شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

اثر بخشی انتخابات در مسیر دموکراسی


اثر بخشی انتخابات در مسیر دموکراسی
قبل از اینکه در مورد حواشی انتخابات نظیر نوع کمکهای مالی صحبت شود باید در مورد اثر بخشی آن در روند دموکراتیزاسیون آن بحث گردد. اینکه لزوما برگزاری انتخابات سیری به سمت دموکراسی است یا خیر جای بحث فراوان دارد و در مورد آن به کرات صحبت شده و این جانب نیز قصد شکافتن آن را در این مقال ندارم.
بحث عمیقی که مطرح است و تقریبا تمامیمشکلات عدیده ای که در سطح تمامیمسایل اقتصادی سیاسی فرهنگی و... وجود دارد نیز از آن سر منشا میگیرد مانیفست نظام جمهوری اسلامیو برداشتهای متعدد و گاه مخالف از آن است.
نزدیک به سه دهه از انقلاب اسلامیگذشته است ولی متاسفانه به دلایل متعدد داخلی و خارجی فرصت اینکه به درستی به این مانیفست پرداخته و تعریفی یکسان از آن ارائه شود وجود نداشته است.
نظام فرهنگی در میان توده مردم و سیاستمداران که برآمده از جنگ و دخالت سایر قدرت ها بود با رویکردی توطئه شناسانه در مسایل داخلی و خارجی اجازه رشد تفکر نگاه به درون و شناخت پتانسیلهای دموکراتیک را نداد.
حرکت دوم خرداد ۷۶ روندی در جهت تکامل شناخت این پتانسلها از سوی مردمی بازشناخت میشود که در برهه ای از زمان با توجه به آرامش نسبی در سیاست خارجی و نظام اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد و سرمایه داری فرصتی یافته بودند که به دنبال آزادی های سیاسی و رفع تبعیض ناشی از تفکر خودی و غیرخودی وتفکری مبتنی بر شایسته سالاری باشند.
اینان که با توجه به سپری شدن جنگ و برخوردهای سیاسی خشن قبلی دیگر توجیهی مناسب از سوی حکومت در خصوص تحدید آزادی های فردی و اجتماعی نمی دیدند (دوران گذار) بر آن شدند با توجه به ظرفیتهای پیش بینی شده در قانون اساسی اقدام به انتقال پیام خود به سیاسیون کنند.
اما با بحران آفرینیهای متعدد در داخل از سوی نهادهای غیردموکراتیک و نیز بحرانهای اقتصادی ناشی از سقوط قیمت نفت و تاثیر شدید آن بر اقتصاد متکی بر نفت ایران که بهانه ای شد برای فشار بر دولت اصلاح طلب و نیز مدیریت ضعیف این جریان و عدم بهره برداری صحیح از منابع انسانی در روند دموکراتیزاسیون باعث شد تجربه اصلاح طلبانه مردم وتلاش برای تکامل شناختی از این مانیفست عقیم بماند.
هر چند خود بر این باورم عقیم ماندن به معنای عدم رشد این تکامل شناختی در میان مردم و روشنفکران نبوده است چرا که عدم استقبال مردم از انتخابات شوراها و مجلس هفتم نیز به نظر این جانب ناشی از دلسردی طیف گسترده ای از مردم از روند مردم سالاری در جریان حکومتی است که این خود نوعی رشد شناختی قلمداد میشود.
ماحصل تجربه ۸ سال تصدی جریان اصلاح طلب بر ارگان های دولتی و۴ سال تجربه پارلمانی زمینه ساز بروز چالشهای عمیقی در دامنههای فکری میان جریان های داخل نظام از نوع نگاه به دموکراتیزاسیون (مخالفان و موافق آن) گرفته تا نوع جریان دموکراتیزاسیون (دینی و لیبرال و ...) شد.
بحث های جانبی نظیر بسته شدن روزنامهها و بحث نظارت استصوابی و... همه در چارچوب دو بحث فوق جای میگیرند. به عنوان مثال در مورد بحث گزینش در ادارات.
این موضوع در دامنه بحث نوع نگاه به دموکراسی و پیامدهای ناشی از عدم وجود شایسته سالاری مورد ارزیابی قرار میگیرد.
سوال مهم این است که آیا در طی مدت مذکور(۸ سال) فرصتی کامل برای شناخت پتانسیلهای دموکراتیک در داخل کشور مهیا شده است یا خیر و اگر این پتانسیل وجود دارد آیا قادر به بالفعل شدن و پاسخگویی به تمامیسوالات میباشد؟
آیا تناقضاتی در مانیفست جمهوری اسلامی وجود دارد و اگر وجود دارد توان حل این تناقضات در یک محیط آرام وجود دارد؟
آیا بحث رفراندوم که در دوره جریان دوم خرداد به میان کشیده شد نیز ناشی از همین تناقضات و یاس حاکم در میان بعضی جریانات بود؟
آیا در زمان حال حضور جریان معتقد به دموکراتیزاسیون (به معنای واقعی و نه از سر فرصت طلبی) در نظام پارلمانی آینده تاثیری در روند مردم سالاری ایجاد خواهد کرد بدون اینکه این مانیفست پاسخی برای خواسته‌های دموکراتیک داشته باشد و بتواند تناقضات درونی خود را پاسخ دهد؟
منبع: وبلاگ عباس عبدی (آینده)
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید