شریعتی نسل جوان را سیراب ساخت

به قول پروفسور دلاكروای موحد، دكتر شریعتی صفحه ثابت و راكد تفكر توحیدی را با سرانگشتان اعجازگرش ورق زد و صفحه تغییر، اصلاح و حركت اندیشه و احساس توحیدی را با دم مسیحایی‌اش باز گشود كه نه تنها در زمان حال، در آینده نیز نشانه راه روشنفكران حقیقت‌جو، آرمانخواه و اصلاح‌طلب در سرتاسر گیتی خواهد بود.
معلم عشق و ایمان، آگاهی و آزادی و عرفان شهید دكتر شریعتی ۳۰ سال پیش به دست قابیلیان ستم‌پیشه به ابدیت پیوست تا مرگ كه از چندین سال پیش از آن، مشتاقانه و عاشقانه برایش آغوش گشوده بود، جسم او را از ما ربود تا شهادت شریعتی بار دیگر بر باطل بودن تاریخی قوم قابیل و هم بر حقانیت جاودانه طایفه هابیل شهادت دهد و سند تاریخی زنده باشد، بر محكومیت همیشگی زور، زر و تزویر و رسواگر جاودانه ناكثین، قاسطین و مارقین؛ او در سراسر زندگی حقیقی و معنوی‌اش، بارها و بارها مرد و زنده گشت تا آنچنان بمیرد كه زندگی می‌كرد. شریعتی متعلق به عصری است كه افقش هنوز سرخ و خونین است و معلم نسلی است كه همچنان در كویر باورهای اساطیری و برداشت‌های متحجرانه از دین در جست‌وجوی نشانه‌ها و مناره‌هایی است كه او را از وحشت این بیابان جهل و تحقیر و سرگردانی برهاند و به صراط مستقیم حق دلالتش كند.
شریعتی، عارف، نویسنده و متفكر، مبارز و مهاجر فی‌سبیل‌الله‌ است كه بیش از هر عارف و قلم‌زن و متفكر و جهادگری، نسل جوان و تشنه حقیقت و عدالت‌جوی معاصر ما را از اندیشه‌های ناب و والای خود سیراب ساخته و آگاهی و خودآگاهی نابود گشته آنان را به خودشان بازگرداند و این قشر پریشان گشته و حیران جامعه را به نیروی عظیم آرمان خواه، خداپرست، اصلاح‌طلب و توجیه‌گرا مبدل کرده و با سربلندی تمام و با اعلام اینكه من افتخار می‌كنم مقلد خمینی هستم، چراغ هدایت و سفینه نجات امت را به آنها نشان داد.
آری در چنین روزی پیشگام تجدید حیات اندیشه مذهبی، مفسر نواندیش قرآن، شارع روشن نهج البلاغه پس از عمری سوختن و گداختن در راه ابلاغ پیام اسلام رحمت و عدالت و آزادی، پایان دنیایش را لبخند زنان لبیك گفت. هرچند عمر پربركت و خلاق او به پایان رسید، اما این پایان آغاز شكوهمندی را نوید داد. پایان او یك آغاز بود.

منبع : روزنامه هم‌میهن