دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


درس هایی از جای خالی ایران


درس هایی از جای خالی ایران
هیچ فیلم ایرانی به هیچ یك از بخشهای رسمی و غیررسمی كن پنجاه و نهم راه نیافت و حسرتی بر دل سینماگران و سینمادوستان ایرانی باقی نگذاشت. حتی موسیقی بسیار زیبای پیمان یزدانیان روی چهارمین فیلم «لویی» كارگردان چینی (تنها فیلم آسیایی حاضر در بخش مسابقه) و حضور مرجان ساتراپی (نویسنده و نقاش ایرانی مقیم فرانسه) و شهلا رستمی (خبرنگار رادیو فرانسه) به ترتیب در هیأت داوری بخش نوعی نگاه و فیپرشی، جای خالی ایران را پر نكرد.
اما از همه اینها آزارنده تر، پاویون خالی ایران در «دهكده جهانی» كن و در میان پاویونهای ژاپن و تایلند بود. دهكده جهانی، كه در مقابل كاخ عظیم و ساختمان بزرگ بازار فیلم، در ساحل زیبای كن تشكیل شده بود، امسال یازده كشور جدید را به جمع خود پذیرفته بود و پاویون ایران، به درخواست خانه سینما با فضایی دو برابر سال گذشته، با موكت قرمز رنگ و فضایی مناسب آماده شده بود اما... تا روز آخر جشنواره هیچ كسی در این پاویون را نگشود و بازدید كنندگان، میهمانان و خبرنگاران، و حتی مردم عادی و توریستهای شهر كن از مقابل این پاویون خالی با چهره ای متعجب و پرسشگر می گذشتند. تا روزهای پنجم و ششم این اظهار تعجبها و پرسشها به زمزمه هایی دور و نزدیك تبدیل شد و سرانجام خبر بایكوت شدن جشنواره كن با عدم حضور خانه سینما در پاویون ایران از سوی مدیران بازار و خبرنگاران طرح شد و بولتن خبری روزانه هم با چاپ عكس خالی پاویون تیتر «ایران به دور از كن» را برگزید.
پاویون های دهكده جهانی كن، محلی برای گردهمایی تمامی علاقه مندان و دست اندركاران سینمایی یك كشور و تبادل نظر و مذاكره و همكاری و توافق و تفاهم با همكارانی از تمام كشورهای جهان است علاوه بر این، نام و پرچم افراشته هر كشوری در این فضای مناسب و در كنار مهم ترین رویداد سینمایی هنری جهان- در مقابل دیدگان و دوربین ها و قلم های۳۰ هزار خبرنگار- فرصتی استثنایی برای معرفی فرهنگ یك كشور است. همچنان كه تزئینات پاویون تایلند، با آكسسوار و دكوری بومی و سنتی، خیلی ها را به این پاویون می كشاند و یا كشورهای بالكان با اجاره پاویونی بزرگتر به برگزاری سمینار و نشستهای تخصصی دست زدند. اجاره كردن پاویون و حضور نیافتن در آن، با هر توجیه و توضیحی، هدردادن یك فرصت استثنایی برای معرفی سینما و فرهنگ ایران است. با خود لجبازی نكنیم.
●لابراتواری برای فیلمسازان جوان و فیلم های اول
كن پنجاه و نهم ۱۴ فیلم اول را در بخشهای رسمی خود نشان داد. ۹ فیلم در «نوعی نگاه» و یك فیلم در بخش مسابقه، نشان از آن دارد كه تی یری فرمو و همكارانش، كن را به لابراتواری برای كشور فیلمسازان فیلم های اول و دوم تبدیل كرده اند. اهمیت این گرایش، خصوصاً با عملكرد مؤثر بخش سینه فونداسیون و نیز بخش تازه تأسیس «تمام سینمای جهان» خود را نشان می دهد. سینه فونداسیون كه وابسته به انجمن برگزاركننده جشنواره كن است، خود در سه قسمت، فیلم ها و فیلمسازان جوان را انتخاب می كند: نخست بخش فیلم های كوتاه است كه توسط هیأت انتخاب سینه فونداسیون با ریاست افتخاری یكی از فیلمسازان بزرگ جهان، انتخاب و در كن نمایش داده می شود. رزیدانس، برنامه دیگری است كه پروژه فیلم های اول یا دوم فیلمسازان مستعد را انتخاب می كند و با در اختیار قرار دادن آپارتمانی در پاریس به مدت ۵ ماه، به كارگردان امكان تمركز و بازنویسی فیلمنامه و دیدار با افراد حرفه ای در زمینه تهیه كنندگی و پخش را می دهد. سومین قسمت هم آتلیه است كه با انتخاب و دعوت ۱۸ فیلمساز اول و دوم و تهیه كنندگان جوان آنها، امكان حضور در جشنواره و سمینارها و قرار ملاقاتهایی با تهیه كنندگان و پخش كنندگان را به آنها می دهد.
تمام سینمای جهان نیز بخش جدید دیگری است كه در یك سالن مجهز و مجزا، به معرفی فیلم های كوتاه و بلند كارگردانان جوان كشورهای منتخب می پردازد. كن پنجاه و نهم با این دو بخش، توجه و تمركزی فوق العاده را به نسل جدید سینماگران و فیلمسازان اول و دوم نشان داده كه به خوبی بر اهمیت وظیفه «كشف استعداد» بزرگترین جشنواره جهان، تأكید می كند. كن، در ترسیم راه سینمای آینده اینچنین تأثیر می گذارد: نیمی از فیلم های اول پذیرفته شده امسال، پروژه های كشف شده سینه فونداسیون در سال گذشته هستند. توجه به فیلمسازان اول و دوم، گرایش اصلی این جشنواره و بیشتر جشنواره های بزرگ جهان شده است.كشورهای سوئیس، روسیه، تونس، شیلی و ونزوئلا آثارشان را در «تمام سینمای جهان» نشان دادند و ۱۸ فیلمساز جوان برگزیده امسال از كشورهای آمریكا، روسیه، رومانی، تایلند، شیلی، هائیتی، كرواسی، آرژانتین، چین، اسپانیا، فرانسه، بلژیك و آفریقای جنوبی در برنامه های آتلیه حضور داشتند. جوان گرایی راه چاره سینماست.
●سینمای آینده
كن پنجاه و نهم ۲۰ فیلم در بخش مسابقه داشت. برخلاف سال گذشته كه مسابقه، عرصه فیلم های كارگردانان شناخته شده بود، امسال مسابقه كن هم محل رقابت جوانترهاست. جز كن لوچ، اكی كوریسماكی، پدرو آلمودوار و نانی مورتی، دیگران از «بروبچه های كن» نیستند، هر چند كه نیكول گارسیا یا نوری بیلگه سیلان، فیلم هایی در بخش های مختلف سال های گذشته داشته اند. در این میان، بعضی ها فیلم های متوسط یا ضعیفی ارائه كرده اند و انتخابشان جای سؤال دارد: در رأس این فهرست سوفیا كاپولاست با فیلم چهل میلیون دلاری «ماری آنتوانت» كه اثری تخت و كم مایه و حتی لوس و بچگانه می نماید. كاپولا كه در حضور پدرش، اعتماد به نفس بیشتری یافته بود حتی بی اعتنا به هو كردن تماشاچیان، از فیلمی كه در آن به جای انقلاب فرانسه، كفش و لباس و خوراكی و تجمل و فساد ملكه هوس باز فرانسه را نشان می داد و ستایش می كرد، دفاع كرد.
در مقابل، فیلم تكان دهنده و تأثیرگذار خانم آندره آ آرنولد بنام رد ردRed Road نام مجتمع فقیرنشین محل زندگی شخصیت اصلی مرد فیلم است.) حضور كارگردان خوشفكر و خلاقی را نوید می دهد كه در نخستین اثرش، با نگاهی انتقادی و موشكافانه، لایه های سیاه جامعه شهری انگلستان را می كاود و چركی و پلیدی صنعت زدگی بیمار غربی را عریان می سازد. فیلم ماجرای جكی زنی است كه در اداره جمع آوری اطلاعات از طریق دوربین های مخفی برای پلیس كار می كند. او با مشاهده مردی كه در تصادف همسر و فرزند او را كشته، تصمیم به مواجهه و انتقام از او می گیرد. فیلم سیال بود و دوربین برادران داردن و نگاه گزنده مایك لی را به جامعه انگلیس یكجا در خود دارد.
بابل ساخته الخاندرو گونزالس ایناریتو كارگردان مكزیكی نیز انرژی و طراوت حضور فیلمساز اندیشمندی را با خود به كن پنجاه و نهم آورد. عنوان فیلم به پیچیدگی روایت سه قصه پیوسته فیلم اشاره دارد كه ایناریتو آنها را استادانه درهم تنیده است. بابل براساس روایت انجیل، برجی مشهور بوده كه انسان ها برای رسیدن به بهشت آن را ساختند، اما خداوند خشمگین شد و به كیفر آن انسانها را در هر گوشه زمین زبانی متفاوت داد. ماجرای فیلم كه در سه لوكیشن متفاوت مراكش، مكزیك/آمریكا و ژاپن جریان دارد، ساده است اما روایتی پیچیده دارد: یك شكارچی ژاپنی، تفنگ انگلیسی اش را به چوپانی عرب كه بلد راه او بود بخشیده، چوپان تفنگ را به چوپان دیگری فروخته و با گلوله تفنگ كه پسربچه چوپان اتفاقی رو به اتوبوس توریست های اروپایی و آمریكایی شلیك می كند، زنی آمریكایی مجروح می شود. همین كافی است تا رسانه های غربی و به ویژه آمریكایی، سیل اخبار «حمله تروریستی در مراكش به آمریكایی ها» را به راه بیاندازند. فیلم با ظرافت قصه جذاب خود را با كنایه ای به سوء تفاهم های سیاسی حاكم بر جهان امروز و نگاه غلط غرب به جوامع مسلمان به پیش می برد و ثابت می كند كه توانایی های سازنده اش در روایت «۲۱گرم» اتفاقی نبود.
●داوری سخت
كن پنجاه ونهم یك آسیایی را رئیس هیأت داوران كرد. وانگ كار وای كارگردان چینی الاصل كه اثر برجسته اش«در حال و هوای عشق» محبوب فرانسوی هاست. كاروای كه دو سال قبل فیلم ۲۰۴۶ را به مسابقه كن آورده بود، امسال در همان آغاز جشنواره اعلام كرد كه كار دشواری دارد و به همكاران آسیایی اش قول داد كه نخل طلا را واقعاً به فیلمی كه شایسته اش باشد اهدا خواهد كرد. كاروای، با اهدای نخل طلا به فیلم عالی كن لوچ، به ادعایش جامه عمل پوشاند.
باد برمی خیزد(عنوانی كه فرانسوی ها به ترجمه عنوان اصلی The Wind that shakes the Barley برگزیدند) قصه دو برادرست كه طی اشغال ایرلند توسط نظامیان انگلیسی، به صف ارتش آزادی بخش می پیوندند. كن لوچ انگلیسی در این فیلم آنچنان به سیاست های استعمارگرانه انگلیس حمله می كند كه داستان ۱۹۲۰ فیلم آشكارا به كنایه ای منتقد و متعهدانه بر حمله و اشغال عراق توسط انگلیسی ها در روزگار معاصر بدل می شود.
اما این همه هنرمند لوچ نیست. او قهرمانان قصه اش را تا آخرین مرزهای ایمان و وفاداری به آرمان پیش می برد و محك می زند. و هنگامی كه توی برادر بزرگتر، كه در سفر به لندن صلح نامه ای با انگلیسی ها، امضا كرده از دامیان برادر پزشكش می خواهد سلاح بر زمین بگذارد و او نمی پذیرد و برادر، برادرش را به جوخه اعدام می سپارد و تیر باران می كند تحلیل و تفسیر كارگردان از واقعه ای تاریخی و درامی انسانی، كه در آن آرمانخواهی و ظلم ستیزی سرانجام فدا می شود، به اوج زیبایی و تأثیرگذاری خود می رسد. اهدای نخل طلای كن پنجاه و نهم به لوچ و جایزه بهترین كارگردانی جشنواره به ایناریتو، نشان می دهد كه برخلاف سال گذشته كه امیر كوستوریكا، فیلم متعهد «پنهان» را نادیده گرفت و نخل طلا را به فیلم متوسط «كودك» داد ، امسال كاروای همكاران خود را به خوبی هدایت كرده و داوری نخست اما درستی انجام داده است.
●درسی برای سینماگران جوان
كن پنجاه و نهم هیچ فیلمی از ایران نپذیرفت. سینمای ایران، اگرچه جایگاه جهانی شایسته ای یافته، اما دچار غرور و خودبزرگ بینی جشنواره ای هم شده است. سینمای ایران به سینماگران جوان، با فكرهای نو و فیلم های نو احتیاج دارد. هیچ جشنواره ای نمی تواند و نمی باید تعیین كننده روند و مسیر حركت سینمای ایران باشد. راه نیافتن به جشنواره كن، تنها می تواند درسی برای سینماگران ایرانی- به ویژه جوانترها- باشد تا از تكرار و تقلید و ساده اندیشی، به خودسازی و خلاقیت بیشتر رو بیاورند. سینمای جهان به نوسازی و نواندیشی نیاز دارد و سینمای ایران نیز. و یادمان باشد كه مشكلات سینمای ایران نخست از درون سینمای ایران حل می شود و با توجه بیشتر به خودشناسی و هویت یابی ایرانی و نه از بیرون و جشنواره های سینمایی. تا كن شصتم یك سال بیشتر زمان نیست.
مسعود بخشی
منبع : روزنامه همشهری