یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

روانشناسی یک مبارزه


روانشناسی یک مبارزه
میان «واقعیت» و «تلقین» تفاوتی هست که روانشناسان اغلب به آن توجه کرده اند. واقعیت دارای محتوای شناختی (معرفتی) است یعنی از چیزی در جهان بیرونی حکایت می کند اما تلقین فقط دارای یک محتوای روانی است که سعی می کند جایگزین واقعیت شود. افراد و البته جوامع و نهادهای سیاسی زمانی به تلقین روی می آورند که واقعیت مورد نظر آنها مفقود باشد و امکان بوجود آوردن آن هم مهیا نشود. تحت این شرایط، فرد -یا جامعه و نهاد سیاسی- روی خودش«عملیات روانی» می کند، یعنی سعی می کند به خود بقبولاند موضوع مد نظر آنها «واقعی» است ولو اینکه خود خوب می دانند واقعیتی در کار نیست و همه چیز به تلاش برای دستکاری در الگوهای ذهنی خود و دیگران باز می گردد. به عنوان یک پدیده فردی، تلقین شاید خصوصیت جدانشدنی همه انسان ها باشد که ممکن است هر کسی بیش و کم در مقطعی از زندگی و در مواجهه با حادثه ای آن را ضروری بیابد. بالاخره همیشه همه آنچه آدمی به آن نیاز دارد واقعا موجود نیست و گاهی باید خود را فریفت. این مقدار اشکالی هم البته ندارد. قصه زمانی جالب توجه می شود که گروه ها و شخصیت های سیاسی که قاعدتا باید رفتار خود را بر مبنای دقیق ترین ارزیابی ها از واقعیات بنا کنند، دست به دامن عملیات روانی بر روی دیگران و حتی خود بشوند و دائما تلاش کنند چیزی را به خود و مردم تلقین کنندکه می دانند واقعیت ندارد. اگر چنین رفتاری از اندازه خارج شود، به وضعیت ناگواری خواهد انجامید. فرایند فریب دادن خود و نشاندن آرزوها به جای واقعیت اگر فراگیر شود به ایجاد شکافی بزرگ میان «آنچه واقعا هست» و «آنچه دوست داریم باشد» منجر می شود و این در مدت زمان کوتاهی می تواند به یک غافلگیری بزرگ ختم شود. غافلگیری که دیگر نمی توان از نتایج آن گریخت و به خود و دیگران تلقین کرد: «واقعیت ندارد»! درست مثل مرد تشنه ای که سخت محتاج آب است و چون آبی نمی یابد دائما به خود تلقین می کند که آب خورده و سیراب است. چنین فرد متوهمی فقط تا زمانی می تواند به این کلاه گذاشتن سر خود ادامه دهد که تشنگی او را از پا درنیاورده و همچنان زنده باشد، والا وقتی از تشنگی مرد، دیگر نمی تواند به خود تلقین کند که «زنده است»! آنجا واقعیت، خود را به مجاز تحمیل خواهد کرد.
نویسنده این سطور ماه‌های طولانی با دقت تحرکات انتخاباتی داعیه داران اصلاحات را مطالعه و در آنها تامل کرده است و اکنون که می خواهد کلیت این فضا را در یک جمله خلاصه کند عبارتی مناسب تر از «عملیات روانی همه روی همه» پیدا نمی کند. نوعی فضای مجازی هست که اصلاح طلبان ماه هاست درون آن زندگی می کنند و سعی می کنند همه پدیده های سیاسی حال و حتی آینده را با استفاده از چارچوب های آن تحلیل کنند. این فضای مجازی قبل از هرچیز به دلیل بازسازی ذهنی واقعیاتی شکل گرفته که در جهان واقعی موجود نیستند. نوعی تلقین سازمان یافته و شبکه ای در میان اصلاح طلبان وجود دارد که سعی می کند کمبود واقعیت را منظما با مجاز پر کند تا ولو واقعیات در مسیری دیگر در حرکت هستند هواداران اصلاحات به لحاظ روانی خود را نبازند و امکان ادامه مسیر از دست نرود. این روش کار را بهتر از هر جای دیگر در بازی می توان دید که اصلاح طلبان تندرو خصوصا سازمان مجاهدین، حزب مشارکت و بخشی از مجمع روحانیون و حزب کارگزاران با محمد خاتمی آغاز کرده اند و هر روز پرده جدیدی از آن آشکار می شود.
واضح ترین واقعیت درباره خاتمی برای کسانی که منتظرند تا او داستان « می آیم، نمی آیم » را تمام کند، حجم انبوه تردیدهایی است که بوضوح ذهن او را به خود مشغول کرده است. اصلاح طلبان و خود محمد خاتمی در یکی دو ماه گذشته سعی فراوانی کرده اند که علت این تردیدها را ساختار نظام جمهوری اسلامی معرفی کنند و همانطور که خاتمی خود یکی دو بار در قالب شرط گذاری یا غیر آن گفته اینطور وانمود کنند که ساختار نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی به گونه ای است که امکان کار را از رییس جمهور می گیرد و لذا هر کسی در اندیشه ورود به این عرصه باشد باید برای این مشکل چاره ای بیابد. این ادبیات، که خاتمی خود مبدع و یکی از بسط دهندگان عمده آن است اولین مصداق عملیات روانی بر روی خود ودیگران است. اینکه ساختار نظام جمهوری اسلامی مانع کار کردن قلمداد شود فقط در یک صورت می تواند صحیح باشد و آن هم اینکه کسی بخواهد با ایفای نقش اپوزیسیون درون حکومت برای ضد انقلاب کار کند؛ والا همانطور که برخی اصلاح طلبان منتقد خاتمی هم گفته اند دولت احمدی نژاد اگر هیچ کاری هم نکرده باشد لااقل این یک موضوع را که دولت (به معنای دستگاه اجرایی) درایران، واجد ظرفیت های فراوان و رییس جمهور دارای اختیارات وسیع است به خوبی نشان داده است. حجم عظیم کارهای صورت گرفته در این دولت و تعداد فراوان تصمیم های بزرگی که رییس آن اتخاذ کرده، هرگونه توهمی را درباره «فاقد اختیار» بودن دولت و رییس جمهور از بین برده است و تحت این شرایط اصلاح طلبان برای توجیه بی عملی ۸ ساله خود راهی جز اعتراف به بی عرضگی نخواهد داشت. نکته مهم تر اما این است که در اثر عملیات روانی وسیع حامیان خاتمی کسانی باور کرده باشند مشکل اصلی اصلاح طلبان همان است که می گویند و آنها به راستی نگرانند که نتوانند کار کنند. چنین چیزی مطلقا واقعیت ندارد. مهم ترین علت تردید خاتمی و حامیانش که البته کمتر اجازه صحبت علنی درباره آن را می دهند این است که آیا به واقع اصلاح طلبان آن مقدار که ادعا می کنند رای دارند؟ (صدای یکی دو اصلاح طلبی که در این باره ابراز تردید کرده بودند خیلی زود خفه شد).
تردید اصلی خاتمی در «رای» است والا او زمانی که بداند رای کافی دارد دیگر به فلسفه بافی درباره ساختار نخواهد پرداخت و اکنون که این کار را می کند فقط به این دلیل است که نسبت به این موضوع مردد است. همین حالا آخرین نظرسنجی های انجام شده -که لابد اصلاح طلبان هم خبر آن را دریافت کرده اند- نشان دهنده آن است که خاتمی در تهران حداقل ۱۰ درصد و در شهرستان ها بیش از ۵۰ درصد از رقیب اصولگرای خود عقب تر است. البته در تقابل با اصلاح طلبانی که عقیده دارند با این وضع بهتر است خاتمی با پذیرش خطر باخت در مقابل احمدی نژاد همه سرمایه اصلاح طلبان را به خطر نیندازد، دیگرانی هم هستند که به عملیات روانی بر روی خاتمی مشغولند تا اعتماد بنفس مبارزه از دست نرود. اخیرا برخی اصلاح طلبان -ودیگرانی که در ترغیب خاتمی به کاندیدا شدن نفع دارند- برای خاتمی پیام فرستاده اند که ۱۰ میلیون رای بیشتر از احمدی نژاد دارد! در حالی که همین ها در جمع های خصوصی تر خود می گویند نباید همه چیزمان را به خاتمی گره بزنیم چون اگر او بیاید و ببازد دیگر چیزی از اصلاحات باقی نخواهد ماند. قاعدتا فهم اینکه این قبیل پیغام ها عملیات روانی گروه های خاص برای سوزاندن تردیدهای خاتمی است نباید سخت باشد (یک فیلسوف آلمانی جایی گفته است گاهی برای فهم یک نکته لازم نیست فکر کنید، بپرسید یا مشورت بگیرید، فقط کافی است بلند شوید و کمی در خیابان راه بروید) اما جالب است که پیغام دهندگان و پیغام گیرندگان که خود می دانند همه این داستان ها عملیاتی است که خود طراحی کرده اند، قضیه را جدی گرفته اند و با استناد به آن از آمادگی انتخاباتی خود خبر می دهند! آدمی به یاد نصرالدین می افتد که به قصد راندن کودکان شرور از خود آنها را به شیرینی هایی احاله داد که پشت کوه پخش می کنند؛ شر کودکان که کم شد و دقایقی گذشت خودش هم به تردید افتاد که نکند به راستی شیرینی در کار باشد و ...
اصولگرایان اکنون در حال نزدیک شدن به یکدیگر و بازآرایی سازمان سیاسی خود هستند (به این موضوع در فرصتی دیگر خواهیم پرداخت). کاندیدا شدن خاتمی پروژه انتخاباتی اصولگرایان را تکمیل خواهد کرد و حداقل دو چیز به آنها هدیه می دهد که در شرایط کاندیدا نبودن خاتمی از آن محروم خواهند بود:
۱) اجماع کامل در جبهه اصولگرا و قرار گرفتن همه نیروهای انقلاب در یک سوی معرکه
۲) ایجاد فرصت تاریخی وارد آوردن شکست قطعی به اصلاح طلبان و تکمیل نتیجه ای که در سوم تیر ۱۳۸۴ فقط نیمی از آن حاصل آمد.
۲۲ خرداد ۱۳۸۸ احتمالا جزو روزهایی خواهد بود که به روشن شدن تفاوت حقیقت و مجاز کمک می کند.
مهدی محمدی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید