چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

نقش نهاد خانواده در ساماندهی روابط مطلوب


نقش نهاد خانواده در ساماندهی روابط مطلوب
این مقاله نقش «نهاد خانواده در ساماندهی روابط مطلوب بین دختر و پسر» و «معضلات اجتماعی و نقش آن در شکل گیری روابط نامطلوب» را بررسی می‌کند. در محیط خانواده پدر و مادری که هویت خویش را حتی با داشتن فرزندان نوجوان و جوان پیدا ننموده اند و پیرو ایده و الگوی تربیتی خاصی نیستند و نیز آن درایت و منطق را بین خود و جامعه گم کرده‌اند، نمی‌توانند فرزندان خود را به طریق عقلائی و صحیح راهنمایی نمایند، تا نه افراط و نه تفریط را در پیش بگیرند. اگر بی‌بند و باری را شیوهٔ خود قرار دهند که جامعهٔ مدرن و شیک دیگر نیازی به باورهای سنتی و از مد افتاده ندارد، آزادی بدون قید و شرط را لازم می‌دانند. مسلما فاجعهٔ حاصل از این طرز تفکر در خانواده و جامعه قابل پیش‌بینی است؛ و اگر بعنوان راه دوم بخواهند در دنیایی که عصر ارتباطات و علم و نوآوری نام دارد، همهٔ این موارد را کتمان کرده و فقط طبق سنت با جوان رفتار نمایند، یقینا صدمات اجتماعی و روانی این ایدئولوژی افراطی به چنان عصیانگری در جوانان منجر خواهد شد که کم از گروه اول نیست.
راه اعتدال و میانه‌روی می‌تواند در هر شرایط و در هر مبحثی ایده‌آل باشد. اگر خانواده و اجتماع بپذیرند که مشکل غیرقابل انکار جامعهٔ جوان ما داشتن نیازهای نسبتا بالای عاطفی و مورد علاقه و توجه بودن جنس مخالف است، و بدنبال آن تمایلات جنسی و مهیا نبودن امکانات مشروع و موجه و قابل هضم برای خانواده و جامعه جهت ارضای این غریزهٔ خدادای، یقینا به دوستی‌های سالم و پاک بها می‌دهند و آن را تقبیح نمی‌کنند و ابزارهای لازم را جهت سلامت روابط جوان خود فراهم می‌آورند تا به یک دوستی با نتیجهٔ مناسب و مطلوب دست پیدا کند.
باید این سؤال را مطرح کرد که چرا جامعهٔ ما آمادگی و پذیرش نکاح موقت را ندارد و نمی‌پسندد؟ علیرغم اینکه با شرع و دین منافات ندارد آن را کاری نازیبا و بد می‌داند؟! اکنون جامعهٔ ما به جایی رسیده است که باید تجدید نظری در روابط دختر و پسر و تعریف مدون و صحیحی از آن برای خانواده‌ها داشته باشد تا چالش‌هایی که میان سنت و مدرنیته وجود دارد از طریق منطقی حل گردد.
مسئله دوستی‌های سالم و عشق‌های پاک میان دختر و پسر را نباید انکار کرد و گناه پنداشت، ‌چرا که عشق چیز زشت و پلیدی نیست. خانواده و جامعه باید بپذیرند که دختر و پسر می‌توانند در چهارچوب قوانین الهی و اجتماعی راهنمایی شوند و با دوست غیر هم جنس در حد صحبت کردن، قدم زدن،‌ در کنار هم نشستن در حضور غیر، تبادل افکار نمودن داشته باشند بدون اینکه دو طرف حتی دست یکدیگر را لمس کنند می‌توانند به هم متعهد باشند و از مصاحبت با یکدیگر لذت ببرند تا زمینهٔ ازدواج فراهم شود. اگر توافق و تشابهی میان آنان وجود داشت ازدواج می‌کنند و در غیر این صورت به راحتی و بدون اینکه به موقعیت اجتماعی آنها ـ بخصوص دختران ـ‌ کوچکترین آسیبی برسد از یکدیگر جدا می‌شوند.
اینکه بدون هیچ گناهی جوانان را تنها به این دلیل که دوشادوش هم راه رفته‌اند و صحبت کرده‌اند محکوم کرده و متهم به زشت‌ترین کارهای ناکرده بکنیم، باعث می‌شود تا تأثیرات مخرب این اتهامات و تحقیرها به خانواده‌ها منتقل گردد. علاوه بر این جوانی که هویتش این چنین بر باد رفته است، چه دلیلی دارد که دیگر کارهای زشتی انجام ندهد؟!
اگر دوستی سالم و مطلوب در بین اجتماع و خانواده جای خود را باز نماید مطمئنا مشکلات زیادی که هم اکنون در جامعه شاهد هستیم، بسیار اندک خواهد گردید. دوستی‌های ساده باعث دلگرمی و امیدواری و مثبت بودن، سالم ماندن و پشتکار داشتن نسبت به آینده می‌شود. شور و شوق، نشاط، جوانی و عشق را بر تلاطم زندگی برایش آرام می‌سازد و طبیعتا جو جامعه از این آرامش جوانان بی‌تأثیر نخواهد ماند.
اگر بخواهیم موج عظیم جمعیت جوان را انکار کرده و سطحی بنگریم و آنان را باور نداشته باشیم، باید گفت که واقعا چشمانمان را بسته‌ایم و نمی‌خواهیم ببینیم که حتی در خیابانهای شلوغ این دو قشر دختر و پسر چگونه با بی‌پروائی و با چه وضعیتی از هم دلبری می‌کنند؛ چرا؟ چون نیاز به هم دارند و مانند دو قطب مثبت و منفی آهن‌ربا جذب یکدیگر می‌شوند، اما ما با سد محکمی دست و پای آنها را بسته‌ایم و از طرف دیگر، سیر تحولات گوناگونی که تهـاجم فرهنگی را بدنبـال داشته است نـادیده انـگاشته‌ایم و می‌بینیم و می‌شنویم که با دست خودمان ناخواسته آنها را به بیراهه سوق داده‌ایم و معضلات آن چون همجنس بازی،‌ اعتیاد، دیدن فیلم‌های مستهجن، رفتارهای غیرمتعادل و نامتعارف و ظاهرهای مبتذل را مشاهده می‌کنیم و انکار می‌کنیم و نمی‌خواهیم بفهمیم که مشکل از چیست؟ از کجا آغاز گردیده است؟ تنها بلدیم که جوانان را سرکوب کنیم و مهارش را بخصوص باز در قانون سفت و سخت‌تر کنیم.
پسران و دختران جوان و شاداب و شایستهٔ ما مشکل معاشرت دوستانه و عاشقانه‌ای را دارند که در آن شناخت باشد و منجر به ازدواج با همسن و سالهای خود گردد و نه چیز دیگر.
منبع : نشریه الکترونیکی موازی