جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا


مردان خنده به دنبال توفیق دیگر


مردان خنده به دنبال توفیق دیگر
چند سالی است عادت کرده‌ایم افطارهای ماه مبارک رمضان را با کارهای عطاران سپری کنیم. درک واقعیت در این روزها برای دل‌های پاک روزه‌دار راحت‌تر و ساده‌تر اتفاق می‌افتد. درک و تامل در زندگی‌هایی که فقط می‌بینیم و ساده، گذر می‌کنیم، حالا فرصت داریم در پس هر خنده کمی فکر کنیم. چند لحظه از بیرون به خود و رفتارهایمان دقیق شویم. بی‌شک به همان اندازه که یک برنامه فرهنگی – و نقد و بررسی والبته تربیتی تاثیر دارد یک سریال آن هم از نوع طنز موثر خواهد بود شاید هم بیشتر از آن. مسلما اصرار مدیران شبکه سه به عطاران برای تولید سریال ماه رمضان همین نکته است. در هر حال امسال هم رضا عطاران سربزنگاه رسید تا شب‌های رمضان را با شور و نشاط بیشتری سپری کنیم.
وقتی پای کارهایش می‌نشینی احساس می‌کنی دوربین را گذاشته خونه همسایه دو کوچه پایین‌تر و زندگی روزانه‌شون رو برده رو آنتن، به همین سادگی، سادگی از کارهاش جداشدنی نیست... او جامعه را خیلی خوب لمس کرده و به قول فریدون جیرانی رئاله رئال.
اصولا در کارهای طنز غلو و اغراق زیاد به چشم می‌خورد اما به قول خودش تمام شخصیت‌های کارهایش در جامعه مصداق عینی دارند فقط شاید در کار کمی روی ویژگی خاصی که دارند بیشتر مانور داده باشد. به طور مثال به ناصر در سریال ترش و شیرین اشاره می‌کند: «همه ما حداقل یک ناصر دیدیم اطرافمون، آدم‌هایی با اعتماد به نفس بالا، خونسردی زیاد و البته با چاشنی پرروگری، هر چند به دلیل جا انداختن نقش در مدت کوتاه مجبور بودیم کمی بزرگنمایی هم داشته باشیم.»
اوایل سال ۸۷ رضا عطاران از طرف مدیران شبکه و نیز مهران مهام و ایرج محمدی (تهیه‌کنندگان) برای ساخت سریال ماه رمضان شبکه سه انتخاب شد.
عطاران که بعد از سریال ترش و شیرین ترجیح داده بود فقط بازی کند با طرح پیشنهادی موافقت کرد و حدود یک ماه و نیم بعد، پیش تولید را آغاز کرد تا اینکه بالاخره هفته اول تیرماه «بزنگاه» را کلید زد.
لوکیشن اصلی کار، یک خانه قدیمی و البته کوتاه قد در میان ساختمان‌های سر به فلک کشیده خیابان‌های پاسداران است. خانه اوس احمد - همان احمد پورمخبر – و یک نانوایی و کبابی لوکیشن‌های دیگر این کار به حساب می‌آید.
علی صادقی یارغار عطاران و کارهایش، احتمالا باز هم برگ برنده‌ای برای او به حساب خواهد آمد، هر چند در کارهای او هیچ یک از دیگری پررنگ‌تر نیست و به عبارتی متکی به شخصیت‌ها پیش نمی‌رود. این مهم‌ترین ویژگی آثارش است. اما گریم متفاوت علی صادقی این نوید را می‌داد که قرار نیست به یاد سه در چهار بیفتیم. صالحی گفته بود حتی با تغییر و البته تفاوت در بازیگران این تفاوت و فاصله را با کارهای عطاران ایجاد کردیم. اما دیگر مثل صادقی نداریم. مشکل اینجاست!!
علی صادقی در نقش کامران و رضا عطاران در نقش نادر (پسر کوچکتر خانواده) بده‌بستان‌های خوبی با هم دارند که البته هیچ چیز را تحت‌الشعاع قرار نمی‌‌دهد چون این اتفاق هر چند وقت یک بار و البته به میزان لازم به خورد بیننده داده می‌شود.
تفاوت دیگر این کار با سریال‌های قبلی‌ عطاران را می‌توان در انتخاب طبقه جامعه هم احساس کرد، او این بار با قصه‌ای از سروش صحت سراغ طبقه متوسط و نه چندان ضعیف جامعه رفته است.
هرگاه که تصویربرداری تمام می‌شود، همه گروه در حیاط این خانه‌ قدیمی چای یا شربت می‌خورند و استراحت می‌کنند، چند روز قبل از ماه رمضان است. لوکیشن لو نرفته برای همین گروه از این فرصت استفاده می‌کنند. نکته دیگر اینکه لوکیشن دیگر این مجموعه ۲، ۳ کیلومتر آن طرف‌تر در محل «ازگل» است.
بیستم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۴۷ در مشهد متولد شد. در رشته اقتصاد تحصیل کرد و برای ادامه در رشته طراحی صنعتی در دانشگاه تهران قبول شد و به تهران آمد. به قول خودش یه دنیای متفاوت که ارمغانی جز خونسردی برایش نداشت، می‌گوید:«مردم در تهران طور دیگری نگاه می‌کردند و حتی راه می‌رفتند، هر کس سرش به کار خودش گرم بود، انگار کنار دستی‌اش را نمی‌دید، این کمی مرا می‌ترساند، اما طولی نکشید که یاد گرفتم خونسرد باشم و خونسرد تصمیم بگیرم و البته خونسرد عمل کنم. این ویژگی را از مادرم آموختم که در مواقعی خوب است و به کار می‌آید و در مواقع دیگر، اطرافیان را هم کلافه می‌کند.»تهران و آدم‌هایش و بیش از همه برخوردهایشان رضای جوان را در آغوش هنر پناه داد. او یاد روزهایی را کرد که در مشهد در تئاتر این شهر با مرحوم حسن حامد کاملا جدی کار می‌کرد.سال ۷۳ سال خیلی خوبی برای رضا عطاران بود هم از نظر کاری و هم در زندگی شخصی. او در این سال ازدواج کرد و بهترین حضور جلوی دوربین در ماندگارترین برنامه به او پیشنهاد شد. مجموعه «ساعت خوش» در کنار مهران مدیری، رضا شفیعی‌جم، نصرا... رادش، ارژنگ امیرفضلی، نادر سلیمانی و... اما این آغاز راه بود. کارگردانی، نویسندگی و بازیگری او را از مردم جامعه دور نکرد بلکه نزدیکتر و البته دقیق‌تر شد. مجید دلبندم، قطار ابدی، کوچه اقاقیا در مقام کارگردانی و بازیگری و همچنین فیلم‌های سینمایی، هوو، توفیق اجباری، قرنطینه، تیغ‌زن و... در مقام بازیگر آثار هنرنمایی اوست.
«من بچه پایین شهر مشهد هستم. به قول معروف بچه پایین پایینا، پدرم هنوز هم در همان محل زندگی می‌کند.»شاید به همین دلیل است که طبقه پایین جامعه در همه آثارش به تصویر کشیده می‌شوند، او این قشر را به خوبی لمس کرده و شناخت خوبی از آنها دارد. «خانه به دوش»، «متهم گریخت»، «ترش و شیرین» از سریال‌هایی است که امضای عطاران را دارد و به نوعی اختلاف طبقاتی را نشان می‌داد. او به اختلاف طبقاتی معتقد است و مسبب اختلافات را همین اختلاف در حساب‌های مالی می‌داند: «آدم‌ها به خودی خود بد مطلق و یا خوب بی‌هیچ عیب و نقصی نیستند بلکه این شرایط است که روی شخصیتشان اثر می‌گذارد. اگر من در کارهایم به اختلاف طبقاتی و فاصله میان آنها اشاره می‌کنم نه اینکه پولدار آدم بدی است و فقیر خوب، ناصر هم از قشر و طبقه پایین جامعه بود و... اما نمی‌توان وجود پول و تاثیر آن را در روابط نادیده گرفت. من فقط می‌خواهم نشان دهم این دو قشر تا چه اندازه می‌توانند به هم نزدیک شوند و روابط متقابل آنها چگونه است. همین... این راه ادامه خواهد داشت، یعنی اگر فیلم دیگری بسازم باز هم چنین موضوعی خودنمایی می‌کند. همین مسائل واقعی است و کار را در دسته آثار رئال قرار می‌دهد. من آنچه را که می‌بینم می‌سازم.»
مجیـد صالحی بعد از ساخت «سه در چهار» اعتراف کرد که علاقه بسیاری به آثار عطاران دارد چون او هم معتقد است عطاران اجتماع را خیلی خوب می‌شناسد و آدم‌ها را خوب لمس کرده برای همین از انتخاب لوکیشن گرفته تا انتخاب دیالوگ و نحوه ادای آن با دوست قدیمی‌اش مشورت می‌کرده. عطاران در این باره می‌گوید: «سه درچهار کار مجید بود، این کاملا به چشم می‌آمد شاید سبک کاریمان شباهت داشته باشد اما به هر حال هر کس امضای خود را دارد. من در این مجموعه در حد همان مشاور و خواننده عمل کردم. همین».
بـــازیگران انتخابی کمی متفاوت‌تر از کارهای پیش بود هر چند باز هم علی صادقی و حمید لولایی و البته محمود بهرامی و خود عطاران از بازیگران ثابت ساخته‌های عطاران به حساب می‌آیند، اما مرجانه گلچین و غلامرضا نیکخواه این تفاوت را ایجاد می‌کرد.
با اینکه دو ماه زودتر از پخش، کار را کلید زدیم، هنوز هم روزی ۱۲ ساعت بی‌وقفه و بدون تعطیلی کار می‌کنیم مثل اینکه ویژگی کارهای روتین همین است. اما به رغم همه مشکلات و عجله‌ها تولید با ما پا به پا بود و در لحظه، تمام نیازهایمان برطرف می‌شد. عطاران اینها را می‌گوید و به ساعتش اشاره می‌کند و به جلوی دوربین می‌رود. در سکانسی با علی صادقی که بر سر خوردن یک استکان چای کل‌کل رو شروع می‌کنند.
در هر کار از رضا عطاران با یک استعداد تازه آشنا می‌شویم. نوع خاص بازی مریم امیر جلالی و داد و فریادهایش برای اولین بار در سریال «خانه به دوش» و نیز شهربانو موسوی در «متهم گریخت» و معرفی چهره ناب و یک چهره جدید به دنیای سیما و سینما به نام احمد پورمخبر در «ترش و شیرین» و پیش‌تر در سریال متهم گریخت که البته طرفداران زیادی هم جمع کرد. بزنگاه هم از قاعده کارهای این کارگردان مستثنی نیست... او باز هم کشف دیگری رو می‌کند. «حلیمه سعیدی» خانم مسنی با دست و پای حنا بسته که عطاران به خوبی توانسته به او بقبولاند که بازیگر خوبی است. او با لهجه آذری یکی از شیرینی‌های بزنگاه به حساب خواهد آمد. این اولین کارش نیست، پیش از این در سکانسی از متهم گریخت و نیز روزگار قریب مقابل دوربین رفته بود.
● انس عطاران
در این سریال یک دختر بامزه سه، چهار ساله به نام «نیکی نصیریان» نقش «درسا» دختر عطاران را بازی می‌کند، رضا در مدت فیلمبرداری انس عجیبی با این دختر گرفت، تا حدی که می‌خواست، عکس این بازیگر کوچولو را به چاپ برسانیم و ما هم به عطاران قول دادیم که چاپ کنیم.
محبوبه نصیری
منبع : مجله خانواده سبز