یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

آناکساگراس


آناکساگراس
آناكساگراس فیلسوف یونانی در شهر كلازومنای در آسیای صغیر به دنیا آمد. گفته می شود وی هنگام لشگر كشی خشا یار شاه به یونان به سال ۴۸۰ پیش از میلاد بیست سال داشته است. بنابراین می توان تولد وی را در حدود سال ۵۰۰ پیش از میلاد دانست و از آنجا كه هنگام مرگ هفتاد و دو ساله بوده است تاریخ مرگش در سال ۲۸-۴۲۷ پیش از میلاد بود است. گفته می شود وی از خاندانی شریف و توانگر برخاسته بود و هنگامی كه به سوی دانش و آموختن گرایش یافت خود را از كارهای روزانه كنار كشید و سرپرستی اموال و خواسته های خود را به اقوام سپرد.
با توجه به این كه آسیای صغیر پس از فرونشاندن شورش ایو نیا همچنان در زیر سلطه ایرانیان باقی ماند و زادگاه آنا كسا گر اس زیر فرمانروایی ساتراپ ایرانی بود می توان گفت وی كودكی و آغاز جوانی خود را از زیر سلطه حكومت ایرانی گذراند و شاید حتی از سربازان ارتش ایران نیز بوده است.
مهم ترین رویداد زندگی وی آمدن وی به آتن بود. قرن پنجم پیش از میلاد به ویژه نیمه دوم آن دوران شكفتگی زندگی اجتماعی و اقتصادی آتن به شمار می رفت. در این دوران دموكراسی برده دار آتن به استوارترین شكل خود رسیده بود و درخشان ترین مرحله آن دوره فرمانروایی پر یكلس سیاست مدار برجسته و بزرگ به شمار می رفت. در این دوره بود كه آتن توانست پس از پیروزی بر ارتش ایران دامنه فعالیت اقتصادی و اجتماعی خود را گسترش دهد و به شكل پیشرفته ترین دولت شهر یونانی درآید. امكان شكفتن و بارور شدن دانش، هنر و فلسفه در چنین شرایطی فراوان بود.
در چنین شرایطی بود كه آناكساگراس با پریكلس كه در آن هنگام جوان بود و هنوز كارش در سیاست و جامعه رونق نگرفته بود آشنا شد. پریكلس مدتی نزد وی به آموزش پرداخت و پس از آن تا پایان عمر حتی در دوران فرمانروایی سیاسی خود به دوستی با آناكساگراس وفادار ماند. پلوتارك مورخ نامدار نیز ضمن توصیف زندگی پریكلس به این نكته اشاره می كند كه وی از تعالیم آناكساگراس درباره شناخت جهان طبیعت در هنر و سخنوری خود استفاده می كرد و بدین وسیله به آن نیرو و نفوذی فراوان بخشید.
افلاطون در كتاب فایدروس از سقراط نقل می كند كه پریكلس دلبسته آناكساگراس شد، كه مرد دانش بود و پس از این كه خود را از مطالعه چیزهای برتر سیر كرد، به شناخت ماهیت حقیقی اندیشه و عقل دست یافت. دومین دوران زندگی وی اتهامات وارد شده به او و سپس محاكمه اش بود. مردی به نام ثوكودیدس كه مخالف سیاسی پریكلس بود، آناكساگراس را به تهمت بی دینی و هواداری از ایرانیان به محاكمه كشانید. تهمت بی دینی بر این پایه استوار بود كه وی معتقد بود خورشید توده ای فلز گداخته است. همچنین وی به اتهام هواداری از ایرانیان و پیوند با آنها و حتی تماس با ارتش ایران و شاید همراهی با ارتش ایران هنگام عبور خشایار شاه محاكمه شد.
تعمق در اصول عقاید فلسفی آناكساگراس نشان می دهد اندیشه های بنیادی وی در واقع واكنشی در برابر نظام های فلسفی پیشین، به ویژه عقاید مكتب پارمنیدس است. وی نخست می كوشد كه به دشواری ها و مسائلی كه آن فیلسوف به میان آورده بود پاسخی پذیرفتنی بدهد و سرانجام تا آنجا كه ممكن است میان نظریات متناقض آشتی داده شود.
گفته می شود تهمت بی دینی به آناكساگراس و به محاكمه كشاندن وی در واقع كوششی نافرجام از سوی دشمنان سیاسی پریكلس بوده است تا وی را نزد مردم آتن بی آبرو ساخته با این بهانه كه وی دوست و هوادار مردی است كه به مقدسات آنان بی اعتنا است، حربه تكفیر می توانست در آن دوران كه مردم آتن در زمینه عقاید دینی شدیداً متعصب و محافظه كار بودند به زیان متهمان و هواداران وی منتهی شود. داوران وی را به مرگ محكوم كردند و به زندان افكندند اما پریكلس به یاری دوست و استاد خود شتافت و از مردم آتن درخواست كرد كه به پاس خدمات وی از اعدام آناكساگراس خودداری نموده و وی را آزاد كنند.
پس از این حادثه فیلسوف دیگر ماندن در آتن را صلاح ندانست و به شهر لامپساكوس كه در آسیای صغیر بود رفت و در آنجا پس از چندی كه به تعلیم و تدریس گذراند درگذشت. آنچه از وی به دست آمده است نشان می دهد كه وی بیش از یك نوشته نداشته كه درباره كمیت آن در میان محققان یونانی نظرات مختلفی وجود دارد.گفته می شود نسخه ای از نوشته وی تا سده ششم میلادی نیز در كتابخانه مدرسه شاگردان ارسطو وجود داشته است.
محمود فاضلی
منبع : روزنامه شرق