یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
چرا دو جنبش به کودتا انجامید؟
جنبش مشروطیت شكل گرفت تا با حاكمیت قانون و برقراری انتخابات شبه دموكراتیك (پارلمان) زمینه صلح و امنیت و توسعه اقتصادی، خروج نظامی استعمارگران و رهایی از استبداد را برای مردم نوید دهد. اما حوادث بعدی نتیجه دیگری دست داد. نهضت ملی نفت علاوه بر توسعه اقتصادی به دنبال استقلال سیاسی و آزادی سیاسی بود. استقلال سیاسی نه تنها به مفهوم خروج بیگانگان از كشور، بلكه كسب آزادی عمل در روابط بین الملل به عنوان یك بازیگر سیاسی و داشتن استقلال عمل در برخورد با دیگر كشورها در حل مسائل داخلی بود. زیرا آزادی نسبی سیاسی و خروج نظامی استعمارگران در اواسط دهه بیست رخ داده بود، اما این مسئله پاسخگوی نیازهای مردم ایران نبود. اما چرا قصه این دو جنبش با پایانی به نام كودتا روبه رو می شود؟
نخبگان ما در این جنبش ها بر این تصور بودند كه فقط اندیشه سیاسی و خیرخواهی (به ظن خود) كافی است، تا به پیروزی نهایی نزدیك شوند، اما از مسئله غافل ماندند. مسئله فرهنگ سیاسی و فرهنگ استبداد و خودرایی كه در وجودمان ریشه دوانیده است و نقش خود را چون یك تیشه بر سر منافع ملی این كشور ایفا كرده است.
در جنبش مشروطیت تمامی نخبگان اعم از مذهبی، غیرمذهبی، ملی گرا و غرب گرا همچون بهبهانی، نوری، ملكم خان و تقی زاده و... به عنوان رهبران مشروطیت، متهمان اصلی شكست آن نیز هستند. هر چند در یك جامعه تنوع و تعدد آرا امری بدیهی است، اما تفكرات و اندیشه های مختلف باید به عنوان بار مثبت و در جهت تقویت هم ظهور كنند نه در جهت حذف و ابطال دیگری. در جوامع مدرن برخلاف جوامع سنتی انتقال قدرت در میان الیت های سیاسی به صورت مسالمت آمیز رخ می دهد و رهبران سیاسی اینگونه جوامع از چنان ظرفیت و پتانسیل سیاسی برخوردارند كه حتی در زمان وقوع بحران سیاسی از راهكار دیپلماتیك و قانونمند در جهت دفع بحران اقدام می كنند [حل بحران انتخابات اخیر در آلمان و ایتالیا].
اما ما در فرهنگ سیاسی خود تصور می كنیم برای به كرسی نشاندن افكارمان باید به حذف و نابودی دیگری بپردازیم. زیرا فقط خود را صاحب حق می دانیم. چنان كه در نهضت ملی نفت با تمامی رشادت ها و خون های مردم ایران به پایانی غم انگیز ختم می شود.
در حالی كه همواره طی دویست سال تكرار كردیم كه هر چه بر ما آمد از بیگانگان بود. چرا از خود نمی پرسیم این بیگانگان توسط چه ابزارهایی بر ما رخنه كردند؟ آیا این روشنفكران، نخبگان و زمامداران سیاسی ابزارهایی نبودند كه خواسته یا ناخواسته ابزاری شدند تا كودتاگران به عنوان ایجاد امنیت و آرامش و نجات ملت سكان قدرت را در دست گیرند؟
در كل می توان از دیدگاه فرهنگ سیاسی نخبه گرایانه، سه عامل را در شكست نهضت های فوق برشمرد. ۱ _ عدم درك صحیح نخبگان از اندیشه سیاسی و عدم تطابق آن با فرهنگ سیاسی بومی ۲ _ تشدید اختلافات میان نخبگان ۳ _ وجود شكاف میان نخبگان و توده مردم و عدم درك متقابل نسبت به هم.سه عاملی كه مردم را منجر به رضایت یا سكوت نسبی در دو كودتا كرد، تا شاید صلح، ثبات و توسعه برایشان به ارمغان آورد.
هر كه ناموخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
مهرزاد جوادی كوچكسرایی
نخبگان ما در این جنبش ها بر این تصور بودند كه فقط اندیشه سیاسی و خیرخواهی (به ظن خود) كافی است، تا به پیروزی نهایی نزدیك شوند، اما از مسئله غافل ماندند. مسئله فرهنگ سیاسی و فرهنگ استبداد و خودرایی كه در وجودمان ریشه دوانیده است و نقش خود را چون یك تیشه بر سر منافع ملی این كشور ایفا كرده است.
در جنبش مشروطیت تمامی نخبگان اعم از مذهبی، غیرمذهبی، ملی گرا و غرب گرا همچون بهبهانی، نوری، ملكم خان و تقی زاده و... به عنوان رهبران مشروطیت، متهمان اصلی شكست آن نیز هستند. هر چند در یك جامعه تنوع و تعدد آرا امری بدیهی است، اما تفكرات و اندیشه های مختلف باید به عنوان بار مثبت و در جهت تقویت هم ظهور كنند نه در جهت حذف و ابطال دیگری. در جوامع مدرن برخلاف جوامع سنتی انتقال قدرت در میان الیت های سیاسی به صورت مسالمت آمیز رخ می دهد و رهبران سیاسی اینگونه جوامع از چنان ظرفیت و پتانسیل سیاسی برخوردارند كه حتی در زمان وقوع بحران سیاسی از راهكار دیپلماتیك و قانونمند در جهت دفع بحران اقدام می كنند [حل بحران انتخابات اخیر در آلمان و ایتالیا].
اما ما در فرهنگ سیاسی خود تصور می كنیم برای به كرسی نشاندن افكارمان باید به حذف و نابودی دیگری بپردازیم. زیرا فقط خود را صاحب حق می دانیم. چنان كه در نهضت ملی نفت با تمامی رشادت ها و خون های مردم ایران به پایانی غم انگیز ختم می شود.
در حالی كه همواره طی دویست سال تكرار كردیم كه هر چه بر ما آمد از بیگانگان بود. چرا از خود نمی پرسیم این بیگانگان توسط چه ابزارهایی بر ما رخنه كردند؟ آیا این روشنفكران، نخبگان و زمامداران سیاسی ابزارهایی نبودند كه خواسته یا ناخواسته ابزاری شدند تا كودتاگران به عنوان ایجاد امنیت و آرامش و نجات ملت سكان قدرت را در دست گیرند؟
در كل می توان از دیدگاه فرهنگ سیاسی نخبه گرایانه، سه عامل را در شكست نهضت های فوق برشمرد. ۱ _ عدم درك صحیح نخبگان از اندیشه سیاسی و عدم تطابق آن با فرهنگ سیاسی بومی ۲ _ تشدید اختلافات میان نخبگان ۳ _ وجود شكاف میان نخبگان و توده مردم و عدم درك متقابل نسبت به هم.سه عاملی كه مردم را منجر به رضایت یا سكوت نسبی در دو كودتا كرد، تا شاید صلح، ثبات و توسعه برایشان به ارمغان آورد.
هر كه ناموخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
مهرزاد جوادی كوچكسرایی
منبع : ایران یکصد سال پس از مشروطیت
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران شورای نگهبان انتخابات دولت مجلس شورای اسلامی حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم امیرعبداللهیان حسن روحانی دانشگاه تهران
تهران شهرداری تهران قتل هواشناسی سیل فضای مجازی سامانه بارشی سازمان هواشناسی باران آموزش و پرورش یسنا هلال احمر
خودرو قیمت دلار بازار خودرو قیمت خودرو یارانه قیمت طلا بانک مرکزی مسکن دلار ایران خودرو حقوق بازنشستگان تورم
تلویزیون سینمای ایران نمایشگاه کتاب دفاع مقدس صدا و سیما رهبر انقلاب مسعود اسکویی صداوسیما موسیقی سریال مهران غفوریان تئاتر
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه حماس آمریکا روسیه اوکراین نوار غزه انگلیس یمن
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید مهدی طارمی لیگ برتر سپاهان جواد نکونام بارسلونا باشگاه استقلال بازی علی خطیر
باتری گوگل اپل آیفون تبلیغات ناسا عکاسی مایکروسافت
ویتامین کاهش وزن دیابت خواب بیمارستان سلامتی چای افسردگی توت فرنگی فشار خون چاقی آلرژی