پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


تئوری فمینیستی فیلم


تئوری فمینیستی فیلم
تئوری فمینیستی فیلم در چند دهه گذشته پدیدار شد و به سرعت به حوزه ای در حال رشد تبدیل شد. این تئوری ترکیبی از نشانه شناسی، مارکسیسم آلتوسری و روان کاوی لاکانی است.
در این دیدگاه ، سوژه های انسانی از فرایندهای معنایی پیچیده ای شکل گرفته که شامل سینما هم می شود.
سینمای سنتی هالیوود و متون واقع گرای کلاسیک که بیشتر عرضه کننده های ایدئولوژی بورژوایی هستند در این دیدگاه مورد نقد قرار گرفته اند.
Laura Mulvey در مقاله نئو کلاسیک خود به نام لذت بصری و روایت سینما به جایگاه متفاوت زنان و مردان در سینما پرداخت و نوشت، مردان سوژه هایی هستند که با عاملیت خود معرفی می شوند و فیلم را هدایت می کنند و به پیش می برند، زنان ابژه هایی هستند برای خواسته های مردانه و هیزی گریهای کالاگونه. این مقاله که در سال ۱۹۷۵ نوشته شد ، به عنوان متن پایه ای تئوری فمینیستی فیلم مورد توجه قرار گرفت و از آن به عنوان زمینه تئوریکی برای طرد هالیوود نام برده شد.
مالوی تصویر کلی از سینما را به عنوان وسیله ارتباطی نمادین در نظر گرفت که مانند سایر جنبه های فرهنگ توده ، سایر تماشاگران را به عنوان سوژه های بورژوایی شکل می دهد. او از روانکاوی لاکانی استفاده کرد برای اینکه پایه شرح خود از ذهنیت جنسیتی شده، خواسته ها و لذت بصری را قوی کند. مالوی امکان کمی به تماشاگر منتقد و مقاومت او داد و هیچ تنوعی در ساختار یا تاثیر سینمای واقع گرا را به رسمیت نشناخت. لازم به ذکر است که دیدگاه مالوی تنها نقد شده و کمتر مورد اصلاح قرار گرفته است.
همان طور که خود مالوی و دیگر نویسندگان اشاره کرده اند، مسائلی که باید مورد توجه تئوری فمینیستی فیلم قرار بگیرد به دلیل تفاوتهای میان زنان رشد بیشتری کرده است، اکنون پدیده ایی مانند مازوخیسم مردانه، انواع مختلف کمدیها و فیلمهای ترسناک بوجود آمده است. نویسندگان تئوری فمینیستی فیلم همچنان برخی پارامترهای بنیادی تئوری مالوی را اساس فرض می کنند و مسائل کلیدی خود را با این دیدگاه تبیین می کنند.
بر همین اساس باربارا کرید، در کتاب خود به نام زنان مخوف می گوید : این واقعیت که زنان در فیلم های ترسناک اغلب نه قربانی بلکه هیولا هستند ، ضرورت باز خوانی جنبه های کلیدی تئوری فروید را آشکار می کند، خصوصا تئوری او درباره عقده ادیپ .
تئوری منتج از تئوری فمینیستی فیلم تا حدی عجیب است. توجیه یک تئوری فمینیستی برای استفاده و انطباق با یک تئوری مردسالارانه روانکاوانه چیست؟ این تئوری چگونه به عمل فمینیستی و تغییر اجتماعی مرتبط می شود؟
تئوری در فمینیسم همواره پر مسئله بوده است. فیلسوفان فمینیست تئوریهای مردسالارانه را نقد کرده اندو مصرانه نیازمند پیوند تئوری به عمل را خواستار شدند. تئوری فمینیستی فیلم اغلب تجربه زنان مخاطب را به عنوان تماشاگران فعال که از تماشای فیلم لذت می برند یا به آن نگاه انتقادی دارند ، انکار می کند. به عنوان مثال بل هوکز می گوید: نقدهای غالب فمینیستی در حوزه فیلم ، به هیچ وجه زنان تماشاگر سیاه پوست را به رسمیت نمی شناسد و حتی به این مساله توجه نمی کند که زنان میتوانند بفهمند و از سیاستهای نژادی و نژادگرایی آگاه باشند.
به طور خلاصه بسیاری از فمینیستها این تئوری را نقد می کنند و آن را غیر تجربی و انتزاعی میدانند. تمرکز بر روانکاوی غالب، موجب ایجاد چهارچوب محدودی در تحلیل موضوعات، تمایلات و خواسته ها شده و اهمیت یک دیدگاه جایگزین مورد توجه قرار نمی گیرد.
زیبایی شناسی فمینیستی به عنوان مثال تصویری از واکنش عاطفی زنان در یک کار هنری ارائه می دهد که با آنچه در تئوری فمینیستی فیلم رواج دارد متفاوت است. زیبایی شناسی سنتی تا زمانیکه به دنبال تمایلات بی طرفانه است مشکل ساز و مساله دار است. تئوریهای روانکاوی نیز به دلیل فراموش کردن مسائل کلیدی همین گونه اند. زیبایی شناسی فمینیستی در مقابل معتقد است که ادراک و ارزیابی مستلزم برخی دیدگاههای اجتماعی است. فیلسوفان فمینیست می توانند از حمایت های فلسفی عقلانی بودن احساسات استفاده کنند تا مطالعات غیر روانکاوانه و جدیدی درباره لذت های فیلم پیشنهاد کنند. یک واکنش عاطفی به یک فیلم ( یا دیگر کارهای هنری) می تواند عقلانی باشد و می تواند ادعاهای مثبتی درباره تماشاگر داشته باشد: به عنوان مثال اینکه این زن تماشاگر فعال است نه منفعل، مطلع است و به سادگی واکنش نشان نمی دهد و بالقوه منتقد است نه اینکه به سادگی تاثیرات ایدئولوژیک را جذب می کند.
هم اکنون نظریه های مختلف فمینیستی مثل فمینیستهای لیبرال ، سوسیالیست و پست مدرن همه سوالات و چهارچوب های جدیدی را در این تئوری مطرح کرده اند.
به طور مثال لیبرال فمینیستها بر ویژگی و اخلاق زنانه برای ساختن یک آلترناتیو تاکید داشته اند، مثل اخلاق مادری. این مدل ممکن است به اغراق کردن در مورد زنان بپردازد ولی شرح پیچیده تری از ماهیت اجتماعی "خود " نسبت به مدل لاکانی- آلتوسری می دهد.
کار فمینیستهای سوسیالیست هم برقرار کردن رابطه بین ستم جنسی، قومی، نزادی و طبقاتی است.
در هر صورت دیدگاههای جایگزینی که به جای تئوری روانشناختی فمینیستی فیلم رشد کرده به دلیل تفاوتهایی که در تعریف از ماهیت، خود، محیط فرهنگی و عاملیت دارند ، به بازنمایی تصویر زنان در فیلم انتقاد دارند.
سینتیا فریلند
ترجمه : سونیا غفاری
منبع:
Encyclopedia of Aesthethics, Oxford university press, Edited by Michael Kelly
منبع : کانون زنان ایرانی