پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


مدرنیته یاپسا مدرن


مدرنیته یاپسا مدرن
ساموئل بكت یكی از منحصر به فرد ترین ، توانمند ترین و خلاق ترین پدیده های قرن بیستم در زمینه نمایشنامه نویسی و كارگردانی است .شاخص ترین موضوع در نمایشنامه های بكت حس تنهایی و از خود بیگانگی بشر است كه حاصل عدم امكان برقراری تماس و ارتباط حقیقی با دیگرانسان ها است؛ همان معمای خویشتن یا راز نفس.اسلوب و سبك تئاتر بكت ابهام آمیز و تكان دهنده است . متون نمایشی غیرمتعارف و فاصله یافته از هنجارهای معمول نمایشنامه نویسی ، از طریق بكارگیری غیر معمول قراردادهای نمایشی ، توجه خواننده و تماشاگر را به نظام های نشانه شناختی ساختار ((Semiotics of Structure معطوف می كند. بكت در نمایشنامه هایش برای آفرینش انگاره های قدیمی را به كارگرفته و دوباره باز سازی كرده است . از اوایل دهه شصت ساموئل بكت همواره موضوع مناظره مدرنیسم (نوگرا) و پسامدرنیسم بوده است . یافتن پاسخ این سؤال و چالش بحث بر انگیز كه آیا بكت ، در تاریخ تئاتر و ادبیات ، مدرنیست است یابایستی متعلق به جنبش پسامدرنیسم شناخته شود، بسیار دشوار است . خوانندگان و تماشاچیان نمایشنامه های بكت بر این امر آگاهند كه سبك او در پردازش مفاهیم و انتقال معانی بسیار متفاوت از نمایشنامه نویسان هم عصر خود است. از آنجا كه او تكنیكهای متنوع و متعددی را در نمایشنامه هایش بكار می گیرد بسیار دشوار می نماید كه او و كارهایش را تنها و تنها در زمره یك جنبش خاص باز شناسیم. در تأیید این سخن می توان دیدگاه چند صاحبنظر مشهور و مهم را به عنوان شاهد برشمرد.
موریس دیكنسون ، پروفسور كالج كویین ، در مقاله ای تحت عنوان «بیگانه ای در زندگی خویش» می نویسد: «هنگامی كه نمایشنامه در انتظار گودو در سال ۱۹۵۵ در لندن به روی صحنه رفت ، كنت تینان گفت «این نمایشنامه نه پیرنگ دارد ، نه نقطه اوج ، نه نتیجه پایانی ، نه آغاز، نه میانه داستان و نه انجام » . در پاسخ به این انتقاد تینان باید بگویم اگر مدرنیسم نویسنده را از داستانسرایی متداول و معمول و روانشناسی پیش پا افتاده وعادی فارغ می نماید، نمایشنامه بكت تا آنجا كه مدرنیسم می تواند پیش برود، از آن بهره می گیرد. به عقیده دیكنسون ، بكت به نسل مدرنیسم تعلق دارد، نه فقط به این خاطر كه او مدت مدیدی به این شیوه ادامه داد بلكه به این دلیل كه در یافتن سبك و اسلوبش تعلل نمود.
منتقد دیگری كه بكت را در زمره مدرنیست ها بر می شمارد ، آنتونی كرونین است .كرونین _ آخرین زندگینامه نگار بكت _در یك اثر ابتكاری داستانگونه اما واقعی او را به عنوان «آخرین مدرنیست » توصیف می كند .كرونین ایرلندی ، هم بكت را می شناسد و هم دوستان و هم قطاران دوبلینی اش را، از جمله دوستان صمیمی اش تام مك گرییوی شاعر (Tom Macgreevy)، و جك مك گوران (Jack MacGowran) و پاتریك مگی
(Patrick Magee) ، دو بازیگر مورد علاقه بكت.
رابرت تایلور در مقاله اش با عنوان «بكت، آه بكت» می نویسد «هیو كنر» در مورد دوست قدیمی اش ساموئل بكت اینگونه اظهار نظر می كند:« سام (بكت) پایان مدرنیسم در قرن بیستم است ، او آخرین وارث جویس وپاوند است ، و تا پایان در آن راهی كه بطور فزاینده ای رو به سوی تنگتر و محدود تر شدن می رود در حركت است .» كنر ، پروفسور پرآوازه در رشته علوم انسانی دانشگاه جان هاپكینز، همچنین می افزاید:« بكت هنرمند مسلم و جوهره مدرنیسم است او پسا جویس (Post-Joyce) است و به عقیده من او رگه نومید كننده و بی جان مدرنیسم را به مقصد نهایی اش رساند.»
در حقیقت بكت هم به عنوان یك مدرنیست برجسته و هم پسا مدرنیستی شاخص دستمایه ای مناسب و مورد نظر منتقدینی با دیدگاه های بسیار متنوع و بیشماربوده است.
نویسنده هایی ، همچون آلن وایلد در كتابی با عنوان مدرنیسم، پسا مدرنیسم، و پندار كنایه آمیز، كه در مناظرات و مباحث پسا مدرنیسم سهیم و صاحبنظر بوده اند بر این باورند كه صرفاً بر این اساس كه بكت نویسنده ای بریتانیایی است، «باید در درجه اول مصمم باشد كه رمز گشایی درسها و بحث های مدرنیسم را ادامه دهد».
از دیگر سو ، منتقدان بزرگی همچون دیوید لاج و اچ پورتر ابوت كه از برجسته ترین منتقدان نمایش های بكت هستند ، بكت را در زمره نمایشنامه نویسان پسا مدرن به حساب می آورند. چنانكه ابوت در كتابش تحت عنوان بكت و پسا مدرنیسم در این خصوص شرح مفصلی ارائه می دهد. او می نویسد در جایی كه بحث در مورد بكت مطرح است ، به میزان وسیعی كفه ترازوی پسا مدرنیسم سنگین تر است.
ریچارد بگهام در كتابش با عنوان «ساموئل بكت ، پایان مدرنیته» بیان می كند كه «بدون تردید بكت نمایشنامه نویسی پسامدرن است».
با ملاحظه نقطه نظرات متنوع همه این منتقدین بزرگ وصاحبنام در باره نمایشنامه های بكت، می توان گفت كه مناظره و مباحثه ای جدی در باب مدرنیته و پسا مدرنیته در آثار بكت مطرح است. این مجادله از منحصر به فرد بودن ، تنوع ایده ، سبك و سیاق ، و دیدگاه او در خلق آثاری شگفت آور و حیرت انگیز سر چشمه می گیرد. بكت در خلق آثارش شیوه های منحصر به فرد ، ابزارهای نو، و زبان غیر متعارف را بكار می گیرد. و بدین گونه از روش های معمول و قالب های سنتی نمایشنامه نویسی فاصله می گیرد و در واقع در خلق آثارش مرزهای سنت و قاعده را در می نوردد و هنجار گریزی می كند. از این جهت است كه او نویسنده ای منحصر به فرد و مورد توجه طبقات متنوع و متعددی از جامعه و منتقدین است. و در واقع نویسنده ای است كه دغدغه های بشر امروز را به شیوه ای نوین به تصویر می كشد و این ویژگی است كه او را جهانی كرده است. دیدگاهی كه بكت در آثارش آشكار می كند بسیار وسیع و شگفت انگیز است به طوری كه بسیار دور از انتظار است كه او را در بند تعدادی لغت ببینیم یا او را در محاصره اصطلاحات و یا جنبشهایی كه امروزه باب شده اند بیابیم، و یا اینكه او توسط موجی از نكات و جزئیات انتقادی و تذكره نوشتی احاطه شده باشد. ساموئل بكت و آثارش را می توان در زمره بسیاری از جنبش های ادبی و هنری به حساب آورد و در واقع كارهای بكت نشان از جنبشهای متعددی دارند اما در عین حال خود در هیچ یك از آن مكاتب یا جنبشها به شكلی كلیشه ای محصور نمی گردند. سخن آخر اینكه ساموئل بكت مرغ زیركی است كه نمی توان او را در قفس قالبها و قرارداد ها اسیر كرد، آثار او بسیاری از جنبش های هنری را دربر می گیرند اما خود در بند هیچ یك نیستند.


نیتا مصطفی مقدم
منبع : روزنامه ایران