دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


رویکردها، عقاید و تصمیمات،در تقابل با ورود موسیقی غربی به ایران


رویکردها، عقاید و تصمیمات،در تقابل با ورود موسیقی غربی به ایران
آنچه که مسلم است با ورود هر جریانی به یک فرهنگ عکس العمل ها و تحرکات مختلفی نسبت به آن جریان صورت می گیرد این تحرکات منجربه به ایجاد عقاید مختلف و به تبع آن تصمیم گیری های متفاوتی می گردد. گاه این تصمیمات آنچنان مهم و سرنوشت ساز هستند که ممکن است تا قرنها اثرات آن تصمیمات بر آن فرهنگ باقی بماند. با این مقدمه به سراغ مبحث اصلی این مقاله می رویم و به بررسی رویکردهایی می پردازیم که موسیقیدانان ما پس از ورود موسیقی غربی به ایران از خود نشان دادند و نگاهی به تصمیمات ایشان نسبت به موسیقی ایرانی می اندازیم.. .........
پس از مطالعه روند تاریخی این جریان و بررسی مرحله به مرحلهٔ آن از لحاظ زمانی، به رویکردهای زیر برخورد کردم که می توان آنها را از لحاظ تقدم زمانی اینگونه ارائه کرد:
▪ بررسی و ارائهٔ موسیقی ایرانی از طریق منابع موجود و موسیقی های فولکلور
▪ ارائه موسیقی ایرانی با این تفکرکه؛ موسیقی ایرانی زمانی معنا پیدا می کند که بصورت علمی و تئوریزه و همانند موسیقی کلاسیک غرب باشد.
▪ ارائه موسیقی به شکل سینه به سینه و صرفاً مکتبخانه ای.
▪ موسیقی ایرانی قابلیت سیستماتیک شدن را ندارد و باید آن را مانند قبل همانطور که بوده به حال خود رها کرد و نباید وارد هنرستان نمود.
▪ موسیقی ایرانی معنایی ندارد و باید بطور کامل حذف گردد.
آنچه که مشخص است این است که؛ این رویکردها بتدریج در هم تنیده شده و دیگر از تقدم و تأخر تاریخی خبری نیست. اما می توان به جرأت گفت که اولین رویکردی که با موسیقی ایرانی در تقابل با موسیقی کلاسیک شکل می گیرد همان رویکرد اول است که ذکر شد اما این مقطع زمانی بسیار اندک بودو بعد از آن موارد دیگر اتفاق می افتد که تقریباً بطور همزمان رخ داد.
از جمله حرکات کوچکی که در مورد شناسایی موسیقی و درونیات آن صورت گرفت می توان به کتابی اشاره کرد که مسیو لومر فرانسوی در مورد موسیقی ایرانی نوشته که در آن مقدمه ای دارد که پیرامون سابقهٔ تاریخی آوازهای ایرانی، عبدالقادر مراغی، گام موسیقی ایران و فواصل موسیقی ایرانی صحبت کرده است. و یا سالار معزز با لاوینیاک موسیقی شناس فرانسوی و مؤلف دائره المعارف موسیقی و موسیقی دانها در باب فواصل موسیقی ایرانی مکاتبه می کرد.اما رفته رفته به جایگزینیهایی در این خصوص برمی خوریم؛
تعداد شاگردان موزیک نظام در سال ۱۲۶۷ش. سی و هشت نفر بودند که نخستین "دسته موزیک سلطنتی" را تشکیل دادند.این گردوه به جای نقاره چیان در مراسم رسمی حضور می یافتند و آهنگ سلام رسمی را که ساختهٔ لومر بود می نواختند......در سال ۱۲۵۲ شاه ساختن سرود ملی و مارش تاجگذاری را به لومر سفارش داد و در تیرماه همان سال سرود ملی ایران ساختهٔ لومر در میهمانی ملکهٔ ویکتوریا با حضور ناصرالدین شاه نواخته شد.(درویشی۱۳۷۳: ۳۱)
این جایگرینیها در ابتدا در ابعاد کوچک و ناآگاهانه و در حد یک دستور همایونی و از طرف شاه اعمال می شد. اما رفته رفته و با افزایش تعداد مطلعین به موسیقی غربی در ایران کشمکشهای زیادی صورت گرفت که مرکز این کشمکش و درگیریها، هنرستان موسیقی بود.
در سال ۱۲۴۸ و با ورود لومر شعبهٔ موزیک نظام در دارلفنون تشکیل شد و همانطور که گفته شد این اولین قدم برای ورود موسیقی غربی به ایران بود در این زمان به شاگردان تماماً موسیقی غربی تدریس می شد و بتدریج با تشکیل دستجات موزیک نظام موسیقی غربی گسترش یافت و در زمان سالار معزز و در سال ۱۲۹۷ -که شعبهٔ موزیک نظام از دارالفنون جدا شد و بصورت یک آموزشگاه آزاد درآمد- به اوج خود رسید در این آموزشگاه که تنها موسیقی کلاسیک غرب تدریس می شد و تا این زمان موسیقی کلاسیک ایرانی همان سیر معمول و سینه به سینهٔ خود را طی می کرد که بار آن در این زمان بر دوش خاندان فراهانی و دیگر هنرمندان بود.این روال تا زمان ورود کلنل علینقی وزیری ادامه داشت.
از سال ۱۳۰۷ وزیری رئیس مدرسهٔ موزیک شد و نام آن به "مدرسهٔ موسیقی دولتی" تغییر کرد.وزیری آموزش تار و موسیقی ایرانی را وارد برنامهٔ مدرسه کرد و پس از چندی برای اولین بار برنامهٔ موزیک نظام از مدرسه حذف شد. از این تاریخ رویارویی دو طرز تلقی در استفاده از موسیقی غربی و ایرانی آغاز می شود.کشاکشی که هنوز به نوعی پس از گذشت بیش از نیم قرن ادامه دارد. (درویشی ۱۳۷۳: ۳۵)
البته وزیری قبل از آن به تأسیس مدرسهٔ موسیقار دست می زند وزیری از سال ۱۳۰۳ کلوب موزیکالی تشکیل داد که به اجرای برنامه می پرداخت که شامل همنوازی آهنگهای وزیری با آواز و تار تنهای او بود. ترکیب ارکستر عبارت بودند از تار اول و تار دوم(همانند ویولن اول و دوم)، ویولن سل، کنترباس و فلوت. وزیری همچنان از شاگردان مدرسهٔ خود ارکستری تشکیل داد که چند سالی به اجرای موسیقی می پرداختند. در سال ۱۳۱۷ مین باشیان به ریاست موسیقی کشور منصوب شد. و همانطور که چندی از عقاید وی ذکر شد، با ارائهٔ طرحهایی اساس موسیقی کشور را بر روی اصول و قواعد گامهای غربی بنا گذارد. «در این زمان با شکل گیری و استقلال تدریجی سازمانهای مسئول موسیقی و حمایت قاطع دولت همهٔ امکانات در خدمت گسترش موسیقی غربی قرار می گیرد. ...پیامد این امکانات این بود که موسیقی غربی جایگزین موسیقی ایرانی گردد»(درویشی۱۳۷۳: ۳۶).
اقدامات وی به معنی تأکید خاص بر موسیقی غربی و از طریق تألیف، تصنیف و انتشار آثار و کتابهای موسیقی و متداول نمودن هر چه بیشتر موسیقی غربی و بالعکس عدم حضور موسیقی سنتی و برنامه های مربوط به موسیقی محلی بود. در سال ۱۳۲۰ و در پی یکسری جریانات داخلی مین باشیان از کار برکنار شد و علینقی خان دوباره بر سر کار آمد. با ورود وزیری به هنرستان بار دیگر آموزش موسیقی ایرانی به برنامهٔ هنرستان راه یافت.
دو جناح مخالف حضور موسیقی ایرانی در هنرستان بودند:
۱) جناح اول که عمدتاً به رهبری مین باشیان بود و اساساً مخالف موسیقی ایرانی و موافق حذف آن بود.
۲) جناح دوم که عمدتاً هدایت آنرا پرویز محمود به عهده داشت و اساساً مخالف موسیقی ایرانی نبود ولی عقیده داشت که موسیقی ایرانی قابلیت سیستماتیک شدن را ندارد و باید خارج از هنرستان به آن پرداخته شود.
تا به این زمان همانطور که پیش رفت در واقع دودستهٔ مخالف موسیقی ایرانی وجود داشت که هر کدام به نوبهٔ خود از جهتی با اصل موسیقی ایرانی مخالف بودند. و اما موافقین موسیقی ایرانی نیز کمابیش دو سته بودند یکسری اساتید موسیقی کلاسیک ایرانی که سینه به سینه و مکتبخانه ای در این موسیقی زحمت کشیده بودند و تا این زمان درگیر این کشمکشهای حزبی نشده بودند و همچنان به آموزشهای خویش می پرداختند، و دیگری کسانی بودند که عقیده به تئوریزه کردن موسیقی ایرانی با استفاده از متد غربی بودند .« جناح موافق موسیقی ایرانی در هنرستان به رهبری علینقی وزیری در صدد سیستماتیک کردن آموزش موسیقی ایرانی بود»(درویشی ۱۳۷۳: ۳۸)
از سال ۱۳۲۵ پرویز محمود ریاست هنرستان را به عهده گرفت و باز جناح طرفدار موسیقی بر اوضاع مسلط شد. البته این جناح، به نسبت جناح مین باشیان میانه رو بود، و حداقل به فکر حذف موسیقی ایرانی نبود. از سال ۱۳۲۶ کمیسیونی بنام کمیسیون موسیقی ملی و بین المللی تشکیل شد و براساس آن اساسنامه ای به شرح زیر تدوین شد:
۱) توسعهٔ تشکیلات فعلی هنرستان موسیقی و هنرستان موسیقی ملی و آشنا نمودن مردم با موسیقی ملی و بین المللی بوسیلهٔ کنسرتها.
۲) تشویق هنرمندان و استخدام استادان خارجی
۳) تشویق هنرمندان برای تشکیل ارکستر سازهای ملی و ارکست سمفونیک
۴) ضبط و تدوین آهنگها محلی توسط فنوگراف و نوارهای ضبط صوت و نگهداری و طبقه بندی جغرافیایی آنها، تهیهٔ صفحه از اهنگهای محلی برای شناساندن موسیقی ملی ایران به ممالک دیگر «در این اساسنامه برای نخستین بار موسیقی محلی، سنتی و موسیقی کلاسیک غرب در کنار هم و همسنگ ارزیابی شدند و برآشنایی مردم با موسیقی ملی تأکید شد و هم چنین لزوم تأسیس هنرستان موسیقی ملی مطرح شد»(درویشی ۱۳۷۳: ۴۰)و در سال ۱۳۲۸ هنرستان موسیقی ملی به کوشش روح الله خالقی تأسیس شد. هدف از تشکیل هنرستان موسیقی ملی این نبود که شاگردان تنها به نواختن رنگ و چهارمضراب و ردیف بپردازند بلکه هنرجویان باید از طریق متدها و دروس نظری همچون تئوری موسیقی غربی، هارمونی و کنترپوان، با موسیقی بین المللی نیز آشنا شوند. سازهایی که در هنرستان موسیقی ملی تدریس می شد عبارت بودند از : تار، سه تار، سنتور، عود، تمبک، آواز ایرانی، قره نی، فلوت، ویولن، ویلونسل و پیانو! از کمانچه و نی خبری نبود. و از این زمان بود که موسیقی ایرانی به طور تقریبی وارد سیستم آموزشی ایران شد. از آن جهت تقریبی هنور جایگاه اصلی خویش را در میان ایرانیان به عنوان فرهنگ میهنی و ملی پیدا نکرده بود. و هر از گاهی با موسیقی کلاسیک غرب مقایسه می شد.
آنچه که مسلم است جریاناتی تا کنون ذکر کردم ارتباط مستقیم با تشکیل ارکستر ملی و علت تشکیل آن دارد. در واقع این وقایع که تقریباً از زمان ناصرالدین شاه شروع شده بود و با کشمکشهای فراوان ادامه داشت تأثیر مستقیمی با فرهنگ ایرانی، موسیقی ایرانی و موسیقی گران داشت. چه در هنرستان که مرکز اصلی این درگیریها بود تنها کسانی که متأثر از آن شدند، هنرجویان هنرستان بودند که در هر دوره ای تحت یک سیستم و با تفکر خاص به تحت تعلیم قرار می گرفتند. به عنوان مثال در یک دوره هنرستان به دست وزیری افتاد و آموزش موسیقی ایرانی اجباری شد و در دوره ای دیگر با حضور مین باشیان، آموزش موسیقی ایرانی حذف گردید. و در واقع زیر ساخت فکری هنرجویان هنرستان آن زمان، که هنرمندان آیندهٔ ایران بودند، در گردبادی از بایدها و نبایدهایی قرار گرفت که هر لحظه در حال تغییر بودند. در این میان ارکسترهایی تشکیل شد که مقدمه ای برای تشکیل ارکستر ملی بود. در بخش بعد و در واقع آخرین فصل، به ارکستر ها می پردازیم.
حدادی، نصرت الله. ۱۳۷۶، فرهنگنامه موسیقی ایران: توتیا. تهران
خالقی، روح الله. ۱۳۸۴، سرگذت موسیقی ایران: صفی علیشاه.تهران.جلد اول
درویشی، محمدرضا. ۱۳۷۳، نگاه به غرب بحتی در تاثیر موسیقی غرب بر موسیقی ایران: ماهور. تهران
دهخدا، علی اکبر. آذر ۱۳۴۵، لغت نامه: دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات. تهران
سپنتا، ساسان.۱۳۸۲، چشم انداز موسیقی ایران: ماهور. تهران
سپنتا، ساسان. ۱۳۷۷، تاریه تحول ضبط در ایران: ماهور. تهران
کلنل وزیری، علینقی. ۱۳۷۹، تئوری موسیقی: صفی علیشاه. تهران. چاپ دوم
مشحون، حسن. ۱۳۸۰، تاریخ موسیقی ایران: فرهنگ نشر نو. تهران
منبع : سایت طرب افزا
میترا ابراهیمی
منبع : هنر و موسیقی