شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

وقتی «اقتصاد اسلامی» وجود ندارد


وقتی «اقتصاد اسلامی» وجود ندارد
«ما می توانیم سعی کنیم از مباحث دینی، اخلاق را در روابط اجتماعی و فردی و مفاهیمی چون عدل و انصاف و درستکاری و... که نوعی از اخلاقیات است را بین خودمان در جامعه برقرار کنیم، اما فکر نمی کنم بتوان از میان آنها رشته جدیدی به نام اقتصاد اسلامی را بیرون آورد. این ایده ای بود که من خیلی زود به آن رسیدم و هر چقدر هم که زمان گذشته نسبت به آن مطمئن تر شده ام». (۱)
بکارگیری این قبیل تعابیر، امروزه به امری عادی تبدیل شده و مشابه چنین روایاتی از اقتصاد را از زبان افراد متعددی می شنویم.(۲) اما زمانیکه روای این روایت فردی مانند دکتر سید محمد طبیبیان باشد، حکایتش جذاب تر و جالب تر می شود. طبیبیان، «یکی از طراحان برنامه اول توسعه و از بنیان گذاران تفکر تعدیل اقتصادی در جمهوری اسلامی است که از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۷۲ بر روندهای فکری سازمان برنامه و بودجه، تاثیر مستقیم و غیرمستقیم داشته است.»(۳) و پس از آن نیز به انحاء مختلف با دولتها مرتبط بوده و مشاوره داده است.
● اما چرا چنین روایتی، جالب می نماید؟
سه دهه از وقوع انقلاب اسلامی می گذرد. داعیه های انقلاب نیز کاملاً روشن و شفاف بوده اند. رویکرد «اسلامی» انقلاب، کافی است تا نشانگر مسیر و اهدافش باشد. اساساً موضوعِ انقلاب، چیزی جز «اسلام» نبود. و با حذف اسلام از معادله ای به نام انقلاب اسلامی، پیش و پس از سال ۱۳۵۷، به یک معنا می شوند. برای یک انقلابی، موضوعی مهمتر از ورود اسلام به تمام زوایای زندگی، وجود نداشت. او در سه دهه گذشته نیز هر سال با این آرزو زیسته است...
امروز که گره های کور اقتصاد ایران، بیش از گذشته خودنمایی کرده و تبعات ویرانگر خود را بر شئون زندگی آشکار می سازد، شاهدیم که پرونده سه دهه مدیریت اقتصاد نیز گشوده می شود. امروز پرده از چهره ابهام آلود اقتصاد ایران کنار رفته و اسرار آن به تدریج هویدا می شوند.
حالا دیگر «تضاد»ی که امروز شاهدش هستیم، ریشه های خود را بازمی شناسد. امروز برای همه ما این پرسش مطرح است که چگونه می شود که با گذشت سی سال از وقوع انقلاب، هنوز نمی توانیم ردپایی از اسلام و قواعدش را در نظام اقتصادی کشور ببینیم؟ چرا کسی از مدیران اقتصادی کشور جرات ندارد که پسوند اسلامی را بر اقتصاد ایران بیفزاید؟ اینان خود آگاهند که از این خبرها نیست و عجالتاً با همان سیاق گذشته می چرخیم. ملغمه ای از تئوری های شرقی و غربی به تناوب بر اقتصاد کشور حاکم می شود و در این چرخه هیچگاه نوبت به اسلام نخواهد رسید.
اینکه پس از گذشت سه دهه، از سوی اصلی ترین برنامه ریزان اقتصاد کشور، اعتراف و تصریح می شود که چیزی به نام «اقتصاد اسلامی» وجود ندارد، دردآور است. دردآور نه از این حیث که نسبت به اسلام جفا می شود، بلکه از این نظر که چرا باید با دورویی با مردم برخورد شود. برنامه ریزان اقتصاد کشور به خوبی می دانسته اند که مردم منتظر تولد اقتصادی اسلامی بوده و هستند و همین برنامه ریزان نیز این آرزو را برتابیده و هیچ در خلافش نگفته اند. پس چگونه است که امروز چنین می گویند؟ آنها که زیربنای این اقتصاد را در دو دهه گذشته نهاده اند، اگر به چیزی به نام «اقتصاد اسلامی» باور نداشته اند، پس چه اقتصادی ساخته اند؟ اگر این اقتصاد، اسلامی نیست پس چیست؟ اگر از همان روز اول ایمان داشتند که نباید به تحقق اقتصاد اسلامی امیدوار بود، پس چرا مردم را بازی داده و آنها را به روزهای آینده حوالت داده اند؟ مگر نه این است که سلسله مدیران اقتصادی این مملکت، با مستمسک قرار دادن «اسلام» همواره مدیر بوده اند؟ ای کاش همین مغزهای متفکر اقتصاد، به صراحت بگویند که چرا پس از سه دهه و در موقعیتی اینچنین، لب به سخن گشوده اند؟
ما فعلاً در مقام قضاوت نیستیم تا در باب وجود یا عدم اقتصاد اسلامی سخن بگوییم، بلکه سخن این است که به فرض که اقتصاد اسلامی وجود ندارد، پس چرا حالا و پس از سه دهه تقلا و انتظار چنین اعترافی می کنند؟ از اینجاست که می توان به چرایی عدم توفیق حرکتهای مقطعی و مختصر در مسیر وارد کردن قواعد اسلامی در نظام اقتصادی و بویژه بانکی، پی برد. زمانی که زیربنای این نظام بر اساس چیزی غیر از اسلام بنا شده و برنامه نویسان اولیه، به مفهوم «اقتصاد اسلامی» باور نداشته اند، این تلاش های اصلاح گرانه ی معطوف به اسلامی کردن نیز قطعاً بی ثمر خواهند بود.

پی نوشت:
۱.احمدی امویی، بهمن، مردان جمهوری اسلامی چگونه تکنوکرات شدند؟، نشر گام نو، ص۳۰
۲. چند ماه پیش بود که حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی نیز در اظهاری نظری تصریح کرد: «ما اصلا معتقد نیستیم اسلام نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد. همانطور که نظام پزشکی ندارد... اسلام دین هدایت است. همانطور که نظام مهندسی ندارد نظام اقتصادی هم ندارد... به هیچ عنوان اسلام نمی تواند نظام اقتصادی داشته باشد. مگر امام جعفر صادق متخصص روابط پول و بانک بود که بیاید در این حوزه وارد شود و نظام اقتصادی معرفی کند...» به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «الف»
۳. احمدی امویی، بهمن، همان، ص۱۲
روح الله رشیدی
http://asretadbir.blogfa.com/post-۱۱۴.aspx
منبع : مطالب ارسال شده