دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

یک عمر زندگی در شهر مردگان


یک عمر زندگی در شهر مردگان
مرگ حادثه‌ای است که همه ناگزیر از برخورد با آن هستند. این حادثه که از آن به تلخ‌ترین رویداد زندگی یاد می‌شود گاه به صورت ناگهانی و پس از یک اتفاق غیرمنتظره رخ می‌دهد و گاه در پس یک انتظار و پس از مدت زمانی طولانی خود را نشان خواهد داد. آخرین ایستگاه زندگی و وداع آخر لحظه‌ای است که بدن سرد در گور قرار می‌گیرد. شاید کمتر کسی باشد که جرأت فکر کردن و تصور کردن این لحظه را داشته باشد. هرگز نمی‌‌توان آنقدر خود را آماده این سفر بزرگ دانست. چه کسی است که بتواند پیشاپیش در برابر این کوچ ناگهانی شوکه نشود و دست‌هایش نلرزد؟
کیست که جرأت داشته باشد پای در گوری بگذارد که آماده پذیرش تن بی‌جانی است؟شاید کمتر کسی باشد به راحتی دل از این گذرگاه پر زرق و برق بکند و در پیشگاه رب جلیل سرافراز قامت افراشته نگه دارد. قبرها کنار هم ردیف شده‌اند. از دور که نگاه می‌کنی انگار با یک زمین با بازی مخصوص روبه رو هستی. نزدیک‌تر که می‌روی وهم وجودت را در بر می‌گیرد.
وقتی به اطراف چشم می‌دوزی، از خودت هم می‌خواهی فرار کنی. عجب جایی است این ایستگاه آخر. یک دفعه تصویرهایی از نگاه آخر آنهایی که روزی در کنارت بوده‌اند از جلوی چشمانت رژه می‌رود.
وقتی سری از درون قبری خالی بیرون می‌آید، با خودت می‌آیی که هستند کسانی که ناگزیرند بارها و بارها قبل از من و تو و آنهایی که ناچار به این کوچ اجباری هستند، پای به این گودال ترسناک بگذارند و با دستانی زحمت‌کش‌ ما را برای این سفر بزرگ یاری دهند.
سال‌ها است که مردانی با بیل و کلنگ به جان زمین می‌افتند و خانه‌ای کوچک برای رفتن آماده می‌کنند، سال‌ها است دل‌های این مردان از غم تنهایی و کوچ همسفران نا آشنا به درد آمده است و سال‌ها است که روزها و لحظه ها بغضی جانکاه گلوی شان را فشرده است، همین است که آنها به بی‌ارزشی بودن‌های بر سرجاه و مقام و پول و اعتبار را به هیچ معامله می‌کنند و هر روز از صبح تا آن آخرین لحظاتی که خورشید با ماست، دست از ساختن این کوچ‌ستان بر نمی‌دارند، اگر خوب نگاه کنیم رفتن ملال‌آور نیست، ماندن‌های بی‌فروغ، خاطره‌ای وهمناک در ایستگاه آخر. دو مرد تکیه به بیل می‌دهند، پای از قبر بیرون می‌گذارند و از همه چیزهایی می‌گویند که نه تجربه کردن‌اش ساده است و نه بی‌تفاوت گذر کردن از آن ممکن. این دو مرد قبر کن به سختی حاضرند تجربه پر اندوه سال‌های ترس و بی‌آرزویی‌شان را با ما قسمت کنند، حاصل یک روز بودن در کنار این دو مرد قبر کن پیش روی شما است.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید