پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


آرام باش و به زمین نگاه کن


آرام باش و به زمین نگاه کن
▪ نویسنده: سیمین امیریان
▪ کارگردان: امیر دژاکام
▪ بازیگران: مرتضی رستمی، بهرام ابراهیمی، نسیم ادبی، رحیم نوروزی و...
▪ خلاصه داستان:
ـ اپیزود اول: دانشمند یونانی با دستیابی کامل به علم نجوم قصد دارد طبیعت را در جهت از میان بردن انسانهای نادان (اکثریت مردم روی زمین) هدایت کند.
ـ اپیزود دوم: مرد جوانی که از مغزهای متفکر ساختمان H.B.O است، چون تصمیم گیری نخبگان در مورد مردم کره زمین، جنگ و... را مخرب می داند، تصمیم می گیرد این نخبگان را که عامل نابودی و جنگ هستند همراه با ساختمان منفجر کند.
ـ اپیزود سوم: اسطوره خورشید برای جلوگیری از جنایت و جنگ تصمیم می گیرد اولین جنایت را مرتکب شود و فرزندی به دنیا نیاورد.«سه گانه میتراس» قصد دارد با پرداختن به اساطیر ازلی و ابدی، داستانی را روایت کند که نتایج کلی و همیشگی آن در زندگی بشر جاری و ساری است و به نوعی تعیین کننده سرنوشت و تقدیر بشریت محسوب می شود.
نکته مهم نخست در این نمایش همین کلیت است. امیریان و دژاکام در متن و نمایش تلاش کرده اند که مختصات زمان و جغرافیا را از محدودیت خارج ساخته وتنها وسعتهای زمانی را در جهت اثبات ازلیت تم و موضوع مورد نظرشان با کلیت جغرافیایی همراه ساخته و مورد پرداخت قرار دهند.
جنگ، جنایت، آگاهی، حماقت و... موضوعات و وضعیتهایی هستند که بشر از ابتدای خلقت تا نزدیکترین لحظه به حال با آن درگیر بوده و همواره در پی آزمودن راه حلهایی برای غلبه بر جبر ناشی از این تحمیلهای همیشگی بوده است.
اما بحث مهم دیگری که در «سه گانه میتراس» مطرح می شود، تقابل اکثریت و اقلیت است. این تقابل و ستیز همیشگی میان اقلیت آگاه و اکثریت ناآگاه رویارویی ای دیرینه است که آغاز آن را از آرمانشهر افلاطونی تا مبارزه با نخبه کشی و نفی حکومت اکثریت(آرمان دموکراسی) در دوران معاصر می توان مورد بررسی و تحلیل قرار داد. یکی از شاخص ترین آثار نمایشی که بحث تقابل اقلیت و اکثریت را مطرح می کند نیز «دشمن مردم» هندیک ایسبن است.
درنمایش ایسبن، اقلیت آگاه توسط اکثریت جامعه کنارزده می شوند و مبارزه ای پنهان را همراه با آگاه سازی عوام از ابتدا آغاز می کنند.
اما درنمایش «امیر دژاکام» مواجهه آگاهی نخبگان انگشت شمار با اکثریت به جنگ دانشمند و نخبه یا مبارزه علم تجهیز شده با ابتذال عامیانه تبدیل شده و به نمایش درآمده است. این مواجهه یا جنگ آشکار در «سه گانه میتراس» اوج بی رحمی بشر در رویارویی این چنینی را به اجرا می گذارد و ضمن اینکه به طور کاملاً روشن و مشخصی به تأیید هیچ کدام از طرفین چالش نمی پردازد، جدال همیشگی میان آن دو را به عنوان محور درگیری مورد تحلیل قرار می دهد.
در اپیزود نخست تماشاگر بیشتر شاهد تأیید فرضیات و تئوری های دانشمند قصه است و در اپیزود دوم با تعریف جنایات اقلیت نخبگان مواجه می شود. سرانجام اپیزود سوم نمایش عدم کتمان سرنوشت محتوم اجتماع انسانی در مقابل این رویارویی است؛ در ایپزود سوم که می توان آن را فصل نتیجه گیری نمایش هم دانست، اساطیر نیز به شکوه در آمده اند و از جنگ و جنایت بشر لب به شکایت گشوده اند، اما درعین حال آنها هم ناگزیر به قبول سرنوشت می شوند.
میتراس نمایش دژاکام مثل خدایان یونانی ناچار است که تقدیرش را قبول کند و به تأیید آن گردن نهد. او تنها به یک اتفاق دل خوش می کند و در انتظار معجزه و امیدواری برای زندگی بهتر فرزندش (بشر) را به دنیا می آورد. گویی هر لحظه این اتفاق پایانی در حال تکرار است و الکمئون والک هر بار در میان ناگزیری کائنات و با امید به معجزه وتغییر تازه زاییده می شوند.
«امیر دژاکام» که در آثار قبلی اش هم تمایل به پرداخت و ارایه مفاهیم جهان شمول و انسانی را نشان داده است، این بار در «سه گانه میتراس» به سراغ موضوعی رفته که یکی از مهمترین چالشهای بشر از دورانهای گذشته تا امروز و حتی آینده است. دژاکام که این نمایش را براساس متن نمایشنامه سیمین امیریان در تالار چهارسوی مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه برده است، در زمینه به کارگیری عناصر اجرایی نیز موفق نشان داده و مهمترین دلیل اثبات این مسأله آن است که تماشاگرش را با موضوع درگیر می کند و در برابر بحران بزرگی که مطرح کرده، به وحشت و هراس وا می دارد.
هر چند که این هراس از جنس بیان ساختاری و شکل اجرایی نیست و بیشتر در طرح مضامین و موضوعات نمایشی به چشم می آید. در واقع «سه گانه میتراس» تماشاگرش را به وحشت وا می دارد، اما جنس این ترس جمعی ازنوع شکل گریزی مدرنیستی نیست، بلکه به واسطه اجرای بحران تراژیک و تضادتماتیک به وجود می آید.
«امیر دژاکام» برای دستیابی به اجرایی منسجم و هماهنگ عناصر اجرایی را به خوبی مورد استفاده قرار داده است. ویدیو آرت در اپیزود اول- آن جا که آلکمئون نبرد و جنگ ذهنش را با توصیف رفتار سیارات بیان می کند - بهترین ابزاری است که در کنار فضای مورد نظر، میزانسن و طراحی صحنه قرار می گیرد. کاساندر پیشگو آلکمئون زانو زده و نشسته اند و کائنات در بالای سایه انسان روی پرده پشت سرشان به حرکت در می آیند و با توصیف خوب جانشینی خصلتهای بشری با ویژگی های طبیعی بیانی زیبا را در مقابل تماشاگر قرار می دهند.
تضاد و کنتراست موضوعی و تقابل نیروها نیز که ابتدا با قرار گرفتن نورهای آبی در سمت مخالف منبع سرخ نور مورد استفاده واقع شده دراپیزود پایانی با تصویر زیبای حضور اسطوره زندگی و جنگ (میترا) و الهگان همراهش به زیبایی نمایش داده شده اند.
حرکت و سقوط خطی دکور پرده انتهای صحنه از راست به چپ نیز کاملاً منطبق با ساختار ژانر نمایش است و بدین ترتیب عناصر مختلف در کنار موسیقی تکمیل کننده نمایش کلیتی هدفمند و هماهنگ را نتیجه داده اند که قادر به تأثیر گذاری با مخاطب است و مفاهیم و موضوعات مورد نظرش را به راحتی در معرض انتقال با تماشاگر قرار می دهد.
آی سان نوروزی
منبع : روزنامه قدس