یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پایان جنگ جهانی و خروج متفقین از خاک ایران


پایان جنگ جهانی و خروج متفقین از خاک ایران
در آغازین ماه این سال، دولت مرتضی قلی خان بیات- صمصام السلطنه- كه نتوانسته بود از مجلس رای اعتماد بگیرد، سقوط كرد. ابراهیم حكیمی - حكیم الملك پیشین و از رجال مشروطه خواه دوره قاجاریه- با رای تمایل ضعیف مجلس به نخست وزیری رسید.از جبهه های جنگ جهانی دوم نیز خبرهای خوشایندی می رسید. موسولینی دیكتاتور پیشین ایتالیا به جوخه آتش سپرده شد و آدولف هیتلر پیشوای آلمان نازی در پناهگاه خود خودكشی كرد. برلن پایتخت آلمان سقوط كرد و به دست نیروهای متفقین افتاد. آلمان بدون هیچ قید و شرطی تسلیم شد و هری ترومن رئیس جمهور تازه آمریكا، خبر پایان گرفتن جنگ دوم را به آگاهی جهانیان رساند. به همین مناسبت در تهران ۱۰۱ تیر توپ شلیك و تعطیل عمومی اعلام شد. در خردادماه وزیر امور خارجه ایران در مجلس اعلام كرد به طور كتبی به نیروهای متفقین اعلام كرده است كه به مناسبت پایان جنگ، نیروهای خود را از خاك ایران بیرون ببرند. دولت ۳۱روزه ابراهیم حكیمی نیز با عدم رای اعتماد مجلسیان روبه رو شد و از كار افتاد. جنگ، قدرت و كابینه سازی و كابینه اندازی در غیاب دیكتاتوری دوباره چنگ و دندان نشان می داد. مجلس به نخست وزیری محسن صدر - صدرالاشراف پیشین و رجل قاجاری ضدمشروطه- تمایل نشان داد و شاه نیز فرمان نخست وزیری او را صادر كرد. این انتخاب شاه و مجلس با واكنش تند و ناگهانی مطبوعات و احزاب روبه رو شد. دكتر محمد مصدق رهبر اقلیت سی نفره مجلس اعلامیه ای صادر كرد و در آن به نخست وزیری صدرالاشراف به شدت حمله و انتخاب اكثریت مجلس را نكوهش كرد. روزنامه های حزب توده نیز در سرمقاله های گوناگون خود، از صدرالاشراف به عنوان مستنطق- بازجو- و میرغضب و قصاب باغ شاه یاد كردند.
موضوع این بود كه پس از كودتای محمدعلی شاه علیه مجلس اول و به توپ بستن آن و دستگیری و زندانی كردن مشروطه خواهان و كشتن ملك المتكلمین و میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و علی اكبرخان ارداقی در باغ شاه، صدرالاشراف در جبهه شاه خودكامه بود و كار بازجویی از دستگیرشدگان برعهده وی بود. صدرالاشراف در برابر این موج حملات در دفاع از خود، همان چیزی را گفت كه همه مردان دیكتاتوری پس از سقوط دیكتاتور می گویند: «اگر من نبودم، كشتار بیشتری می شد!» روزی كه محسن صدر برای معرفی كابینه اش به مجلس رفت- ۲۹ خردادماه- اقلیت مجلس به تدبیر خردمندانه اكثریت لازم را برای تشكیل جلسه به دست آورد و جلسه از رسمیت افتاد. سرانجام پس از كشمكش های فراوان، توافقی میان اكثریت و اقلیت انجام گرفت تا مصدق یك بار دیگر منافع ملی را بر سلیقه شخصی ترجیح داده باشد. وی مبارزه با صدرالاشراف را رها كرد تا بتواند در جلسه دوم مردادماه، از لزوم بیرون رفتن نیروهای بیگانه از ایران سخن بگوید. مصدق مبارزه با صدرالاشراف را موضوعی داخلی و فرعی می دانست، اما مبارزه برای بیرون رفتن نیروهای متفقین از ایران و در نتیجه حفظ استقلال میهن و برگزاری انتخابات آزاد را كه با حضور نیروهای بیگانه منافات داشت اصل می دانست. به دید او اكنون كه جنگ پایان گرفته بود، وظیفه ملی همه میهن دوستان بیرون راندن نیروهای بیگانه از خاك ایران با توسل به روش های دیپلماتیك بود. در این میان كنفرانس پتسدام با شركت ترومن، استالین و چرچیل تشكیل شد و نتیجه این نشست آن بود كه به آمریكا، شوروی، انگلستان و فرانسه اجازه می داد كه سرزمین های اشغالی خود را در خاك آلمان اداره كنند و در همین كنفرانس بود كه تصمیم گرفته شد هر چه زودتر نیروهای متفقین، خاك ایران را ترك كنند. سه روز بعد- ۱۶مردادماه- ژاپن كه حتی پس از سقوط برلن هنوز هم در جنگ پافشاری می كرد و تسلیم نمی شد، بمباران اتمی شد. شهرهای هیروشیما و ناكازاكی به طرز وحشیانه ای با بمب اتمی ویران شدند. بنابر اعلام رادیو توكیو، در هیروشیما هیچ موجودی زنده نماند! و بدین ترتیب ژاپن نیز بدون هیچ قید و شرطی تسلیم شد. و این سرانجام جنگ خانمانسوزی بود كه انسان متمدن قرن بیستمی را تا آستانه مرگ و نابودی پیش برد. با پایان گرفتن جنگ و تصویب خروج نیروهای متفقین از ایران در كنفرانس پتسدام، اوضاع داخلی ایران پیچیده تر و بحرانی تر شد. در زندان تبریز میان زندانیانی كه قصد فرار داشتند، با مامورین زندان زد و خوردی شد كه چندی
ن نفر از زندانیان كشته و زخمی شدند. در لیقوان نیز میان افراد حزب توده كه برای سخنرانی و تبلیغ رفته بودند با گروهی از مالكین و دهقانان زد و خورد خونینی روی داد. در این برادركشی نیز چهار نفر از اعضای حزب توده و چهار نفر از اهالی لیقوان كشته شدند. در مشهد نیز عده زیادی از افسران و درجه داران لشگر خراسان، با پیش بینی و تداركات قبلی از پادگان فرار كردند و همراه با تعداد زیادی اسلحه و مهمات از راه بجنورد به سوی دشت گرگان رفتند. این گروه، در مسیر خود پادگان مراوه تپه را هم خلع سلاح كردند و گروهی از نظامیان آن پادگان را نیز همراه خود نمودند. نظامیان شورشی در گنبدكاووس با هنگ ژاندارمری و نیروهای شهربانی آن شهر درگیر شدند كه در این برادركشی خونین نیز هفت نفر از افسران فراری، یك ژاندارم و دو پاسبان كشته و عده ای هم زخمی شدند. در شهرهای آذربایجان نیز اغتشاشاتی پدیدار شد كه هیاتی از تهران به ریاست سرلشگر جهانبانی به آن سو عزیمت كرد.
در شهرهای ساری و شاهی نیز میان اهالی و اعضای حزب توده زدوخورد خونینی در گرفت. شگفت آور این كه از سوی دولت ۲۰۰ ژاندارم كه برای برقراری نظم و امنیت به آن سو می رفت، در فیروزكوه نیروهای ارتش سرخ شوروی جلو آنها را گرفتند و اجازه ندادند تا آنها به شمال بروند! بلافاصله وزیر امور خارجه ایران یادداشتی در این مورد تسلیم سفارت شوروی در تهران كرد. سیدجعفر پیشه وری هم كه اعتبارنامه اش در مجلس رد شده و روزنامه آژیر هم كه به مدیریت وی چاپ می شد توقیف شده بود، به تبریز رفت و اعلامیه ای صادر كرد. وی هیات موسسان «فرقه دموكرات آذربایجان» را تشكیل داد و خود به عنوان صدر فرقه و شبستری به معاونت او برگزیده شد. حزب توده آذربایجان نیز با صدور اعلامیه ای پیوستگی خود به حزب پیشه وری را اعلام كرد. چند تن از نمایندگان آذربایجان در مجلس شورای ملی، از اقدام پیشه وری و فرقه دموكرات اظهار ناخرسندی كردند.
در تهران نیز پس از جلوگیری از سخنرانی ها و میتینگ های سیاسی حزب توده و تصرف كلوپ حزب واقع در خیابان فردوسی، توسط حكومت نظامی، درگیری های خشونت آمیزی میان توده ای ها و پلیس روی داد كه عده زیادی از جمله دكتر فریدون كشاورز عضو كادر مركزی حزب توده و نماینده مجلس به شدت زخمی شدند. بازار قزوین نیز دچار آتش سوزی عمدی شد و تلی از خاكستر از آن به جا ماند. در زدوخورد خونینی كه میان اعضای فرقه دموكرات و اهالی زنجان روی داد نیز عده زیادی كشته و زخمی شدند. كابینه صدرالاشراف نیز بیش از این دوام نیافت و در این آشفته بازار سیاسی از كار افتاد. دوباره قرعه فال به نام ابراهیم حكیمی افتاد و فرمان نخست وزیری او صادر شد. در آبان ماه این سال، بزرگترین محاكمه سیاسی تاریخ در دادگاه نورنبرگ آلمان كار خود را آغاز كرد. در این دادگاه ۲۱ نفر از متهمان دوره هیتلر به جرم جنایت و توطئه علیه صلح و جنایات جنگی ضدبشری محاكمه شدند. وزارت امور خارجه ایران نیز در این ماه، طی یادداشتی به سفارت شوروی در تهران یادآور شد كه دخالت نیروهای ارتش شوروی در استان های شمالی و كردستان وقایعی را پدید آورده كه موجبات ناامنی و اختلال در امور است.
همچنین در این نامه خواسته شده بود تا به مقامات نظامی شوروی دستور دهند كه با آزادی عمل ارتش ایران در استان های شمالی موافقت كنند. در آذرماه این سال، فرقه دموكرات اعلام خودمختاری كرد. شهر تبریز به دست نیروهای فرقه دموكرات افتاد و مجلس ملی آذربایجان گشایش یافت و شبستری به ریاست مجلس برگزیده شد. پیشه وری كابینه تشكیل داد و وزیران خود را به مجلس آذربایجان معرفی كرد. از سوی قاضی محمد رئیس حزب كومله كردستان هیاتی به آذربایجان رفت. دولت حكیمی دو یادداشت اعتراض آمیز تسلیم سفارتخانه های شوروی و انگلستان كرد كه در آنها یادآور شد حوادث آذربایجان و كردستان ناشی از توقف نیروهای نظامی آن دو كشور در ایران است. وی از دولتین خواست تا هر چه زودتر نیروهای نظامی خود را از خاك ایران بیرون ببرند. لشگر سوم آذربایجان به فرماندهی سرتیپ علی اكبر درخشانی تسلیم فرقه دموكرات آذربایجان شد و نیروهای كمكی اعزامی از تهران در قزوین به دست نیروهای ارتش سرخ شوروی متوقف شدند. در كردستان نیز به دستور قاضی محمد، پرچم سه رنگ ایران از ادارات دولتی برچیده شد و پرچم استقلال كردستان برافراشته شد.
تیپ رضائیه- ارومیه - در برابر فرقه دموكرات ایستادگی كرد و كار به چندین روز زد و خورد خونین كشیده شد. در این جنگ نیز نزدیك به سه هزار نفر از طرفین كشته شدند. دكتر محمد مصدق در مجلس طی نطقی درباره رویدادهای آذربایجان سخن راند. وی راه حل نظامی را رد كرد و گفت با آذربایجان نباید جنگ كرد، بلكه باید از آنها رفع شكایت كرد تا همراه دولت مركزی شوند. از آن سو فرزند شیخ خزعل نیز با گروهی از اعراب مسلح به خرمشهر یورش برد و عده ای از ژاندارم ها را خلع سلاح كرد. دولت ایران به شورای امنیت سازمان ملل درباره دخالت های شوروی در امور داخلی ایران شكایت برد و كابینه ابراهیم حكیمی كه نتوانسته بود حوادث آذربایجان را سر و سامان دهد، از كار افتاد. مجلس به احمد قوام- قوام السلطنه پیشین- ابراز تمایل نشان داد و وی كه میانه خوشی با پهلوی ها هم نداشت به نخست وزیری رسید. جالب توجه اینكه قوام السلطنه، مظفر فیروز- پسر نصرت الله فیروز كه در زندان رضاشاه كشته شده بود- را به معاونت خویش برگزید. پدركشتی و تخم كین كاشتی/ پدركشته را كی بود آشتی؟ اینك مظفر فیروز نوه فرمانفرما آمده بود تا از پهلوی دوم خونخواهی پدر كند.
در پاسخ به شكایت ایران از شوروی، شورای امنیت به هر دو طرف پیشنهاد داد تا با مذاكره و گفت وگو مشكلات خود را حل كنند. به همین منظور قوام السلطنه در راس هیاتی به مسكو رفت. وی در آنجا مورد استقبال استالین و مقامات عالی رتبه شوروی قرار گرفت. در ماه پایانی این سال، كلیه نیروهای انگلیسی طبق مفاد عهدنامه سه جانبه خاك ایران را ترك كردند و تنها سربازان شوروی در ایران باقی ماندند. دكتر محمد مصدق طی نطق پرشوری در مجلس نسبت به عدم تخلیه خاك ایران از سوی شوروی، شدیداً اعتراض كرد و خواستار بیرون رفتن ارتش سرخ از ایران شد. در ماه پایانی این سال، احمد كسروی پژوهشگر و مورخ ایرانی و مدیر روزنامه پرچم در شعبه ۷ بازپرسی دادسرای تهران، همراه با منشی خود حداد مورد سوءقصد برادران امامی كه از اعضای سازمان نوپای فداییان اسلام بودند واقع شدند و هر دو به قتل رسیدند.
حسن مرسل وند
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید