پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سرود کیبل هوگ - The Ballad Of Cable Hogue


سال تولید : ۱۹۷۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : برادران وارنر
کارگردان : سام پکین‌پا
فیلمنامه‌نویس : جان کرافورد و ادموند پنی
فیلمبردار : لوشن بالارد
آهنگساز(موسیقی متن) : جری گُلداسمیت
هنرپیشگان : جیسن روباردز جونیز، استلا استیونز، دیوید وارنر، استرادر مارتین، ل. ک. جونز، کاتلین فریمن و اسلیم پیکنز.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۲ دقیقه.


دو شریکِ یک جوینده طلا به‌نام «کیبل هوگ» (روباردز جونیز) همه دار و ندار او از جمله قاطر و قمقمه آبش را به زور اسلحه می‌گیرند. «هوگ» سرگردان در میان برهوت در آستانه مرگ است که معجزه‌ای نجاتش می‌گیرند. «هوگ» سرگردان در میان برهوت در آستانه مرگ است که معجزه‌ای نجاتش می‌دهد: یک چشمه زیرزمینی بعد معلوم می‌شود که چشمه در چند متری مسیر دلیجان‌های صحراست و «هوگ» تصمیم می‌گیرد که در کنار کشفش بماند و از آن بهره‌برداری کند. واعظ رهگذاری به‌نام«جاشوآ» (وارنر) به او یادآوری می‌کند که باید مالکیتش را تثبیت کند؛ و «هوگ» سوار بر اسب او به نزدیک‌ترین شهر - «سگ مرده» می‌رود و موفق می‌شود از بانکی وام بگیرد، و با خیابان گردی به‌نام «هیلدی» (استیونز) هم آشنا می‌شود. زمان می‌گذرد. چشمه «کیبل» حالا استراحتگاه دلیجان‌هاست و «جاشوآ» هم - هرگاه از هرزه گردی‌هایش فارغ شود - به آن جا سری می‌زند. «هیلدی» هم که می‌خواهد برای پیدا کردن شوهری پولدار به سن فرانسیسکو برود، پیش از عزیمت نزد او می‌آید، ولی «هوگ» به شوق انتقام از شرکای سابقش، از کنار چشمه دور نمی‌شود. یک روز، شرکای سابقش، «تاگارت» (جونز) و «بوئن» (مارتین)، به استراحتگاه او می‌آیند. «هوگ» آنان را با پول‌هایش تنها می‌گذارد و بعد، با مارهای رنگی‌اش به دام‌شان می‌اندازد. «تاگارت» کشته می‌شود، ولی «هوگ» دلش نمی‌آید که «بوئن» را - که دست و پا چلفتی است - بکشد. او «بوئن» را به‌عنوان مسئول استراحتگاه می‌گمارد و خودش تصمیم می‌گیرد به‌دنبال «هیلدی» برود، که همان لحظه پیدایش می‌شود: بیوه‌ای پولدار، سوار بر اتومبیلی با راننده. اما در این جا ترمز اتومبیل می‌برد، و «هوگ» برای نجات «بوئن» زیر اتومبیل می‌رود. «جاشوآ» در تشییع جنازه «هوگ» برای نجات «بوئن» زیر اتومبیل می‌رود. «جاشوآ» در تشییع جنازه «هوگ» برایش طلب آمرزش می‌کند.
* پکین پا به نحوی غیر منتظره از خود شوخ طبعی نشان می‌دهد. در این جا از صحنه‌های کشت و کشتار در نماهای با حرکت آهسته آثار قبلی و بعدی او خبری نیست و فیلم بدون آنکه در ورطه احساسات بغلتد، با مزه و تأثیرگذار است. استیونز نیز با یکی از بهترین بازی‌هایش یادآوری می‌کند که تا چه حد استعدادش در هالیوود هدر رفت.