پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

خاورمیانه و کسری ثروت سیاسی


خاورمیانه و کسری ثروت سیاسی
در دو دهه اخیر كه محاسبات و ملاحظات برآمده از فضای حاكم دوبلوكی درهم فروریخته است از یك سو شاهد تسریع گام نهادن كشورهایی از قبیل هندوستان و چین در مسیر ترقی و توسعه پایدار و از سویی دیگر ناظر تداوم و حتی در مراحلی تشدید عقب ماندگی و نزاع های بین دولتی و درون دولتی در منطقه خاورمیانه هستیم. آنچه به وضوح قابل ترسیم است این نكته انكارناپذیر است كه كشورهایی به مانند هندوستان و چین در آینده نه چندان دور به قطب های اقتصادی و به تبع آن مهره های كلیدی در روابط بین الملل تبدیل خواهند شد.
از ۱۹۷۸ به بعد رهبران چین به این واقعیت وقوف وافر پیدا كردند كه منطقی ترین چارچوب و بهینه ترین روش برای دستیابی به اعتبار جهانی و در عین حال مطلوب ترین گزینه برای جلوگیری از دخالت بیگانگان در امور داخلی كشور و گرایش مردم به سوی محرك های خارجی، حیات دادن به یك اقتصاد پویا و مهیا نمودن محیط مناسب برای رشد و توسعه همه جانبه اقتصادی است. البته واضح است كه كشور هندوستان به لحاظ برخورداری از سنت های مدنی، تجربه دموكراتیك و عدم تجربه حكومت مركزی با ماهیت تمامیت خواه هزینه كمتری را برای ایجاد یك جامعه مرفه خواهد پرداخت هرچند كه زمان طولانی تری را برای تحقق این مهم باید انتظار بكشد.
كشور چین با توجه به فقدان ذهنیت دموكراتیك فراگیر در بین مردم و دهه های متمادی حاكمیت خشن فردی هرچند كه سریع تر در مسیر دستیابی به اقتدار اقتصادی حركت می كند اما به ضرورت وجود موانع گسترده سیاسی ضددموكراتیك با تنش های فراوان در داخل در قلمرو سیاست مواجه خواهد بود. در نقطه مقابل كشورهای مرجع آینده یعنی هندوستان و چین، در كشورهای خاورمیانه آنچه از گستردگی و فراوانی برخوردار است تداوم سنت های غیرپویای سیاسی، تابعیت شدید الگوهای اقتصادی از ملاحظات سیاسی ساختارهای فردی حاكم و ظرفیت های به شدت نامناسب برای پالودگی فرهنگی است.
اكثر قریب به اتفاق كشور های خاورمیانه همچنان بر این باور هستند كه می توان در محیط بین المللی به مانند گذشته با تكیه بر لفاظی سیاسی، معضلات داخلی را سرپوش گذاشت و به كتمان این مهم پرداخت كه رفاه اقتصادی و توسعه در مقوله های اقتصادی در داخل كشور عوامل اصلی تعیین كننده در حیات دادن به استقلال واقعی سیاسی است. در حالی كه بسیاری از كشور ها، بالاخص در شرق آسیا با نگاهی گذرا به تاریخ جهان از اعتبار كلیدی و اهمیت حیاتی افزایش ظرفیت های اقتصادی و ایجاد رفاه و بالندگی داخلی در تعیین موقعیت بین المللی آگاهی یافتند در كشورهای خاورمیانه همچنان نگاه به شدت سیاسی ترسیم گر تمامی فعالیت ها در حیطه های مختلف در جامعه است.
نگاه اقتدارگرایانه كه از حاكمیت تاریخی در این جغرافیا برخوردار است منجر به این شده است كه تمامی حیطه های حیات بشری از اقتصاد گرفته تا فرهنگ در چارچوب های سیاسی به تعریف گرفته شوند و نیاز های فردی صاحبان قدرت شكل دهنده جهت گیری ها حتی در خارج از حیطه سیاسی باشد. این كشورها نگاه امنیتی را همچنان پاس می دارند و تمامی جنبه های حیات تحت تاثیر این درك است. بدین روی است كه قلمرو سیاسی هر روز بیش از گذشته ماهیت انقباضی می یابد و قلمرو اقتصاد به تبع آن از توانایی برای بهره برداری از توانمندی های بالقوه گسترده در زمینه های انسانی، مدیریتی، معنوی و مادی بری می شود. خاورمیانه هرچند ممكن است بیشترین میزان «ثروت استخراجی» را در اختیار داشته باشد اما باید به قبول این نكته هم تن درداد كه كیفیت این ثروت منجر به این شده است كه ممالك خاورمیانه به «كسری ثروت سیاسی» و «كسری ثروت فرهنگی» مبتلا شوند.
ناتوانی در حیطه های سیاسی و فرهنگی سبب ساز این شده است كه الگوهای توسعه اقتصادی براساس معیارهای اقتصادی ترسیم نشود و ملاحظات اقتصادی مسیر ضروری برای دستیابی به توسعه، رفاه و ترقی را چارچوب ندهند. به علت حاكمیت نگاه سیاسی در كلیت جامعه برای تعریف واقعیات كه زیربناها و علل متفاوت را دارا هستند، فرهنگ همچنان تمامیت خواه، اجتماع همچنان تحت تاثیر روابط ماهیتا اقتدارگرا و اقتصاد همچنان سیاست زده است. سیاست درگیر مقوله قدرت است در حالی كه اقتصاد در قلمرو تولید گام برمی دارد. عناصر حیات دهنده روش ها، گفتارها و محاسبات سیاسی نگاه به انباشت فزون ترین میزان از كالای سیاسی را پی می گیرد در حالی كه در قلمرو اقتصاد هدف كسب بالاترین میزان توسعه و اشاعه فزون ترین میزان رفاه است. جوامع خاورمیانه مواجه با كسری ثروت سیاسی هستند چرا كه چارچوب ها، الگوها و قالب های سیاسی به شدت آلوده به سنت های ارزشی اقتدارگرا هستند. این منجر به عدم توانایی در توسعه سیاسی شده است.
به علت فقدان توسعه سیاسی از یك سو و ظرفیت های فرهنگی غیرمتناسب با تمركززدایی سیاسی، مقوله حیات اقتصادی به عنوان زیرمجموعه دیگر حیطه ها به تصویر كشیده شده است. به همین دلیل نگاه سیاسی دارای حاكمیت در شكل دادن به چشم اندازهای اقتصادی در طول تاریخ بوده است. به جهت همین تقلیل گرایی اقتصادی است كه می بایستی این انتظار را داشت كه كشورهای خاورمیانه از كسب وزن بالا در نظام بین المللی عاجز باشند و كشورهایی از قبیل چین و هندوستان به ارتقای موقعیت خود به جهت توسعه همه جانبه اقتصادی نائل شوند. كسری ثروت سیاسی در كشورهای خاورمیانه منجر به این شده است كه این سرزمین ها در حاشیه نظام بین الملل قرار بگیرند و بی بهره از بزرگی و برجستگی باشند.
دكتر حسین دهشیار
منبع : روزنامه شرق