰
-۶ ابن بابویه قمی از امام صادق روایت کرده است که حق تعالی رسول‌الله را ۱۲۰ بار به آسمان برد(حیات القلوب ،ج۲، ص ۲۷۰) و در حق الیقین و عین الیقین ۱۲۴ بار آمده اختلاف در احادیث معراج هر کدام در وصف یکی از معراج‌ها بوده.( شرف النبی ص ۳۰۴)
-۷ کشف‌الاسرار ،‌ج ۵، ص۴۲۸
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید