سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

یک شماره یک ایده‌آل


یک شماره یک ایده‌آل
از ۱۵ سال پیش تاکنون یک دروازه‌بان با ۲۳ سال سن، سنگربان ثابت المپیک مارسی نبوده است. در این فصل ”سدریک کارسو“ این رکورد را شکست. نمی‌توان این امر را به خوش‌شانسی وی ارتباط داد؛ زیرا مصدومیت زانوی وی به اندازه کافی باری وی بدشگون بوده است. سدریک هم‌اکنون به فرم مطلوبش بازگشته و در گفت‌وگو با مجله مارسی به بیان دیدگاه‌هایش پرداخت.
فوتبال
وقتی در آویگنون زندگی می‌کردیم، یک باغ داشتیم که من تمام زمان خود را همراه با همسایه‌ها به بازی فوتبال در آن منطقه می‌پرداختم. تمام مسابقات فوتبال را از تلویزیون تماشا می‌کردم. این طبیعی بود؛ تب فوتبال در مارسی بسیار بالا است. قهرمان من؟ می‌توانم بگویم کریس وادل. در آن زمان به‌طور ویژه عاشق‌ بازی وی بودم. آن روزی که وی در فصل ۱۹۹۰ در ولودروم با پشت پا به گلزنی پرداخت را در ذهن دارم. فوتبال در خانواده ما حالت موروثی دارد. برادر کوچک من ”جان“ ۱۷ سال دارد. او هم‌اکنون در مون پولیه یک دروازه‌بان تازه‌کار محسوب می‌شود.
آموزش‌ها
در طول دوران حرفه‌ای، کارهای ”دنیس کورنیر“ مربیم در آویگنون را تعقیب کرده‌ام. ”ژان پل مادور“ نیز نقش به‌سزائی در قدرتمند شدن من ایفاء نمود. آنها از دوران موفق من در مارسی سخن می‌گویند. فرانسیس کاپونی و ”برنارد گریگوری“ دیگری افرادی بودند که با آنها تمرین‌های سختی را پشت سر گذاشتم، همگان از این موضوع اطلاع داشتند.در شروع دوران حرفه‌ای از دیدن بازیکنان حرفه‌ای شگفت‌زده شده بودم. شخصی چون راوانلی در مارسی حضور داشت. ما جوانان نمی‌توانستیم به او نزدیک شویم و باید در محدوده خود می‌ماندیم. امروز من سعی می‌کنم به افراد جوان‌تر از خود کمک کنم تا بهتر از من بشوند! به روزهائی فکر می‌کنم که سوار اتوبوس می‌شدیم و طبقه بالا را به محدوده شخصی خود تبدیل می‌کردیم! (خنده).
کار تیمی شکل بهتری به خود می‌گیرد. اگر از دانسته‌هایم بپرسید می‌گویم چیزهائی خوبی در اختیار دارم. ورودم به باشگاه؟ در زمان براگا و کلمنته راهی تیم شدم. از تروا و گریگورینی پیشنهاد داشتم. در آن زمان به شانس بزرگ خود ایمان نداشتم. تصور نمی‌کردم به اینجا بیایم و در چنین استادیومی بازی کنم.
کریستال‌پالاس
از نظر ورزش این تصمیم بسیار پرمنفعت بود. در ورزشگاه هواداران زیادی را پشت سر خود می‌دیدم. البته فقط یک بازیکن ذخیره بودم. کریستال‌پالاس یک تیم انگلیسی بود و می‌دانستم اشغال جایگاه یک بازیکن بومی، در انگلستان از جمله سخت‌ترین کارها است. در مورد خودم تردید نداشتم هر چند کار آسانی نبود. فکر می‌کنم در آن زمان برای ایستادن درون دروازه به‌طور کامل آماده نبودم.
بازگشت به صف مقدم
در ابتدای حضور در کریستال‌پالاس پیش‌بینی بازگشت را نداشتم. باشگاه می‌خواست قرارداد من را تکمیل کند؛ اما مربی مارسی با این تصمیم مخالف بود. او می‌خواست به‌طور کامل عملکرد من در تمرینات را زیرنظر بگیرد.به مارسی بازگشتم. مربی مرا به مدت ۱۰ دقیقه در بازی مقابل لانس روانه میدان نمود. حریف ۳ یا ۴ موقعیت عالی به‌دست آورد که من آنها را مهار کردم. از نمایش خود راضی بودم و دستاوردم برایم اهمیت داشت. پرین تصمیم گرفت مرا در تیم به‌عنوان ذخیره ”ودران رونیه“ نگه دارد با او همکاری خوبی داشتم. یک سال و نیم جالب را در کنار هم سپری کردیم. من و رونیه رابطه خوبی با یکدیگر داشتیم. حتی کار به رفت و آمدهای خانوادگی کشیده شده بود. من با او به زبان ”کروات“ صحبت می‌کردم. اولین مسابقه‌ای که به‌طور ثابت امکان حضور یافتم دیدار منجر به پیروزی ۲ بر صفر مقابل مون‌پولیه بود. اعضاء خانواده‌ام از نزدیک دیدار را تماشا می‌کردند. کار چندان مشکلی نداشتم. در بازی بعدی مقابل گوین گامپ به میدان رفتم؛ اما برخلاف دیدار قبلی، روز پرمشغله‌ای را پشت سر گذاشتم.
آسیب‌دیدگی
وقتی دچار صدمه‌دیدگی شدم، دوران سختی را سپری کردم. اعتماد به‌نفسم را از دست داده بودم. می‌دانستم زمان دشواری پیش‌رو دارم. زمانی پر از تردید! آسیب‌دیدگی دردناکی بود. ۳ سال بعد اوضاع من تغییر یافت. احساس قدرت می‌کردم. از لودویک ژولی گل نمی‌خوردم. خود را برتر از او نمی‌دانستم. مشکل مجددی ستاره موناکو را تهدید نمی‌کرد و وضعیت بد لودویک چندان طول نکشید.
گوین گامپ، استارت مجدد
امکان داشت پس از طی دوران آسیب‌دیدگی به پیشنهاد یک تیم انگلیسی جواب مثبت بدهم، اما پس از پایان دوران مصدومیت به ترکیب مارسی بازگشتم. از حضور مجدد در بالاترین سطح، احساس ویژه‌ای داشتم؛ زیرا از لحاظ فیزیکی کاملاً آماده شده بودم. تست‌های پزشکی پیش فصل را با موفقیت به انجام رسانده بودم. فصل آغاز شده بود و ۲ رقابت پی در پی پیش رویم بود. احساس خوبی داشتم و به خود دلگرمی می‌دادم. در من تحولی ایجاد شده بود. در اواخر ماه اوت آماده بودم و ذهنیت مثبتی داشتم. قصد داشتم جائی ثابت درون دروازه بیابم. در این افکار بودم که پیشنهاد همکاری گوین گامپ به دستم رسید. حضور در آن تیم از هر جهت به نفع من بود. از یک دیدگاه فنی آنجا نمایش خوبی از خود ارائه دادم. هر چند زمان کوتاهی در اختیار داشتم. در گوین گامپ احساس راحتی می‌کردم. به نتایج مارسی توجه خاصی داشتم. مهم نبود در چه باشگاهی حضور داشتم؛ همیشه مارسی توجه مرا به خود جلب کرده است.
این فصل با مارسی
باشگاه‌های زیادی از لیگ دسته اول و لیگ دسته دوم خواهان من بودند؛ اما می‌خواستم این بار خودم باشگاه مورد نظرم را انتخاب کنم. می‌دانستم هنگامی که بارتز درون دروازه مارسی نباشد، من سنگربان اصلی خواهم بود؛ اما نمی‌خواستم توجهم را به این موضوع جلب کنم. به تمرینات فابین توجه دارم؛ اما سبک بازی خودم را حفظ می‌کنم و وظیفه دارم لیاقت‌هایم را چه در تمرینات پیش فصل و چه در بازی‌های رسمی به رخ همگان بکشم. باید شبیه یک شماره یک باشم. با بارتز رابطه نزدیکی دارم. او همواره مرا نصیحت می‌کند. اصلاً تصور نمی‌کنم اینجا یک ذخیره هستم. صد در صد توانائی‌هایم را بروز داده و تا حد امکان خوب ظاهر خواهم شد. ”جو“ تیم بسیار مثبت است. هنگام بازگشت به مارسی به جمعی غریبه روبه‌رو نشدم. مردم زیادی را می‌شناسم و این تنها دلیلی است که باعث می‌شود هرگز اینجا را ترک نکنم.
شروع فصل
بسیار حریص هستم. اطمینان دارم می‌توانم با ارائه بازی‌های مطلوب، مردم را راضی نگه دارم. امیدوارم پیروزی‌های مارسی بدون دریافت گل به‌دست بیاید. در یک نکته شک ندارم: می‌توانیم نتایج بد ابتدای فصل را به‌دست فراموشی بسپاریم. این توان را داریم که در لوشامپیونه یک انقلاب به راه بیندازیم، با این حال ناکامی‌هائی مانند آنچه در اولین بازی فصل مقابل بوردو رقم خورد، فراموش‌نشدنی است.هنگامی که پای به میدان می‌گذارم، در بالاترین سطح آمادگی هستم. هیچ توضیحی برای این حالت ندارم. رؤیاهای زیادی در سر دارم. مارسی شهر من است. اینجا احساس قدرت می‌کنم.
زندگی در بندر
در مارسی با همسر و دخترم زندگی می‌کنم. نام دختر من ”لیه‌نا“ است. ما ۳ نفر تحت فشار زیادی قرار داریم؛ زیرا مدام از جانب رسانه‌ها مورد تعقیب قرار می‌گیریم. روزنامه‌ها به بازیکنان فوتبال به شکل برجسته‌ای توجه می‌کنند. مجبوریم در بازی رسانه‌ها شرکت کنیم. از این نظر مشکلی نمی‌بینم. فشاری که از جانب هواداران وارد می‌شود سنگین‌تر است. بعضی از بازیکنان می‌توانند خود را با توقع مردم هماهنگ کنند و گروهی دیگر نمی‌توانند. وقتی در خیابان با ابزار احساسات مردم روبه‌رو می‌شوم به این فکر می‌کنم که چقدر خوشبخت هستم. حتی از این لحاظ نیز دچار دردسر نمی‌شوم. من مشهور شده‌ام. در این مورد تردیدی وجود ندارد؛ زیرا دروازه‌بان المپیک مارسی هستم و زندگیم دچار تغییر شده است. تا چند سال دیگر اینجا می‌مانم. از زندگی در مارسی راضی هستم. قصد دارم مدت طولانی در بندر باقی بمانم.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید