یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
نقش «فرهنگ تفاوت» در خانواده
تردیدی نیست که همانطور که فرهنگ تشابه در کنه خانوادهها وجود دارد، فرهنگ تفاوت نیز دیده میشود. اگر چه بشر به عنوان موجودی فراعقلی و فرافرهنگی همیشه در شکلگیری توفیقات زندگی خویش مؤثر بوده است، ولی محیط اجتماعی و فراز و فرودهای زندگی را نیز نبایستی نادیده گرفت. چه این که همیشه و در هر مقطعی از زمان این بشر نیست که با قوهی ادراک و شعور خویش تصمیمگیری مینماید که شرایط زمانه و حادثهها نیز در این مهم دخیلند. به بیانی دیگر هر چند تربیت و فرهنگ انسانی در کانون کوچکی به نام خانواده نضبح و شکل میگیرد و منبعد همین تربیت و فرهنگ نیز به کانون مدرسه و دانشگاه و بعد محیط اجتماعی و اداری کشانده میشود؛ ولی میتوان گفت که ساختمان فرهنگی و تربیتی بشر ابتدا با خشت خانواده ایجاد میگردد.
یعنی اگر چنانچه خانواده یک معمار خوب باشد ودر چیدن دیوار این ساختمان دقت لازم را اعمال دارد، طبعاً نتیجهی این معماری نیز مفید و منتج است و در غیر این صورت پیامد مثبتی را شاهد نخواهیم بود. مثلاً اگر خانواده بعنوان معمار باشد و فرزند خانواده همان دیواری باشد که باید خوب چیده شود واصل بر این باشد که مثلا این دیوار۳۰ سانت چیده شود، اما معمارکه خانواده است، اقدام به چیدن دو تا دیوار ده سانتی نماید و وسط این دو دیوار را با ملاط و یا ماسهی خالی کار کند، ما یقیناً آنچه که حاصل میآید، محتوا و ساختار محکم ومانایی نخواهد بود. بنابراین خانواده در شکلگیری ساختمان فرهنگ و تربیت بشر بسیار موثر و کارساز است. اما بحث فرار رو دقیقاً بحثی است که مقابل همین موارد که ذکر آن رفت، قرار دارد. به بیانی دیگر آنچه که در پی میآید، دقیقاً مواردی است که از آنها به نام فرهنگ تفاوت یاد میکنیم. فرهنگ تفاوت بدین معنا که اگر چه خانواده در کانون خانوادهها بسیار کارساز و مؤثراست، ولی تضاد فرهنگی واخلاقی ویا به تعبیری تضاد افکار و سلایق بوجود میآید. فرهنگ تفاوت بدین معنا که در یک خانوادهی مذهبی شاهد چند گونه اندیشی میشویم. یعنی هر کسی بر نظر خود ارج مینهد. فرهنگ تفاوت بدین معنا که در یک خانواده نا هنجار شاهد هنجار می شویم. بدینگونه که مثلا پدر مشروب استعمال میکند و یا به بیانی فردی مشروب خور و قمار باز است، ولی بچهی آن به مسجد میرود و یا نماز میخواند و یک فرد قرآن خوان است. فرهنگ تفاوت بدین معنا که در یک خانوادهی متمول و پول پرست ما با یک تحول اساسی مواجه میشویم. تحول بدین مفهوم که مثلاً بچهی این خانواده به سمت مسائلی سوق مییابد که دقیقاً نقطهی مقابل ثروت و پول است. به هر روی اینها مواردی است که میتواند تعریفی منطقی را از فرهنگ تفاوت برای خوانندگان تصور کند. اما آنچه مهمتر به نظر میآید، تحلیل کردن این نوع شکلگیری رفتارها و هنجارهاو یا ناهنجاریهاست. یعنی ما باید علت و دلایل عمدهی این موارد را بیابیم که مثلاً چرا فرزند یک فرد مذهبی مشروب خور میشود ولی فرزند یک مشروب خورافکار و اندیشهای مذهبی به خود میگیرد.
یکی از مهمترین دلایلی که فرهنگ تفاوت را در کانون خانوادهها ایجاد میکند، شاید گفت همان عدم تربیت درست و صحیح دربین خانواده هاست که تجربه نیز بر این مهم مهر تصدیق و تأیید می زند. ولی اینکه میگوییم: «نقش فرهنگ تفاوت در خانواده». باید گفت که این مقوله بسیار مهم است والبته نقش اساسیای را ایفا میکند. یعنی فرهنگ تفاوت به همان اندازه که منفیگر است، دقیقاً به همان اندازه نیز مثبت گراست. نقش فرهنگ تفاوت در خانواده میخواهد بگوید که هم اندیشی فرهنگی اگرچه سالم هم باشد، ولی به نوبه ی خود نیز دارای تبعات بدی است و در خیلی از شرایط نیز جوابگوی مسائل معقول و معتدل زندگی نیست. تا که برسد به اینکه همین هم اندیشی در چهرهای مسموم و عقیم جلوه نماید. نقش فرهنگ تفاوت بدنبال پر کردن خلاءهای زندگی و تکامل شخصیت و منش انسانهاست. نقش فرهنگ تفاوت نقش آفرینی میکند، چون نقش ساز است. نقشساز بدین مفهوم که از یک خانواده چند چهرهی متفاوت و متنوع را به نمایش میگذارد و به اصطلاح فرهنگ تفاوت بدنبال بودن نباید هاست و یا نبودن بایدها. بودن نبایدها بدین معنا که آنچه که نباید باشد را باشد میکند و نبودن بایدها بدین مفهوم که آنچه که بایدباشد را نباشد میکند.اما در همین فرهنگ تفاوت نیز همانطور که ذکر آن آن رفت دلایل عمدهای نهفته است. یعنی دلایلی وجود دارد که این نوع فرهنگ تفاوت، ایجاد میشود.
به نظر میآید که در خیلی از موارد، فرهنگ رقابت و سالم اندیشی باعث ایجاد فرهنگ تفاوت در خانواده میشود. یعنی وقتی یک فرزند پدرش را فردی لاابالی و بی تفاوت نسبتِ به زندگی میبیند، دقیقاً رفتارهای خود را با آن موزون نمیکند، بلکه در مقابل رفتارهای پدر میگذارد و این بدین خاطر است که فرزند میخواهد فشارهای غیر اخلاقی و غیر عرفی را بر دوش خود بر دارد و از آن طرف نیز با تنظیم رفتارهای هنجار گون خود در صدد بر اندازی رفتارهای ناهنجار گون پدر برآید. در این نوع فرهنگ تفاوت بهترین حسن میتواندهمان پاکسازی رفتارهای پدر باشد و یا حداقل شکلگیری هنجارهایی از طرف فرزند باشد که خلاف ناهنجاریهای پدر صورت میگیرد. ولی علاوه بر این میتوان گفت که تجربه نشان داده است که برخی از همین فرهنگ تفاوتها براساس تعامل و مناسبات اجتماعی از خانوادهای به خانوادهی دیگر صورت میگیرد.
مثلاً وقتی دو خانواده از دو طیف و جنس با هم همسایه واز لحاظ رفتار و اخلاق کلافی عمیق میخورند و با هم تعامل تنگاتنگی پیدا میکنند، تجربه میگوید که این نوع تعامل در شکلگیری ناهنجاریهای اجتماعی و یا هنجارهای اجتماعی بین این دو خانواده نقش اساسی دارد. بدین سان که وقتی فرزند مثلاً خانوادهی سالم و مذهبی بر سر سفرهی خانوادهی غیر مذهبی و ناخالص مینشیند و از لقمهی آن تناول میکند، این لقمه در شکلگیری شخصیت و رفتارهای اجتماعی آن فرزند تأثیر فراوان دارد، یعنی در واقع رفتار و کردار فرزند فرد مذهبی و سالم نشأت گرفته از همان خانوادهی غیر سالم و مذهبی است. جالب اینجاست که این اعتقاد در بین عموم بسیار مستند و معقول است. چه این که عکس آن را نیز صادق میخوانند. یعنی فرزند فرد غیر مذهبی و سالم نیز چنانچه بر سر سفرهی فرد مذهبی سبز شودواز نمک این خانواده تمتع جوید، همان اتفاقی میافتد که برای فرزند فرد مذهبی میافتد. یعنی به تعبیری فرزند غیر مذهبی به فردی سالم و مذهبی مبدل میگردد.
بنابراین تعامل ومناسبات اجتماعی وعشیرهای در بین خانوادهها بیتردید در شکلگیری اخلاق و رفتارها خانواده بیتأثیر نخواهد بود. نکته دیگر در خصوص فرهنگ تفاوت میتواند شامل یک خانوادهای مثلاً مذهبی و – متدین بشود. یعنی در یک خانواده ممکن است پدر خانوده مذهبی و مقید به اصول و معارف الهی باشد، ولی فرزند آن دچار اختلال رفتار و کردار باشد. در این حالت نیز طبعاً دلایل عمدهای میتواندمدخل باشند. اولین دلیل میتواند ایجاد «فرهنگ محدودیت» باشد. فرهنگ محدودیت بدین معنا که خانواده میخواهد فرزند را بدون در نظر گرفتن اوضاع و احوال و به اصطلاح تحلیل شرایط موجود با خصایص فردی و اجتماعی خود سازگار نماید که در خیلی از موارد این نوع تسلط فکری جوابگو نیست. دلیل دیگر آزادی بیش از حد به فرزند نیز باعث عدم خودباوری و پیدایی جوهر اصلی فرزند میشود. دلیل دیگر نیز عدم توجه والدین به فرزند ونیازهای اولیهی آن است. مضاف بر اینکه تعامل و مناسبات نسبی و سببی نیز در شکلگیری فرهنگ تفاوت فرزند مؤثرند.
عدم توجه والدین به نیازهای اولیهی فرزند بدین خاطر که فرزند طبیعتاً یکسری نیازهایی را میطلبد که باید برآورده شوند و اگر چنانچه برآورده نشوند، همین نیازها به کمبود مبدل می شوند و منبعد در رفتار وکردار فرزند نقش اساسی بازی میکنند والبته تعامل و مناسبات نسبی و سببی نیز مؤثر است. چون با اینکه خانواده دارای ویژگیهای اساسی و مفید فایده است ،در خیلی از موارداین مناسبات یا از در حسادت وارد میشوند و یا از در رقابت. که در هر دو شرایط نیز در شکلگیری تربیت و اخلاق فرزند مدخل و مؤثرند. کما اینکه در بعضی از مواقع نیز از روی اتفاقی است. یعنی بدون در نظر گرفتن حسادت و رقابت این نوع ناهنجاریها شکل میگیرند، ولی چون تعامل و مناسبات تنگاتنگ است، خود به خود این نوع فرهنگ تفاوت در فرزند صورت میپذیرد. حسن کلام اینکه فرهنگ تفاوت به مانند فرهنگ تشابه هم دارای محاسن است و هم دارای معایب. لذا نقش فرهنگ تفاوت نیز در خانوادهها همانطورکه فرهنگ تفاوت را بصورت خوب و بد ایجاد میکند، فرهنگ تشابه را نیز در زوایایی بوجود میآورد.
عابدین پاپی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس مجلس شورای اسلامی ایران حجاب شورای نگهبان دولت دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران گشت ارشاد رئیسی رئیس جمهور جنگ
تهران هواشناسی شهرداری تهران پلیس دستگیری وزارت بهداشت سیل قتل سلامت کنکور آتش سوزی سازمان هواشناسی
قیمت دلار مالیات قیمت خودرو خودرو دلار بانک مرکزی بازار خودرو قیمت طلا سایپا مسکن ارز ایران خودرو
زنان سریال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تلویزیون یمن تئاتر سینمای ایران قرآن کریم سریال پایتخت فیلم موسیقی سینما
سازمان سنجش کنکور ۱۴۰۳ خورشید
اسرائیل فلسطین رژیم صهیونیستی غزه آمریکا جنگ غزه روسیه چین اوکراین حماس عربستان ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی باشگاه پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک تیم ملی فوتسال ایران تراکتور سپاهان رئال مادرید
فناوری همراه اول گوگل تبلیغات اپل سامسونگ ناسا آیفون بنیاد ملی نخبگان دانش بنیان
سازمان غذا و دارو خواب بارداری دندانپزشکی مالاریا