دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


شما که غریبه نیستید!


شما که غریبه نیستید!
نوشتن خاطرات از علایق همه بوده و هست و به‌طور تقریبی می‌توان گفت که همه مردم نسبت به زندگی بقیه کنجکاوند، چه برسد به اینکه این دسته از مردم، افراد مهمی هم باشند. دانستن اینکه قهرمان امروزه قبل‌تر‌ها چه کار می‌کرده برای هر کسی مهم است و جای سوال دارد. شاید قسمتی از همین خاطره‌نویسی‌های به ظاهر کم‌ارزش بخش بزرگی از تاریخی باشد که سالیان سال توسط افراد مختلف به دور از چشم مردم عام بوده است.
● اکسیر عشق
نوشتن خاطره‌نویسی، یکی از اولین کارهایی که هر فرد مهمی در دنیا به فکرش می‌افتد و اینجا آخرین کار!تازگی‌ها با خبر شدیم که محمدعلی کشاورز که یکی از بازیگران قدیمی تئاتر و تلویزیون است برای این قشر هنری کم زحمت نکشیده، کتاب خاطرات خود را تحت عنوان«اکسیر نقش»تا اواخر آبان‌ماه روی پیشخوان کتابفروشی‌ها می‌فرستد.
این نخستین کتابی است که درباره زندگینامه و فعالیت‌های محمدعلی کشاورز به رشته تحریر در آمده و کیان افراز در گفت‌وگو‌های ده‌گانه خود با این هنرمند به زندگی تئاتری کشاورز پرداخته و بخش دیگری از فعالیت‌های این هنرمند توسط یاسین محمدی بررسی و تالیف خواهد شد. مولف کتاب که همان مولف زندگینامه عزت‌الله انتظامی نیز بوده، تصمیم دارد از روایت اول شخص در کنار روایت تک‌گویی محمدعلی کشاورز درباره زندگی خود، برای شرح ماجراها استفاده کند.
این کتاب توسط «نشر افراز» به بازار کتاب عرضه می‌شود و در حدود ۴۰۰ صفحه است و در آن به بررسی زندگی شخصی و حضور محمدعلی کشاورز در تئاتر، سینما و تلویزیون بپردازد نکته قابل توجه در کتاب «اکسیر نقش» این است که علی نصیریان هنرمند پیشکسوت کشور در مقدمه این کتاب، زندگی محمدعلی کشاورز را با قلم خود روایت کرده است. در واقع نصیریان در مقدمه این کتاب به چگونگی حضور کشاورز در عرصه هنر و همکاری‌اش با وی در چند فیلم سینمایی و مجموعه‌های تلویزیونی اشاره کرده است. نکته قابل توجه دیگرش در اینجاست که با اشاره به «فیلم‌شناسی» این هنرمند پیشکسوت سینما نیز در کتاب درج شده و انتشار آلبومی از عکس‌های کشاورز در این کتاب و ارائه‌ ‌برخی سندها، از دیگر فصل‌های کتاب است.
● نخوردی بستنی محمد ریش
مرتضی احمدی برای علاقه‌مندان رسانه‌های دیداری و شنیداری چهره بسیار آشنایی است. او در طول ده‌ها سال فعالیت، حضور در رادیو، تلویزیون، تئاتر و سینما را تجربه کرده، ضمن اینکه یکی از هنرمندان با سابقه و پیشکسوت سینما و تئاتر ایران به‌شمار می‌آید. مرتضی احمدی در سال ۱۳۷۸ به همت انتشارات ققنوس خاطرات خود را تحت عنوان من و زندگی منتشر کرد که در‌بردارنده نکات مهمی از تاریخ معاصر کشورمان در عرصه هنر است. خاطرات مرتضی احمدی بعد از مقدمه در ۱۵ بخش به تحریر در آمده است و نویسنده این کتاب آن را به دختر و پسر و نوه‌هایش و همه هنرمندان تقدیم نموده است. مرتضی احمدی در مقدمه از این مقوله افسوس می‌خورد که چرا پا در عرصه هنر نهاد و چرا سرنوشت ناگوار دیگر هنرمندان برای او عبرت نشد و پشیمان است از اینکه صحنه هنر را با همه سختی‌ها و مرارت‌هایی که متحمل شد، ترک نکرد.
او هم همانند تمامی قشر هنر‌مند از نادیده گرفتن و کم‌لطفی‌ها شکایت می‌کند: اکبر دست‌دوز در فقر و بی‌کسی خاموش شد، پرویز اعظمی به خودکشی قناعت کرد، هوشنگ سارنگ بالاخره تعادل روانی‌اش را از دست داد و با ساز همیشه مونسش پرسه زن کوچه‌های شاهد هنرش شد، خانم شکوه اولین زن هنرمندی که با جسارت به روی صحنه رفت، از چگونگی مرگش کسی خبردار نشد، نیکتاج صبری علیل و تنها در شعله‌های آتش خانه کوچکش سوخت و خاموش شد، اصغر تفکری قهرمان کمدی کشور، به نوعی دیگر زندگی‌اش را پشت سر گذاشت و از صحنه زندگی گریخت و...
وارد شدن او به این دنیا شنیدنی است، به این سطر‌ها که می‌رسم فقط به این فکر می‌کنم که چقدر بیشتر کیف دارد که تمام این خاطرات را از دهان خودش بشنوی یا حتی آرزوی دست نیافتنی‌تری می‌کنی که‌ ای کاش همان زمان به دنیا آمده بودی و تمام این وقایع را از نزدیک می‌دیدی. در خلال توصیف زندگی مردم در تهران قدیم به اجرای مراسم شب یلدا و چهارشنبه سوری و ماه رمضان و ماه محرم و صفر اشارات جذابی می‌کند.
در جایی از کتاب اشاره می‌کند: «من چون صدای خوبی داشتم، از ۱۲ سالگی در ماه محرم نوحه‌خوان دسته‌های سینه‌زنی بودم و در ماه رمضان موذن محل.»
این کتاب خاطرات علاوه بر آنکه زندگی مرتضی احمدی را معرفی می‌کند، نکات تاریخی را برای خواننده مرور هم می‌کند:« بر عکس آنچه بین مردم شایع است، اولین بستنی فروش صاحب نام در تهران اکبر مشدی نبوده، بلکه استاد او مردی قوی هیکل و بلندبالا با محاسنی سیاه با سه دهنه مغازه بستنی فروشی در دروازه دولت، قلهک و تجریش به نام محمد ریش بوده. کیفیت بستنی او به حدی مطلوب بوده که شعری در وصف او سروده‌اند:
از این جا تا به قلهک تا به تجریش
نخوردی بستنی محمد ریش
پس از مرگ او شاگردش، یعنی همان اکبر مشدی که پدرش را همه مشدی خطاب می‌کردند و یکی از بزن بهادرها و در عین حال نیکوکاران خیابان ری بوده، به شهرت می‌رسد. و همینجاست که خواب را از چشمان تمام کسانی که سردر بستنی فروشی‌شان زده‌اند ابداع‌گر اولین بستنی فروشی تهران، می‌دزدد!
مرتضی احمدی علاوه بر آنکه هنر بازیگری را به خوبی آموخته، به فوتبال هم علاقه‌مند بوده. در سطر‌هایی از کتاب او به این نکته هم بر می‌خوریم که او جنگ جهانی دوم را هم به خوبی به یاد دارد و خاطرات تکان‌دهنده‌ای از حضور نیروهای متفقین در تهران تعریف می‌کند: «در گیرودار جنگ بین‌المللی دوم، استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی دستور داده بود تمامی جوان‌ها بایستی اجبارا به جبهه‌های جنگ اعزام شوند. در میان سربازان اعزامی به ایران فوتبالیست‌های شوروی هم بودند. چون کشور ایران هم جبهه جنگ بود. اما بدون خون و خونریزی و در نهایت، سلامتی آنها در مخاطره نبود.
در پاییز سال ۱۳۲۲ بین بازیکنان ضعیف تیم راه‌آهن و بازیکنان صاحب‌نام روسیه (دینامو) که در طول خطوط بخش شمالی راه‌آهن ایران کار می‌کردند، مسابقه دوستانه‌ای ترتیب داده شد که ۹ بر ۱ بازنده شدیم و تنها گل تیم راه‌آهن را شاپور سرحدی به ثمر رسانید. او در تقبیح ارتش که یکباره تسلیم شده بود می‌گوید آنهایی که روی سینه‌هایشان پر از مدال و نشان‌های رنگارنگ لیاقت و شجاعت و از شانه‌های‌شان واکسیل‌های پرزرق و برق آویزان بود کجا رفتند؟ پس آن همه سپهبد و سر لشگرها و سرتیپ‌ها که به زمین و زمان فخر می‌فروختند و گماشته‌هایشان را زیر مشت و لگد له و لورده می‌کردند و اگر سربازی یکی از دکمه‌های لباسش بسته نبود، صورت آن بچه کشاورز را با سیلی پرتاول می‌کردند، چه شدند.»
همان موقع‌ها بوده که مرتضی احمدی به هنر بازیگری علاقه نشان می‌دهد اما پدرش که از فعالیت و حرفه او آگاه می‌گردد محترمانه عذر او را می‌خواهد و او را از خانه بیرون می‌اندازد!
در بخشی از کتاب او ضمن اشاره به پیشینه دستگاه موسیقی بیات تهران می‌گوید: «آواز بیات تهران بازگوکننده محرومیت، غم‌ها، رنج‌ها و افزون بر آنها دلدادگی‌های مردم جنوب شهر تهران بود بیات تهران از آغاز پیدایش و شناخت آن به مرور زمان به نام‌های لاتی، لشی، بابا شملی، کوچه باغی و بالاخره غزل مشهور بوده است. در گذشته معروف‌ترین خوانندگان آن رضا بابا شملی، اصغر ننه، ابرام غزلخون، حسین کبابی و آقا رضاکور بودند.
او در کتابش نوشته: بعضی‌ها ندانسته خراباتی را با بیات تهران در یک سطح قرار می‌دهند که به نظر من همان بهتر که خراباتی در خرابات مدفون بماند و جایگاه بیات تهران در موسیقی اصیل زادگاه خودمان ماندگار.
در ادامه کتاب نویسنده ضمن درج خاطراتی از آقا رضا کور (آوازه‌خوان دوره‌گرد) به شیوه‌های سنتی ترانه خوانی اشاراتی می‌نماید و در ادامه به یک موضوع بسیار جذاب و دلنشین و تاریخی اشاره می‌کند و می‌گوید: هنوز شهرت من از حد و حدود شهرهای نزدیک تهران آن سوتر نرفته بود که پیش پرده گلپری جون که سازنده شعر و آهنگ آن مرحوم اصغر تفکری بود به دستم رسید. تفکری ویولن خوب می‌نواخت و با پیانو آشنایی داشت.
از نظر من اشعار بی‌محتوایی داشت که هنوزم به آن معتقدم. خانم م. ب برای ایفای نقش گلپری انتخاب شد و من برای نقش کل ممدعلی انتخاب شدم و با بی‌میلی اشعار را حفظ کردم.
در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۲۳ آن را به عنوان پیش پرده با ترس و لرز به اجرا گذاشتیم. پیش پرده گلپری جون چهار بار در روزهای جمعه از رادیو تهران پخش می‌شد. شهرت آن به حدی رسید که تا دور افتاده‌ترین نقاط ایران نفوذ کرد و پس از ترانه‌ای یار مبارک بادا پراجراترین ترانه لقب گرفت و بدون کلام از رادیوی چند کشور پخش شد. اینک پس از گذشت بیش از نیم قرن از اجرای اولیه آن باز هم زمزمه‌‌گویان زیادی دارد و من متحیرم که با چه پیام و نتیجه آموزنده‌ای این ترانه فاقد محتوی می‌تواند بین قشرهای مختلف و با سلیقه‌های متفاوت نفوذ داشته باشد. من که بیش از ۲۰۰ بار آن را اجرا و به خودم مراجعه کرده‌‌ام، هنوز به نتیجه اقناع‌کننده‌ای نرسیده‌ام. همینطور شد که او پا به هنر بازیگری گذاشت و از خودش کسی را ساخت که دوست داشت باشد.
● ۵۰ سال موسیقی ایران
کتاب «راز آشکارا» ۵۰ سال خاطرات هنری میلاد کیایی نوازنده سنتور عنوان کتاب خاطرات دیگری است که توسط انتشارات بدرقه جاویدان وارد بازار کتاب شده است. این کتاب انعکاسی است از شرایطی که در آن دوره در ایران و در بستر جامعه در جریان بوده و به نوعی تاریخ‌نگاری محسوب می‌شود، به این خاطر که مخاطب می‌تواند با خواندن این کتاب ببیند که آن دوره‌ها چگونه می‌گذشته و دغدغه‌های هنرمندان چه بوده است؟
یکی از خصوصیات این ‌کار اتوبیوگرافی است. اگرچه شرحی راجع‌ به ارتباطات و اشخاص می‌باشد، اما در حقیقت تا حدودی منعکس‌کننده خلقیات و شرایط هنری در آن دوره بوده چیزی که در این چهار، پنج دهه اخیر درباره آن بسیار سکوت شده است و در واقع ما در حوزه موسیقی اتوبیوگرافی زیادی مثل حوزه سیاسی نداریم. «راز آشکارا» که نوعی تناقض در خودش دارد، حکایت شیرین و تلخی است که بخشی از اتفاقات موسیقایی را در این کتاب شاهد هستیم و تنها خاطرات کیایی نیست بلکه می‌توان گفت در آینده‌ای دور یکی از مرجع‌های تحقیقی به حساب می‌آید که اتفاقات موسیقایی این دوران را شرح داده است.
● حدیث نفس
پرویز خطیبی از چهره‌های نامدار هنر و ادبیات معاصر ایران است که اینک ۱۵ سال از مرگ او می‌گذرد. او همچنین با نوشتن کتاب خاطراتی از خود نامش را بیش از پیش در ذهن مردم ماندگار کرد.
خطیبی یکی از روزنامه‌نگاران فعال زمان خودش بود: نشریات بهرام، علی بابا و حاجی‌بابا را منتشر کرد که به خاطر انتقادهای سیاسی بارها توقیف و سرانجام برای همیشه تعطیل شدند. نشریه «حاجی بابا» که از سال ۱۳۲۸ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با سرپرستی خطیبی منتشر می‌شد، از پرطرفدارترین نشریات فکاهی سیاسی زمان خود بود. خطیبی همچنین یکی از پیشگامان صنعت سینمای ایران بود و روی هم ۲۷ فیلم سینمایی کارگردانی کرد. خطیبی در دوره مهاجرت، زیروبم‌های زندگی خود را به صورت نوشته‌های کوتاه در مجلات منتشر می‌کرد. کتابی که به همت دختر او فیروزه خطیبی انتشار یافته، خاطرات او را از حشر و نشر با نویسندگان و هنرمندان بی‌شمار در بر دارد. این کتاب چند بار در ایران و آمریکا منتشر شده و با استقبال فراوان روبه‌رو شده است.
کتاب خاطرات خطیبی تنها حدیث نفس یا روایت شخصی دیده‌ها و شنیده‌های نویسنده نیست، بلکه اطلاعاتی ارزنده از جامعه هنری ایران در بر دارد. این کتاب جذاب کاستی‌هایی دارد و مهم‌ترین اشکال آن نداشتن انسجام است. نوشته‌هایی که در زمان حیات نویسنده، بدون نظم و ترتیب خاصی منتشر شده، کمابیش به همان صورت ناویراسته در کتاب آمده است. اگر روال زمانی خاطره‌ها رعایت می‌شد، خواننده‌ای که با بستر تاریخی وقایع آشنا نیست، می‌توانست برداشت دقیق‌تری از سیر روزگار پیدا کند در هر جا غلط‌های ریز به چشم می‌خورد و این کتاب هم از این قاعده مستثنی نبوده است به عنوان مثال همین چند نمونه را با هم مرور می‌کنیم:
درباره دور آخر زندگی صادق هدایت آمده است: «هدایت عازم پاریس شد و در پانسیونی که سال‌ها در آن زندگی کرده بود اتاقی گرفت.» که سخنی نادرست است.
درباره قوام السلطنه گفته می‌شود که او پنج نفر از سران حزب توده را در دولت خود شرکت داد که درست سه نفر است و نه پنج نفر.
در کتاب از سوختن و مرگ کریم‌ پورشیرازی روزنامه‌نگار معروف پس از کودتای ۲۸ مرداد در زندان، روایتی داده شده که قدری با روایت‌های شناخته‌شده متفاوت است و نیاز به کاوش بیشتر دارد.
اما این کاستی‌ها، از اهمیت و جذابیت کتاب کم نمی‌کند. نثر پرویز خطیبی گاه کهنه و «مکتبی» است، اما در همه حال شیرین و روان باقی می‌ماند.
● و دیگران
خاطره‌نویسان زیادی هم ماندند که به‌طور مفصل به آنها نپرداختیم. افراد مختلفی از قشر‌های متفاوت ما را در لحظه‌های خوب و بدشان سهیم کردند. حال چه به‌طور داستان‌وار مثل کتاب «شالبامو» فریده لاشایی یا «شما که غریبه نیستید» هوشنگ مرادی‌کرمانی یا به‌طور رسمی با عنوان کتاب خاطرات و زندگینامه مانند «سکوت گویا» ایرج بسطامی و «آوای جاویدان در موسیقی ایران» ادیب خوانساری. و چه کتاب خاطرات رضا کرم‌رضایی که پشت در‌های بسته ارشاد است. همه از یک جنسند و روزی به کار تاریخی خواهند آمد.
المیرا حصارکی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید