چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا


یتیمان سیاسی ـ اقتصادی جهان


یتیمان سیاسی ـ اقتصادی جهان
امسال ستارگان موسیقی، اقتصاددانان و سیاستمداران، در كشورهای ثروتمند، درخواستی مبنی بر بخشودگی بدهی های تعدادی از فقیرترین كشورهای جهان ارائه دادند كه به نوبه خود درخواست شایسته ای به نظر می رسد. اما دستیابی به رؤیاهای آرمانی برای كاهش فقر در تقابل با واقعیت ها دشوار به نظر می رسند. دولتمردان كشورهای ثروتمند با چنین رؤیاپردازیهایی، تنها موجب تداوم كابوس فقر می شوند.گذشت زمان، تمام مواد و كالاهای لازم برای تغذیه، پوشش، آموزش و پرورش، كار و تفریح بشر را برای دستیابی به یك كامیابی همیشگی، بدون نیاز به هیچ گونه جنگ و درگیری و رقابت بین ملتها یا رقابت های فردی، فراهم كرده است.این آواها آشناتر از آنست كه توسط یك رهبر امیدوار عضو گروه هشت یا به وسیله «بونو» در یك كنسرت موسیقی راك عنوان شده باشد.این نظریه در ۱۸۷۵ توسط «رابرت اون» بهسازگر انگلیسی عنوان شد. هر چند او پس از بیان این نظریات به عنوان یك آرمانگرا مورد تمسخر قرار گرفت، اما كشورهای ثروتمند را به عنوان قدرتهایی كه می توانند به سادگی دیگر كشورها و مردم جهان را به صورت عملی وادار به برداشتن گامهایی در راستای آسایش عمومی آیندگان كنند، مورد خطاب قرار می داد.
جورج بوش رئیس جمهور آمریكا نیروهای خود را با هدف گسترش دموكراسی به خاور میانه گسیل داشته است، رهبران G-۸ جهت از بین بردن فقر و بیماری كوشش می كنند، بانك جهانی قول می دهد كه توسعه را به عنوان راهی در جهت رسیدن به صلح به كار گیرد و صندوق بین المللی پول درحال تلاش برای امن تر كردن جهان است. حال در چنین شرایطی كه بسیاری از قدرتمندترین و سرشناس ترین افراد باور دارند كه آرمانشهر بازگشته است، آرامش خیال «اون» در صورت زندگی در سال ۲۰۰۵ تا چه پایه بود؟ در دنیایی كه میلیاردها انسان هنوز در رنج به سر می برند، این وعده ها قطعاً رؤیاهایی خوشایند به نظر می رسند. آیا موج جدید علاقه نسبت به آرمانشهر بی خطر و تنها یك الهام كلامی است؟ آیا بلند پروازی آرمان شهری بهترین راه بهروزی خیل بسیار فقرای جهان است؟ متأسفانه خیر. در حقیقت چنین خیال هایی به آهنگ كمك هایی كه در راستای بهسازی وضعیت فقرای جهان صورت می گیرد، ضربه می زند. آرمانگرایی در واقع نظریه ای است كه بیش از اندازه خوش بینانه است و نیز جوابی سریع و بی دردسر برای مسائل پیچیده همیشگی است. آرمان گرایی همیشه نخستین تلاش برای حل تمام مسائل، توسط سیستم های اجرایی است كه توسط«رهبران جهان» اداره می شوند. چنین نظریه ای بیش از اندازه به همكاری های بشر دوستانه اعتماد می كند و رفتارهای خودخواهانه را دست كم می گیرد. در نتیجه هدف آن رسیدن به دستاورد های بزرگی است كه در رأس برنامه ریزی ها قرار دارند و در پی آن، به مسائل بزرگتر كه در مراحل پایین تر قرار می گیرند، بی توجهی می شود.
سال زندگی آرمانی
سازمان ملل متحد بالاخره در سپیده دم هزاره جدید، منظور «اون» را از در كنار هم قرار دادن رهبران جهان در قالب یك سازمان جهانی با نام همگذاری هزاره ای متوجه شد. این دولتمردان اهداف توسعه هزاره را تا سال ۲۰۱۵ مشخص كردند كه در بین آنها اهدافی ازجمله كاهش چشمگیر فقر، تلفات كودكان، بیسوادی، تخریب های زیست محیطی، ایدز، سل، مالاریا، آلودگی آب و تبعیض علیه زنان به چشم می خورد.
اما همین تمایلات آرمانشهری شكافی در مسیر اصلی گفت وگوها ایجاد كرده است. در ماه مارس، «جفری ساكس» استاد دانشگاه كلمبیا، رهبر روشنفكر آرمان شهری و اقتصاددان مشهور، كتابی به نام «پایان فقر» منتشر كرد و در آن جهت «اعمال فشار» برای ازدیاد كمك های خارجی در راستای رسیدن به اهداف توسعه هزاره و پایان دادن به تهیدستی فقرا درخواست استمداد كرد. دامنه پیشنهاد ساكس یاری رسانی در همه موارد از گیاهان تثبیت نیتروژن جهت احیای خاك گرفته، تا ضد ویروسهای درمانگر ایدز، تلفن های همراه با قابلیت اطلاع رسانی به روز جهت استفاده برنامه ریزان بهداشتی، كشاورزی با آب باران، و تا ایستگاه های شارژ باتری را شامل می شود. پروژه هزاره ای او در سازمان ملل بطور كلی شامل بهینه سازی در ۴۴۹ زمینه در كشورهای فقیر است.از این گذشته «گوردن بران» رئیس خزانه داری بریتانیا، در ژانویه گذشته از تهیه طرحی برای كمكهای بیشتر به آفریقا با نام طرح«مارشال» سخن گفت. بران در مورد توانایی های خود برای نجات فقرای جهان به وسیله كمك های پولی بسیار مطمئن بود. به علاوه تونی بلر نیز در نشست جهانی اقتصاد در ماه ژانویه نیاز به «اعمال فشار» بیشتر برای رسیدن به اهداف توسعه تا سال ۲۰۱۵ را اعلام نموده و حكومت او نیز در ماه مارس گزارش درازی با هدف نجات آفریقا منتشر ساخت. بانك جهانی و صندوق بین المللی پول نیز در ماه آوریل، ضمن درخواست برای تلاش های جهانی بیشتر، نقطه نظرات خود را در راستای رسیدن به این اهداف منتشر كردند. سازمان ملل متحد نیز در ماه مارس نشستی برگزار می كند كه میزان پیشرفت به سوی اهداف توسعه هزاره ای را ارزیابی كند. به علاوه موافقتنامه ای هم توسط رهبران گروه هشت در ماه ژوئن امضا شد كه در پی آن ۴۰ میلیارد دلار از بدهی كشورهای فقیر جهت تسریع روند حركت به سوی اهداف توسعه هزاره بخشوده شدند. صندوق بین المللی پول نیز از احتمال استفاده از ذخایر طلای خود در جهت تقویت این تلاش ها خبر داد. جورج بوش به عنوان كسی كه علاقه كمتری برای در هم شكستن فقر نشان داده است، اما رویداد ناگوار عراق را گامی به سوی دموكراسی بین المللی و صلح جهانی می داند، كمتر از بقیه آرمانگرا به نظر می رسد. همانطوری كه او در دومین سخنرانی خود در ژانویه ۲۰۰۵ با تواضع اعلام كرد: «آمریكا در سده جدید آزادی را برای تمام جهان و ساكنان آن به ارمغان خواهد آورد.» این رهبران در بسیاری از اوقات ابراز می كنند كه كمك به فقرا چندان پیچیده نیست. با توجه به گزارش«بران» تمام هزینه های لازم جهت كاهش میزان مرگ و میر بر اثر مالاریا تنها ۱۲ سنت و جهت جلوگیری از ابتلای هر كودك به مالاریا تنها ۴ دلاربه ازای هر نفر است. همین گزارش بیان می كند كه جهت جلوگیری از مرگ ۵ میلیون كودك در طول ۱۰ سال آینده تنها به اندكی بیش از ۳ دلار به ازای هر مادر نیاز داریم.
تأكید بر مسأله فقر بیشتر نشان دهنده نگرانی از تبدیل شدن كشورهای فقرزده به منطقه امنی برای فعالیت تروریست ها و ایجاد جبهه ای در برابر مبارزات كسانی مانند ساكس، بونو و باب گلداف(خواننده) و حزب كارگر انگلستان علیه فقر است. هر چند به نظر نمی رسد كه تمام این گروهها كمك رسان های واقعی باشند كه سال ها در تلاش برای پایان دادن به فقر بوده اند.
سخنان بدون عمل
هم اكنون ضعف راهكارهای آرمانگرایانه در دو دهه گذشته بر همه روشن شده است. شكست «شوك درمانی» در گذار از نظام اشتراكی شوروی سوسیالیستی به سمت سرمایه داری، و شكست در «تعدیل ساختار» صندوق بین المللی پول و بانك تجاری با هدف دگرگونی وضع ملل آفریقا، خاورمیانه و آمریكای لاتین به سمت وارد كردن آنها در بازار رقابتی تجارت آزاد از این نمونه ها هستند. از زمان شروع تلاش های آرمان گرایان، تمام مناطق یاد شده با مشكل رشد ضعیف اقتصادی روبرو بوده اند. ظاهراً در هزاره جدید بانك جهانی و صندوق بین المللی پول به تلاش های بلند پروازانه تر جهت دگرگونی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی كشورهای فقیر به واسطه قوانین راهبردی كاهش فقر دست خواهند زد. گزارش هایی كه دولت ها می توانند آنها را با همفكری فقرا تهیه كنند، مورد درخواست بانك جهانی و صندوق بین المللی پول بوده و برنامه هایی فراگیر در كاهش فقر برای هر ملت است. هر چند هنوز این مسأله كه چگونه ممكن است تنها با تهیه گزارش، دولت های اغلب غیر دموكراتیك را وادار كرد تا مقداری از عایدی خود را به فقرا اختصاص دهند یا اینكه چگونه این نقشه از نقشه های جامع قبلی، كه در مقایسه با آنها متعادل تر نیز به نظر می رسد، موفق تر خواهند بود، كمی مبهم به نظر می رسند. حقیقتاً ما شكست برنامه ای را كه هم اكنون «اعمال فشار» كمكهای خارجی به نفع آفریقا گفته می شود، مشاهده كرده ایم. پس از ۴۳ سال و صرف ۵۶۸ میلیارد دلار كمك های خارجی به آفریقا، این قاره هنوز در تله ركود اقتصادی گرفتار است. پس از صرف چنین مبلغ هنگفتی، به نظر می رسد كه هنوز كمكهای دولتی، به سطح ۱۲ سنت دارو به ازای هر نفر نرسیده است تا بتواند، نیمی از مرگ و میر كودكان بر اثر مالاریا را كاهش دهد. چرا چنین برنامه های بلندپروازانه ای، با تمام حمایت های مردمی و سیاسی همواره تا این حد ناكارا بوده و نتوانسته است راه را به سوی آرمان شهر بگشاید؟ پاسخ در به خطا رفتن انگیزه های سیاسی و اقتصادی است. بزرگ ترین مسأله اینست كه مردمی كه در كشورهای ثروتمند مشغول پرداخت صورتحساب های خود هستند با مردم فقیری كه برای كمك به آنها تلاش می شود، اهداف مشتركی ندارند. فقرا در صورت دریافت نكردن كمك ها حق اعتراض نداشته و ثروتمندان نیز انگیزه چندانی برای بخشش به مقدار كافی ندارند.مسأله دیگر آنست كه اگر همه ما درقبال این هدف بزرگ جهانی احساس مسؤولیت داشته باشیم، دیگر هیچ سیاستمدار یا آژانس خاصی در صورت دست نیافتن به این اهداف به تنهایی مؤاخذه نخواهد شد. همانطور كه تجربه در زمینه كار اشتراكی در كشاورزی نشان داده است، پذیرش مسؤولیت اشتراكی برای یك هدف جهانی نیز به همان اندازه كارآ خواهد بود.
موضوعی كه اوضاع را بدتر می كند، تفاوت اهداف در راهكارهای آرمانگرایانه است كه مسؤولیت پذیری و امكان رسیدن به اهداف را ضعیف تر می كند. وامهای مشروط صندوق بین المللی پول و بانك جهانی به علت سنگینی شرایط دریافت و نتایج آنها بر اقتصاد، همواره بدنام بوده اند. اهداف هشت گانه توسعه دارای ۱۸ شاخص هدف هستند. گزارش پروژه توسعه هزاره سازمان ملل متحد، كه در ژانویه ۲۰۰۵ و در ۳۷۵۱ صفحه منتشر شد، به ۴۴۹ قدم میانی لازم برای دست یابی به ۱۸ شاخص ذكر شده اشاره كرده است. تلاش برای رسیدن به اهداف چندگانه و یا تلاش برای ارضای چندین كارفرما در آن واحد معمولاً نتایج خوبی به بار نمی آورد. زیرا هر كدام از كارفرمایان تلاش دارند تا فرد را در راستای هدف خود بكار گیرند. چنین كارمندانی از كار دلزده شده و روحیه خود را از دست می دهند، و این همان اتفاقی است كه برای كارمندان بانك جهانی و سایر آژانسهای كمك رسانی افتاده است.
استراتژی هایی مانند استراتژی های بوش، بلر و بونو كه از بالا به پایین اعمال می شود، حتی در صورت حل شدن مسائل انگیزشی از ضعف اطلاعات رنج می برند. زیرا برنامه ریزان كلان در سطوح جهانی حقیقتاً از اینكه فقرای جهان در سطوح پایین اجتماع ، چه چیز را در چه هنگام و در كجا نیاز دارند، بی اطلاع هستند.
مسلماً منظور این نیست كه رسیدن به اهداف چند گانه، توسط آژانس های متفاوت كه دارای مشتریان گوناگون نیز هستند، ناممكن است. نیازهای گوناگون مشتریان ثروتمند، توسط یك سیستم بازار نامتمركز و دموكراتیك كه بازخوردها را از خود مشتریان می گیرد و ارائه دهندگان خدمات را مسؤولیت پذیر می كند، برآورده می شود.
فقر از خانه ها آغاز می شود
بازارهای آزاد و قوانین دموكراسی توانایی دستیابی به راه حلی یك شبه برای زدودن فقر را دارا نیستند. بلكه بیش از هر چیز دیگر، به یك تكامل تدریجی و بازنگری در قوانین بازی از جمله اجرای قراردادها و رقابت های سیاسی عادلانه نیاز دارند. همینطوری كه بانك جهانی، صندوق بین المللی پول و ارتش ایالات متحده باید تا كنون دریافته باشند، سرمایه داری دموكراتیك پدیده ای قابل تحمیل توسط بیگانگان نیست. تكامل تدریجی بازارها و شرایط دموكراتیك در كشورهای ثروتمند، بدون وجود هیچ گونه فشاری از طرف برنامه توسعه هزاره، بیگانگان و یا مجموعه رهبران جهانی، دهها سال به طول انجامید. پیشرفت تدریجی كشورهای ثروتمند هیچ گاه با برنامه های شتاب دار رخ نداد. بلكه اصلاحات كند، حركت های رو به جلو و كاوش های تجربی زمینه رشد اقتصادی با شتاب تدریجی را فراهم آوردند.
ریشه های عمیق و عرفی مشكلات ملتهای فقیر را باید در خانه جست وجو كرد. جایی كه بازار وظیفه خود را به خوبی انجام نمی دهد و سیاستمداران و دولتمردان در برابر شهروندان خود پاسخگو نیستند. این مشكل برنامه های آرمانی را بیشتر خیالی جلوه می دهد. زیرا برای نتیجه بخشی سیاست «اعمال فشار» برای اصلاحات، در نهایت باید به بروز اشكال در كاركرد رسوم امیدوار بود. برای مثال در كشورهای فقیر، ارتباطات بسیار ضعیفی بین حلقه های زنجیر برنامه ای كه «گوردن بران» در راستای اختصاص ۱۲ سنت برای داروی ضد مالاریا ارائه داده است، وجود دارد. با توجه به تحقیقات«دئون فیلمر»،«جفری همر» و «لنت ریچت»در بانك جهانی، بین ۳۰ تا ۷۰درصد از داروهای ارسالی به چندین كشور آفریقایی قبل از رسیدن به كلینیك ها ناپدید می شوند. تحقیقی دیگر در زیمبابوه نشان می دهد كه زنان باردار به علل چندی از جمله تمسخر شدن توسط پرستاران به علت نداشتن لباس مناسب برای نوزادانشان، اجبار به شستن رو تختی ها در زمان كمی پس از زایمان و حتی ضربه خوردن توسط آنها برای تسریع در به دنیا آوردن نوزاد، مایل به دنیا آوردن كودكان خویش در كلینیك های بهداشتی عمومی نیستند. آفریقا تنها جایی نیست كه با مشكل سرویس های بد اجتماعی و فساد درگیر شده است. كشورهای امروزه ثروتمند نیز، در گذشته چنین مشكلی داشته اند. محققان در یافته اند كه مردم كشورهای فقیر همگی از خدمات اجتماعی بهداشت عمومی با انگیزه استفاده از پزشكان خصوصی و یا درمانگران محلی گریزان هستند.
فقرا نه پول دارند و نه قدرت كافی برای یافتن كسانی كه نیازهای آن ها را برآورده كنند، ندارند. در واقع آنها یتیمان سیاسی و اقتصادی هستند. افكار عمومی در كشورهای ثروتمند، اطلاع چندانی از وضع فقرا در كشورهای درگیر ندارند. ثروتمندان تنها مایلند بدانند كه كاری برای فقرا در حال انجام است. برنامه های آرمانی حتی اگر واقعاً نیز كار مثبتی انجام ندهند، افكار عمومی كشورهای ثروتمند را با گفتن این مطلب كه كاری در حال انجام است، ارضا می كنند. از این گذشته دكترین بوش بدون آنكه از افكار عمومی كشورهای فقیر بپرسد كه آیا مایلند مردم سالار باشند یا مغلوب، ترس آمریكایی ها از حاكمان مستبد و شرور را تسكین می دهد.
«كاری در حال انجام است»، بیش از آنكه نشان دهد چگونه باید نیازهای فقرا را برآورده كرد، نمایانگر این است كه مبلغی برای مبارزه با فقر جهانی در حال پرداخت است. دوبرابر شدن سهم اندكی از درآمد كشورهای ثروتمند كه به آفریقا اختصاص یافته است، حقیقتاً حركت ارزشمندی است، اما بیایید خود را با این تفكر كه اختصاص پول بیشتر برای كمك های خارجی همه مشكل را حل می كند، تمسخر نكنیم. اختصاص كمك های پولی بیشتر و در انتظار نشستن برای حل مشكلات، مانند رفتار سازندگان فیلم «گربه زن» بدترین فیلم سال ۲۰۰۴ است كه به اختصاص ۱۰۰ میلیون دلار برای تولید فیلم خود، می بالند.
راه خروج
مطمئناً همه كمك های ارائه شده، بیهوده نبوده است. رهبران جهانی بسادگی می توانند به جای در نظر گرفتن اهداف آرمانی مانند پایان بخشیدن به فقر جهانی، بر روی یافتن راه كارها متمركز باشند. شواهد نشان می دهد كه رهیافت های تدریجی موفق تر خواهند بود. ایمن كردن كودكان در دوران بچگی به وسیله واكسیناسیون علیه سرخك در هفت كشور جنوب آفریقا گزارش های مربوط به ابتلا به این بیماری را از ۶۰۰۰۰مورد در سال ۱۹۹۶ به ۱۱۷ مورد در سال ۲۰۰۰ كاهش داده است. همكاری دیگری نیز توسط كشورهای اعطا كننده كمك در زمینه ریشه كنی انگل پیوك كه از بیماری های شایع است، در ۲۰ كشور آسیایی و آفریقایی صورت گرفته است. «آبیژیت بنرجی» و «رومین هی» در انستیتو تكنولوژی ماساچوست، لیستی از برنامه هایی كه در شرایط سخت با موفقیت به انجام رسیده اند، ارائه كرده اند. پرداخت یارانه به خانواده ها برای آموزش و هزینه های سلامتی كودكان، ارائه آموزش های درمانی، لباسهای همشكل و كتاب های درسی، برپایی مدارس، اهدای داروهای ضد انگل و مكمل های غذایی، واكسیناسیون، برنامه های پیشگیری از ایدز، سم پاشی درون منازل علیه مالاریا، اهدای بسترهای توری، كود شیمیایی و آب سالم از جمله این موارد هستند.البته یافتن و حفظ رهیافت های تدریجی كه دارای عملكرد خوبی نیز باشند، نیاز به انگیزه های بیشتری از سوی آژانس های كمك رسانی دارد. ممكن است بتوان پاداش های بیشتر را از راه تأكید بر ارزیابی پروژه های كمك رسانی مستقل حاصل كرد. با مبالغ هنگفتی كه در این راه خرج می شود، ارزیابی های قابل اعتماد به طور شگفت انگیزی نادر هستند. به علاوه انگیزه بیشتر را می توان از راه به كارگیری ابزاری جهت دریافت بازخورد بیشتر از فقرا به دست آورد. در این صورت می توان دریافت كه برنامه های كمك رسانی به خوبی عمل می كنند و آژانس های كمك رسانی نیز در صورت منفی بودن نتیجه تلاشها پاسخگو هستند. راهكار تمركز بر روی مسائل بحرانی در زمینه كمك های خارجی، نسبت به قول دادن به افكار عمومی كشورهای ثروتمند برای پایان دادن به فقر، بسیار پربارتر به نظر می رسد.
آیا اگر اعمال فشار برای گسترش كمك های مالی، موجب توسعه بیشتر نگردند، همه راه ها بر روی ملل فقیر بسته خواهد شد؟ خوشبختانه ملت های فقیر بدون در انتظار ماندن برای كمك های غرب، خود دست به كار شده اند. صرف نظر از بحران ایدز، هر چند پیشرفت دائمی در سلامت و آموزش كشورهای فقیر، رشد اقتصادی چین و هند، حركت به سوی دموكراسی در آمریكای لاتین و آفریقا(علیرغم رشد اقتصادی نا امید كننده) قابل مقایسه با جنبش ببرهای آسیا یا بوتسوانا نیست، اما امیدها برای توسعه تدریجی و بومی هنوز وجود دارد. سیل كمك های ارسالی برای قربانیان رویداد سونامی در اواخر دسامبر، نشان می دهد كه اروپا و آمریكا دارای احساس سخاوتمندانه راستینی در كمك به نیازمندان هستند. اما آیا افكار عمومی كشورهای ثروتمند می توانند ضمن كشف دروغ های سیاستمداران خود، آنها را وادار به تعویض رؤیاهای آرمانی خود با تلاش های سخت جهت رسانش كمك های واقعی به فقرا كنند؟ آیا آنها آژانس های كمك رسانی را در برابر پولی كه برای كمك به آنها پرداخت می كنند، مسؤول خواهند شناخت؟ و آیا راه های جدیدتری در نوا بخشی به بینوایان یافت خواهند كرد؟ اگر از آنها بپرسید احتمالاً خواهند گفت كه با برنامه های آرمانگرایانه هیچ تغییری در وضع فقرا ایجاد نخواهد شد. هر فقیر تنها به ۱۲ سنت دارو نیاز دارد. منبع: فارن پالیسی ـ مترجم: علیرضا سربازی
منبع : روزنامه همشهری