دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


وقتی فقر بر چهره تنهای یک مادر پنجه می اندازد


وقتی فقر بر چهره تنهای یک مادر پنجه می اندازد
به دستان چروک خورده اش نگاه می کند، نگاه خیسش آرام روی چین و چروک دستهایش می لغزد، نمی داند اگر خدا این دستها را به اونمی داد چطور می توانست به جنگ مشکلا ت زندگی برود.
بانوی تنهای شهری که سالهاست سایه سر فرزندانش شد. خوب می داند که اگر بازندگی نجنگد، زندگی او را به زمین خواهد زد.
شانه هایش زیر بار مشکلا ت خم شده اند اما هنوز ایستاده است. ایستاده است تا قامت فرزندانش در مقابل تندبادهای زندگی خم نشود.
به گفته کارشناسان مسائل اجتماعی زنان سرپرست خانوار آسیب پذیرترین قشر جامعه محسوب می شوند که به علل مختلف مانند طلاق، اعتیاد، فوت همسر، زندانی بودن همسر و عوامل دیگر به تامین زندگی خود و افراد تحت تکفل می پردازند. براساس اعلام مراجع رسمی، حدود ۹ درصد خانوارهای کشور را زنان سرپرستی می کنند که نسبت به سایر زنان استرس بیشتری را تجربه می کنند و در مقابل کیفیت زندگی پایین تری دارند.
هم اکنون زنان سرپرست خانوار دو وظیفه عمده را انجام می دهند و افزون بر نقش های متعدد و متنوع نقش پدری را هم ایفا می کنند، طبیعی است که در این راستا باید مسائل و مشکلات مختلفی را تحمل کنند. هر فرد نیازمند دارای شخصیت و اعتبار انسانی است.
بر همین اساس باید زنان سرپرست خانوار در مقطع زمانی مناسبی آموزش ببینند، به طوری که هم عزت نفس آنها خدشه نبیند و هم با توجه به نرخ تورم و مستمری دریافتی زیر خط فقر قرار نگیرند.
به گفته اغلب کارشناسان مسائل اقتصادی ایران طی سالهای اخیر خط فقر در کشور دامنه وسیعی یافته و شمار بزرگی از شهروندان به زیر خط فقر نسبی پرتاب شده اند.در این میان، برآسیب پذیری برخی اقشار اجتماعی مانند زنان سرپرست خانوار که در غیاب همسران خود، ناگزیر به کشیدن بار زندگی هستند، افزوده شده است. این مساله جدا از ابعاد مختلف آن در پایتخت، در استان های محروم کشور که با تعدد فرزندان نیز رو به رو هستند ابعاد تازه ای به خود گرفته است.
نتایج تحقیقات نشان می دهد که زنان سرپرست خانوار برخلاف مردان تمامی درآمدشان را صرف بهبود وضع خانواده وارتقای سطح تغذیه، رفاه وتحصیل فرزندان تحت تکفل خود می کنند .
● محروم ترین گروه در بین زنان
به گفته اکثر جامعه شناسان محروم ترین گروه در بین زنان را زنان سرپرست خانوار در کشور تشکیل می دهند. این در حالی است که از این گروه زنان در جامعه آمار دقیقی وجود ندارد. چرا که بسیاری از زنان سرپرست خانوار که به دلایل متعددی مثل مهاجرت شوهر، زندانی شدن یا از کار افتادگی او و حتی طلاق سرپرستی خانواده خود را برعهده گرفته اند، ممکن است خود را سرپرست خانوار معرفی نکنند، به عبارت دیگر مسائل فرهنگی و سنن اجتماعی باعث می شود زنان، با وجود اداره خانواده، خود را سرپرست خانوار معرفی نکنند. از این رو نمی توان به آمارهای ارائه شده اعتمادکرد.
دکتر ناهید مطیع، جامعه شناس به مفهوم زنانه شدن فقر اشاره می کند و می گوید: این مفهوم در دهه ۸۰ در کشورهای صنعتی به وجود آمدو بیشتر زنان کشورهای صنعتی به دلیل طلاق سرپرست خانوار شدند. این در حالی است که این مساله در کشورهای جهان سوم، به دلیل مرگ همسر، طلاق، اعتیاد و بیماری، برای زنان به وجود آمد. همچنین فرصت های اجتماعی کافی برای کسب درآمد زنان در اختیار نبود در نتیجه مفهوم زنانه شدن فقر مطرح شد. آمارها در دهه نود نشان می دهد ۷۰ تا ۹۰درصد فقرای کشورهای صنعتی را زنان تشکیل می دهند.
وی می گوید: در کشورهای صنعتی زنانه شدن فقر به دلیل طلاق است. این امر در کشورهای جهان سوم بیشتر به دلیل مهاجرت مردان از محل زندگی و نبودشان در خانواده، بیکاری و بحرانهای اقتصادی که در این کشورها وجود دارد، است.
دکتر مطیع رشد زنانه شدن فقر را در ایران ناشی از بحرانهای اقتصادی می داند و می گوید: آمار زنان سرپرست خانوار به دلیل معضلات اقتصادی روز به روز در حال افزایش است. طبق آمار رسمی بین ۸ تا ۱۰ درصد از خانواده ها دارای زن سرپرست خانوار بوده و فقر روز به روز در بین زنان سرپرست خانوار بیشتر می شود.
دکتر مطیع با اشاره به علل فقر در میان زنان سرپرست خانوار ایرانی می گوید: یکی از عمده دلایل فقر زنان در ایران فقدان تامین اجتماعی فراگیر و کافی برای زنان سرپرست خانوار و دیگری فرصت های اجتماعی است که مردان در اختیار دارند. متاسفانه در جامعه ایران زنان کمتر به برخی از فرصت های شغلی می رسند. زیرا بازار کار ایران ترجیح می دهد مرد را وارد سیستم کاری کند و اشتغال برای زنان ایرانی محدود است.
به گفته او نبود شغل مناسب برای زنان و ناکافی بودن مستمری زنان سرپرست خانوار اغلب باعث شده است، آنان در بخش خصوصی و غیررسمی از جمله از طریق انجمن های خیریه امرارمعاش کنند. دکتر مطیع می گوید: طبق بررسی های انجام شده درآمدهایی که زنان سرپرست خانوار بیشتر به آن متکی هستند از نهادهای غیررسمی و خیریه است و در کل ۳۱ ۶/ درصد زنان سرپرست خانوار از طریق کمک های غیررسمی و انجمن های خیریه ادامه زندگی می کنند. این در حالی است که ۱۵ درصد مردان این انجمن ها، برای بقای زندگی خود و خانواده خود کمک می گیرند. همچنین ۲۵ درصد حقوق مردان صرف مسکن می شود; دراین میان سهم زنان سرپرست خانوار ۳۸ درصد است.
در ایران اقدامات ملی محدودی در زمینه فعالیت زنان انجام شده است. مطالعات انجام شده در ایران در زمینه سلامت، آموزش و اشتغال تا حدودی نشان دهنده دسترسی و کنترل محدودتر زنان به منابع است. از مهمترین اقدامات انجام شده در خصوص فقرزدایی زنان در سالهای اخیر کشور، می توان به فعالیت های ارگانهایی مانندکمیته امداد امام خمینی (ره)، بهزیستی و وزارت کار و امور اجتماعی اشاره کرد که بر موضوعاتی از قبیل کارآفرینی و مهارت آموزی زنان سرپرست خانوار تاکید می کند. دکتر مطیع با انتقاد از عملکردهای این سازمانها می گوید: طرح های نهادهای حمایتی طرح هایی سنتی است و پاسخگوی سیل عظیمی از زنان سرپرست خانوار نیست. نهادهای حمایتی داخل کشور باید با قشر آسیب پذیر جامعه تعامل برقرار کنند و برنامه های خود را مطابق با خواسته ها و علایق قشر آسیب پذیر تهیه و تدوین کنند.
تدوین کنندگان قانون اساسی باید در چارچوب یک ارزیابی واقع بینانه از ساختار جمعیتی کشور و وضعیت زنان در عرصه های مختلف توجه ویژه ای به زنان داشته باشند، چنانچه در مقدمه قانون اساسی آمده است استیفای حقوق زنان به دلیل ستم بیشتری که تا کنون متحمل شده اند بیشتر مدنظر خواهدبود. پس با چنین تاکیدی، توجه به زنان سرپرست خانوار به عنوان گروه آسیب پذیر باید از جمله اقدامات جدی دولت نهم باشد.
● وظایف دولت
دولت ها موظف اند جامعه را به گونه ای اداره کنند که افراد جامعه در زندگی شان از حداقل ها برخوردار باشند. دولت نهم نیز که با شعارهایی در راستای حل مشکلات معیشتی روی کار آمد، می بایست پاسخگوی مطالبات مردم باشد. زنان سرپرست خانوار به دلیل مشکلاتشان قطعا از آن جمله اقشاری هستند که نیازمند توجه بیشتر هستند.
زهره طبیب زاده نوری، رییس مرکز زنان و امور خانواده درباره برنامه های دولت نهم برای زنان محروم و سرپرست خانوار با تاکید بر این که آنچه اسلام به عنوان حقوق اقتصادی برای زنان لحاظ کرده در حال حاضر بر اساس عرف برای آنها محقق نمی شود، می گوید: زنان خانه دار به علت نداشتن درآمد اقتصادی و بسیاری از زنان شاغل به دلیل صرف کردن درآمد خود در منزل و سهم اندکی از ارث مرد و ماحصل درآمد خانواده فاقد آتیه هستند به این دلیل وضعیت آینده مادر به وجدان اخلاقی فرزندان سپرده می شود.
وی در ادامه معضل اشتغال، ازدواج و مسکن را مشکل اکثر زنان سرپرست خانوار کشور دانست و افزود: شرکت زنان در بنگاه های اقتصادی کوچک زودبازده عامل مهمی برای حل این مشکل است.
رییس مرکز زنان و امور خانواده معتقد است: بودجه ای برای راه اندازی بنگاه های زودبازده در اختیار همه نهادها قرار گرفته است و این سرمایه ها به ازای طرح هایی که به تصویب می رسد و با توجه به نوع طرح به دستگاه مطابق با این طرح سپرده می شود.
طبیب زاده نوری، از حضور تمام دستگاه ها و وزارتخانه ها در این طرح خبر می دهد و تصریح می کند: برای دستیابی به این هدف بودجه ای در اختیار همه نهادها قرار گرفته است و این سرمایه ها به ازای طرح هایی که به تصویب می رسد و با توجه به نوع طرح به دستگاه مطابق با این طرح سپرده می شود.
طبیب زاده نوری با اشاره به فرهنگ سنتی حاکم بر برخی از استانها، اظهارکرد: طرح های صنعتی به دلیل بازگشت سرمایه مورد توجه سرمایه گذاران است که این امر باید در برخی از استانها که موانع فرهنگی برای حضور زنان در جامعه دارند جایگزین طرحهای خدماتی شود که این مهم توجه تمام دستگاه ها را به این مقوله می طلبد.
تهمینه دانیالی، مدیرکل دفتر زنان روستایی و عشایری نیز در باره ایجاد اشتغال برای زنان به ویژه زنان سرپرست خانوار گفت: مناطق مختلف کشور باید با توجه به اقلیم و ظرفیت های موجود در استان خویش اقدامات لازم را برای خود اشتغالی زنان فراهم کنند مانند استان ایلام که زمینه مناسبی را برای کشاورزی و دامپروری دارد و بیش از ۴۳ درصد از واحدهای اقتصادی این استان به زنان اختصاص دارد.
مشاور امور زنان و خانواده وزیر جهادکشاورزی نیز معتقد است: سیاست دولت نهم بر اساس رهنمودهای مقام رهبری است که توجه به بخش خصوصی از اولویتهای مهم سال جاری است که تمام دستگاهها باید گروه هدف خویش را تشویق به شرکت در تعاونیهای گروهی و مجتمع ها کنند.
وی توجه به بند (ج) اصل ۴۴ را امری مهم در زمینه ایجاد اشتغال برای زنان دانست و افزود: تمام دستگاهها باید گروه هدف خویش را تشویق به شرکت در تعاونیها و مجتمع ها کنند تا آسیبهای فعالیتهای انفرادی در زنان سرپرست خانوار کاهش یابد.
اما آیا فعالیت دولتمردان و نهادهای مسوول در خصوص بهبود وضعیت زنان سرپرست خانوار کافیست؟ نگاهی به اوضاع این قشر نشان می دهد که باید عزم جدی تری در این راستا به کار گرفته شود.
● رفاه زنان سرپرست خانوار
رفاه زنان سرپرست خانوار مقوله ای است که بیش از پیش باید موردتوجه وعنایت قرار گیرد. با توجه به روند رو به افزایش شمار زنان سرپرست خانوار در سالهای اخیر که یکی از دلایل آن هم افزایش میزان طلاق است لزوم توجه بیشتر روی این قشر از افراد جامعه ملموس تر است چرا که یکی از اهداف مهم توسعه پایدار به حداقل رساندن میزان آسیب پذیری و افزایش و ارتقای سطح رفاه و امنیت آحاد جامعه است.
رفاه اجتماعی زنان مقوله ای است که در چارچوب "رفاه خانواده" امر مهمی تلقی می شود و حقیقا زن و خانواده دو مقوله غیر قابل تفکیک از یکدیگرند. واقعیات موجود در جامعه نشان از آن دارد که علی رغم اعلامیه ها و بیانیه ها و تاسیس نهادها وسازمانهای مختلف در تحقق حقوق زنان و علی رغم هزینه های قابل توجه، زنان از مسائل و مشکلات ناشی از فقر اقتصادی و فقر فرهنگی در رنج هستند. در این میان زنانی که دارای مسوولیت های اقتصادی در خانواده هستند و به عبارتی سرپرستی خانوار را بر عهده دارند دارای مسائل ومشکلات فراوانی هستند به ویژه اگر این مسائل و مشکلات را با شاخص های رفاه مقایسه کنیم . در آن صورت شکاف بیشتری بارز می شود. به عنوان مثال: شاخص های رفاه اجتماعی که از سوی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی به کار گرفته شده عبارتند از ۱- بهداشت ۲- آموزش ویادگیری ۳- اشتغال ۴- اوقات فراغت
۵- موقعیت اقتصادی فرد ۶- محیط فیزیکی زیست۷- محیط و و روابط اجتماعی ۸- امنیت ۹- مشارکت ۱۰- فرصت های اجتماعی. این شاخص ها معیارهایی را برای اندازه گیری جنبه های مختلف وضعیت زندگی ارائه می کنند. با توجه به آمار زنان سرپرست خانوار که در ایران حدود یک میلیون و چهارصد هزار نفر هستند امر خدمت رسانی به این دسته از زنان برای زدودن گرد فقر و بدبختی و به طور کلی کاهش مشکلات فراوان اقتصادی اجتماعی- فرهنگی را لازم وضروری می نماید. با توجه و عنایت به وضعیت موجود این گروه از زنان می توان دریافت که نه تنها از مشکلات بی شمار و فراوان آنها کاسته نشده بلکه فقر این دسته از زنان روز به روز شدیدتر می شود. همواره درصد فقر در خانوارهای زن سرپرست بیشتر از خانواده های با سرپرست مرد بوده است. از طرف دیگر عامل فقر اقتصادی تاثیر مستقیم وغیر مستقیمی به وضعیت فرهنگی- اجتماعی و همین طور وضعیت خانواده ها دارد.
نتایج یک پژوهش بیانگر این واقعیت است که بیش از ۷۱/۳ درصد زنان سرپرست خانوار فاقد شغل بوده و بقیه در مشاغل پاره وقت وکم درآمد اشتغال داشته اند. وضعیت اقتصادی زنان قبل وبعد از سرپرستی خانوار متفاوت است. به عبارتی وضعیت رفاهی زنان سرپرست خانوار از نظر ابعاد و شاخص های اقتصادی قبل از سرپرستی خانوار بسیار بهتر از وضعیت کنونی بوده است.
نتایج تحقیق نشان دهنده این واقعیت است که بیش از۶۵ درصد افراد مورد مطالعه از نظر ارتباطات اجتماعی و انسجام اجتماعی در حد پایین در دوره بعد از سرپرستی خانوار قرار دارند اما زنان مورد مطالعه از نظر "احساس توانمندی" در وضعیت بهتری قرار دارند. حدود ۶۰ درصد آنان اظهار داشته اند که بعد از سرپرستی خانوار "احساس توانمندی" آنها افزایش یافته است .
در مجموع وضعیت رفاهی زنان سرپرست خانوار از بعد فرهنگی قبل از سرپرستی خانوار بهتر و مطلوب تر از وضعیت رفاهی زنان بعد از سرپرستی خانوار بوده است.
آمار و اطلاعات به دست آمده بیانگر این است که از نظر وضعیت مسکن، زنان سرپرست خانوار در موقعیت بدتری قرار دارند وبه دلیل عدم توانایی مالی، اکثریت افراد مورد مطالعه مستاجر هستند که فقط ۱۳/۴ درصد آنها دارای مسکن ملکی هستند. بررسی وضعیت مسکن از نظر تعداد اتاق های نورگیری، وضعیت محیطی بیانگر تغییر وضعیت مسکن در دو دوره (قبل و بعد از سرپرستی خانواده) است که در دوره پس از سرپرستی خانواروضعیت مسکن نامناسب بوده است. از نظر میزان دسترسی زنان سرپرست خانوار به مراکز بهداشتی حدود ۵۲ درصد پاسخگویان میزان استرس خود را متوسط و پایین اعلام کرده که بیانگر وضعیت نامناسبی است. در مجموع نتایج آزمون این فرضیه بیانگر این است که تفاوت آماری معنی داری بین وضعیت رفاهی زنان قبل و بعد از سرپرستی خانوار وجود دارد .
با توجه به تحلیل اطلاعات به دست آمده پیشنهادات ذیل مطرح می شود:
▪ پیشنهادات کلی (عام):
از آنجایی که حدود ۹ درصد از سرپرستان خانوار از زنان سرپرست خانوار تشکیل می دهند و این تعداد به دلیل خاصی مانند ازدیاد طلاق و... رو به افزایش است بنابراین بررسی و تجزیه و تحلیل وضعیت رفاهی زنان سرپرست خانوار نیازمند اتخاذ رویکردی مناسب در ابعاد نظری و عملی و کاربردی است تدوین رویکردهای لازم نیز مستلزم استراتژی های مناسب است. به این صورت که اولا مبانی نظری رفاه واستراتژی های مناسب و برنامه های مدون و علمی در مورد رفاه زنان سرپرست خانوار وجود ندارد. ثانیا عملکرد سازمانهایی که عهده دار این مقوله اند ضعیف است، بنابراین پیشنهاد می شود مبانی نظری رفاه و استراتژی های مناسب برای رفاه زنان سرپرست خانوار انتخاب و برنامه های عملی و اجرایی تدوین شود و به ویژه در برنامه های عمرانی پنج ساله به این مقوله به طور جدی پرداخته شود و در بررسی لوایح مربوط به "فقر" توجه بیشتری به زنان سرپرست خانوار مبذول شود.
▪ پیشنهادات خاص:
با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود:
۱) از آنجایی که اکثریت زنان سرپرست خانوار در محیط های مسکونی نامناسبی سکونت دارند (اکثریت آنان نیاز اصلی خود را مسکن اعلام کرده اند) در برنامه های مربوط به وضعیت رفاهی زنان، مسئله تامین مسکن حداقل این گروه در اولویت قرار گیرد.
۲) به دلیل بیکاری اکثریت زنان سرپرست خانوار، نبود درآمد و در نتیجه عدم تغذیه مناسب و وضعیت بهداشتی نامناسب وبیماری های فراوان پیشنهاد می شود که برنامه های ویژه خاص "اشتغال" زنان سرپرست خانوار در اولویت قرار گیرد.
۳) شاخص های کیفی رفاه (ابعاد فرهنگی اجتماعی روانی) در جامعه مورد بررسی در حد بسیار نازلی بوده و لذا شیوع بیماری فرهنگی، بیماریهای اجتماعی، روانی در این افراد بسیار بالا است (هرچند بسیاری از زنان از نظر فردی احساس توانمندی بسیار بالایی دارند) و لذا باید مصرف کالاهای فرهنگی اجتماعی وروانی در این دسته تقویت گردد. در مجموع باید برخوردی همدلانه، مسئولانه، پایدار وانسانی و با برنامه ریزی برای این گروه تدوین گردد.
● نگاهی به فعالیت اقتصادی زنان
حال نگاهی کلی تر به وضعیت اشتغال و وضعیت اقتصادی زنان در ایران داشته باشیم.
جامعه ایرانی طی سالهای اخیر شاهد حضور گسترده زنان در عرصه های گوناگون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بوده است . حضور فراگیر زنان در بازار اشتغال و دستگاه های اجرایی و موفقیت چشمگیر آنان در آزمونهای پذیرش دانشجو تصویری متفاوت از جامعه ایرانی به دست داده است و اینگونه می نمایاند که این روند اجتماعی همچنان به سمت گسترش این حضور پیش می رود.
با توجه به رشد سریع آموزش عالی و حضور فزاینده زنان در این بخش، به استناد آمار، نیروی کار زنان تحصیل کرده سالانه حدود ۹درصد رشد دارد که به مجموعه متقاضیان کار افزوده می شود.
به عقیده اغلب کارشناسان این تحول اجتماعی (افزایش حضور زنان در بازار اشتغال) و پیامدهای متفاوت آن از جمله ویژگی های دوره گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرنیزه است.
اما آنچه در این بین موجب بروز مشکلات و آثاری ناخوشایند شده است، این است که جامعه رو به سمت مدرنیزه در حال حرکت است حال آنکه خانواده هنوز در حالت سنتی خود به لحاظ تقسیم کار، وظایف و نوع نگرش به نقش زنان در عرصه خانه ساکن باقی مانده است.
همچنین تقاضای نیروی کار زنان از دو میلیون و ۲۹هزار نفر در سال ۷۸به دو میلیون و ۸۰۰هزار نفر در سال گذشته رسیده است که رقم قابل توجهی است.
اما در این میان باید توجه داشت نیاز روانی به کار، بالا بودن هزینه ها پایین بودن سطح درآمد خانوار و ضرورت علل اجتماعی، اقتصادی، از جمله مهمترین دلایل گرایش زنان به اشتغال و کسب درآمد است.
بنا بر این پژوهش، اشتغال زنان در شرایط موجود موجب تضعیف موقعیت مردان در نظم خانواده شده است; به گونه ای که طبق بررسی های انجام شده در سال ۱۳۵۳زنان و مردان در مجموع، اجماع عامی در مورد نقش تعیین کننده پدر در خانواده دارند.
اما در سال ۱۳۷۴باور به نقش توامان زن و مرد افزایش یافته و تا حدود قابل توجهی نشان دهنده کاهش نقش یکسویه شوهر یا پدر در خانواده است.
در سال ۱۳۸۲بیشترین توجه به نقش توامان است، در همین زمینه شاهد تفاوت نگرش مردان و زنان نسبت به تصمیم گیرنده اصلی در خانواده هستیم به طوری که در سال ۱۳۵۳ زنان تا حدودی کمتر از مردان به فکر هزینه ها بوده اند و پدر در خانواده تصمیم گیرنده اصلی بوده است.
حضور فعال زنان در محیط خارج از خانه موجب رشد فکری ذهنی و رسیدن به مرحله ای از بلوغ اجتماعی شده لذا شاهد اثرگذاری فاحش آنان در تصمیم گیری های خانه و حتی در محیط کار هستیم.
به عقیده اغلب کارشناسان موقعیت جامعه امروز حضور زنان به عنوان بخشی از تامین کننده هزینه های زندگی را به جزئی لاینفک تبدیل کرده است و همانطور که در عمل شاهدیم گرایش مردان به ازدواج با زنانی که مشغول فعالیت های اقتصادی و درآمد زا هستند بیشتر از زنان خانه دار است.
به عقیده کارشناسان چنین تحولی در جامعه اجتناب ناپذیر است زیرا وضعیت اقتصادی به همراه تورم رو به رشد باعث شده تا نه تنها یک نفر به عنوان مرد خانه نتواند از پس مخارج زندگی برآید بلکه دست یاری به سوی همسر خود برای مواجه با حجم بالای هزینه ها دراز کند.
در این رابطه زنان از نظر ذهنی و فکری با مردان متفاوت اند اما این را باید قبول کرد که آنان در عمل با نحوه عملکرد خود نشان دادند که پا به پای مردان در همه عرصه ها می توانند حضور داشته باشند.
در تفکر سنتی وظیفه زنان در انجام امور خانه، بچه داری و پخت و پز خلاصه می شود اما امروز جامعه ما در روندی قرار گرفته که بازگشت از آن محال است.
یک روانپزشک دراین رابطه گفت: در این روند زنان همگام با مردان به انجام فعالیت های اقتصادی می پردازد حال آنکه مردان توقع انجام وظایف سنتی زنان را به بهترین نحو ممکن همانند سالها پیش دارند.
دکتر محسن حسینی گفت: سرویس دهی به فرزندان و تربیت آنان تنها وظیفه زن نیست بلکه همکاری زوجین در این راستا ضرورتی انکارناپذیر است زیرا فقدان پدر یا مادر هر یک به طور جداگانه آثار منفی متعددی بر فرزندان بر جای می گذارد.
وی افزود: کار کردن زنان در بیرون از خانه همه نشات گرفته از بسیاری نیازهای خانواده امروز است ضمن اینکه باید توجه داشت زنان امروز با تحصیلات و به تبع آن توانایی های عالی ازدواج می کنند و چارچوب خانه و خانواده و انجام امور مربوط به آن محیطی کوچک و ناکافی به نظر می آید.
او گفت: لذا آنان مایلند برای استفاده هرچه بهتر از توانایی ها، استعدادها و آموخته هایشان هر چه بیشتر در جامعه حضور داشته باشند.
این روانپزشک بیان داشت: در تئوری به راحتی میتوان گفت تربیت فرزندان در منزل به عهده زنان است اما بچه های امروز همان بچه های دهه های گذشته نیستند که کاملا تحت نظارت و دید والدین باشند.
وی گفت گسترش رسانه های جمعی، ماهواره، اینترنت و افزایش روز به روز و غیر قابل باور میزان آگاهی فرزندان و جوانان از موضوعات متفاوت جامعه و دنیای امروز میزان فرمانبرداری آنان را از والدین به شدت کاهش داده است و خانواده از جایگاه مرجعیت برای فرد تنزل کرده است.
او افزود: پدران و مادران توانایی مقابله با فرزندان را ندارند زیرا حجم و نوع اطلاعات طرفین با یکدیگر سازگاری و همخوانی ندارد و این تغییر ارزشها و فرهنگ را به ارمغان آورده است.
وی با بیان اینکه در این رابطه جدا کردن زن و مرد از یکدیگر کاملا غیر منطقی است، گفت: والدین امروز حرف بچه های خود را نمی فهمند و برای فهم فرزندان باید به روز باشند و تلاش کنند تا به سرعت خود را به قافله اطلاعات فزاینده جوانان برسانند حال آنکه این مسئله تقریبا محال است زیرا درگیری والدین برای تامین هزینه های زندگی آنان را از مشغولیت به فرزندان باز می دارد.
دکتر حسینی بیان کرد: در این بین اشتغال زنان به طور انحصاری مسبب بروز مشکلات نیست بلکه مردان و پدران هم از این امر مستثنی نیستند .
دراین رابطه یک محقق و پژوهشگرنیز می گوید: آمار نشان می دهد سوئد، نروژ و دانمارک در ردیف های اول در توسعه در مباحث جنسیتی (حجم بالای فعالیت زنان در توسعه) قرار دارند.
حجت الاسلام و المسلمین "محمدرضا زیبایی نژاد" بیان داشت: همچنین در کشورهایی مانند سوئد نسبت معناداری میان دستیابی به شاخص های توسعه و انحطاط خانواده و زن وجود دارد، در همین راستا ۵۶درصد متولدین کشورسوئد فرزندان نامشروع هستند و ۶۳درصد اهالی پایتخت سوئد در پیوندهای خارج از ازدواج با یکدیگر زندگی می کنند.
وی با بیان اینکه سیاست های توسعه ای اتخاذ شده از سوی دولتمردان سوئدی خواسته یا ناخواسته کاملا در تضاد با بنیان خانواده است، گفت: کل سیستم های حمایتی به سمت حمایت از فرد و نه خانواده سوق پیدا کرده است لذا هیچ گونه حمایتی از نهاد خانواده در این کشورها وجود ندارد.
وی بابیان اینکه آهنگ بازگشت زنان به خانواده در سال ۲۰۰۵نسبت به سال قبل ۱۵درصد افزایش داشته است،گفت: این بدان دلیل است که خود زنان متوجه شده اند اتفاق ناخوشایندی در حال بروز است لذا اقدام به رهایی جایگاه های اجتماعی شان می کنند.
وی با اشاره به اینکه در ماده ۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی کلیه برنامه ریزیها در نظام جمهوری اسلامی ایران در راستای تحکیم و ترویج بنیان خانواده باید انجام گیرد،گفت: از این منظر خانواده قید حاکم بر برنامه ریزیها است نه عطف بر برنامه ریزی ها.
وی تاکید کرد: لذا برنامه ریزی در جهت چگونگی حضور زن در عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و غیره در جهت حفظ بنیان خانواده از سوی دولت ضرورت دارد.
این محقق با بیان اینکه برابری زن و مرد در انسانیت از جمله مواردی است که در منابع دینی ما نیز بر آن تاکید شده است،اظهار داشت: همچنین برابری زن و مرد در ارزشمندی اخلاقی، اجتماعی و تاریخی است که به معنای باز بودن راه برای هر دو به منظور پیشرفت در این عرصه ها است.
او با بیان اینکه اما تفاوت هایی نیز برای این دو موجود انسانی باید قائل بود، اظهار داشت: تمایز انتظارات الهی از زن و مرد از جمله مهمترین مسائلی است که نشات گرفته از تفاوتهای جسمی، فیزیولوژی، روحیات، تمایلات، ذهنیات و رفتار این دو موجودیت است.
زیبایی نژاد تاکید کرد: فعالیت زنان باید تعریف شده و مطابق با توانایی ها و ظرفیت های آنان باشد ضمن اینکه مردان هم به این مهم توجه داشته باشند که زنان از ظرفیت و توانایی های خاص و محدودتری نسبت به آنان برخوردارند و نباید توقعات و خواسته های لجام گسیخته ای از آنان داشته باشند.
یک کارشناس مسایل اجتماعی نیز با بیان اینکه باید باور کنیم که شرایط امروز جامعه با گذشته بسیار متفاوت است، بیان کرد: این وضعیت در حدی است که حتی کار کردن همه اعضای خانواده در مواردی برای تقبل هزینه های سنگین زندگی ضرورت پیدا می کند.
دکتر اقلیما گفت: توقعات فزاینده مردان در انجام امور خانه از زنان شاغل موجب بروز اختلافاتی می شود که منجر به سست شدن خانواده و گاها به مرز جدایی هم پیش می رود گفت: باید به مردان این آموزش داده شود که همسر، همراه و همخانه داشتن با آنچه در زمان پدران ما وجود داشت، فرق کرده است.
وی افزود:به آنان باید آموخت که چگونه با افزودن حس تعهد و وظیفه شناسی نسبت به همسرانشان ارزش خانواده را حفظ کنند و به جای استفاده از جملات ناخوشایند و در مواردی تحقیرآمیز، بدانند که کوتاهی همسرانشان از انجام وظایف زنانه ریشه در کوتاهی خود آنها در اعمال وظیفه دارد زیرا همانند گذشته وظیفه مردان نان آوری نیست بلکه همراهی روحی همسران هم از جمله مهمترین وظایف آنان است.
به اعتقاد کارشناسان و صاحب نظران همکاری مرد و زن در امور مختلف خانه و بیرون از خانه برای تامین هزینه ها و امکانات ضروری است و در این راستا انجام وظایف زنانگی و مردانگی از هر دو طرف در حد مناسب نیازمند نگرش عدالت گونه دو طرف است.
در یک نتیجه گیری ساده متوجه می شویم که مشکل ما فعالیت یا عدم فعالیت اقتصادی زنان نیست بلکه مسئله احساس مسوولیت زوجین در مدیریت زندگی است که حلقه گمشده در اغلب زندگی زنان شاغل است.
مشاوران خانواده معتقدند برای آغاز اشتغال زنان در هر خانواده ای طرح چنین مواردی و صحبت منطقی در خصوص نحوه تقسیم کارها بین زوجین ضروری است که البته در این بین مردها باید نسبت به توانایی و ویژگی های منحصر زنان در توقعات خود توجه ویژه داشته باشند.
نویسنده : مینا روحانی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید