سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


مادربزرگ, ایلیکو, ایلاریون و من


مادربزرگ, ایلیکو, ایلاریون و من
نویسنده : دومبادزه - نودار
مترجم : ابراهیمی - حسین
زیر نظر : صابری‌فومنی - پوپک
نقاش : داودی - امیرحسین
محل نشر : تهران
تاریخ نشر : ۱۳۸۲/۰۷/۰۹
رده دیویی : ۸۹۱.۷۳۴
قطع : رقعی
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۶۸
نوع اثر : ترجمه
زبان کتاب : فارسی
شماره کنگره : PG۳۴۸۴/د۸۷م۲
نوبت چاپ : ۱
تیراژ : ۲۲۵۰
شابک : ۹۶۴-۷۰۴۲-۱۲-۴

این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های مجزا است که در عین حال پیوندی درونی و شخصیت‌هایی واحد دارد .این داستان‌ها که با بیانی آمیخته به طنز نگارش یافته, اثر نودار دو مبادزه (1984ـ 1928) نویسنده گرجستان است .کتاب, ماجرای پسرکی یتیم است که با مادربزرگ خود زندگی می‌کند .وقایع داستان‌ها در دوران جنگ جهانی دوم, رخ می‌دهد .(یکی از داستان‌های آن اشاره مستقیمی به جنگ ندارد) . نخستین داستان که عنوان کتاب از آن گرفته شده, ماجرای مدرسه رفتن 'زوراب واشالو میدزه 'پسرک قهرمان و راوی داستان است .او دانش‌آموز بسیار شلوغ و ناراحتی است .هیچ روزی را تا ساعت آخر در مدرسه نمی‌ماند ;از این رو, هر روز مادربزرگش باید برای ادای توضیحات به مدرسه برود .تمام معلم‌ها از دست او سخت شاکی هستند ;اما در عین حال هر سال قبول می‌شود, چرا که پسر باهوشی است .یکی از ماجراهای این داستان تمارض 'زوراب 'است .او برای این که از کار چیدن علف‌های مدرسه فرار کند, خودش را به بیماری می‌زند تا بتواند برای یک هفته گواهی پزشک بگیرد, اما پزشک متوجه حیله او می‌شود و کاری می‌کند که مجبور شود اعتراف کند سالم است .


همچنین مشاهده کنید