اصل دومینو - The Domino Principle

سال تولید : ۱۹۷۶
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : استنلی کریمر
کارگردان : کریمر
فیلمنامه‌نویس : آدام کندی، برمبنای رمانی نوشته خودش.
فیلمبردار : فرد کوئن‌کمپ و ارنست لاسلو.
آهنگساز(موسیقی متن) : بیلی گُلدنبرگ.
هنرپیشگان : جین هاکمن، کندیس برگن، ریچارد ویدمارک، میکی رونی، ادوارد آلبرت جونیر، ایلای والاک، کن سوفورد، نِوا پاترسن و جی نوولو.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۰ دقیقه.


«روی تاکر» (هاکمن) که به‌خاطر قتل شوهر محبوبه‌اش، «ایلای» (برگن) به بیست سال زندان محکوم شده، وقتی مردی به‌نام «تاگ» (ویدمارک) به او پیشنهاد ترتیب دادن فرارش را در ازای کاری نامعلوم می‌دهد، مشکوک می‌شود. او معامله را به این شرط می‌پذیرد که هم سلولی‌اش، «اسپیوِنتا» (رونی) نیز آزاد شود. در جریان فرار، یکی از افراد «تاگ»، «اسپیونتا» را می‌کشد و «تاکر» را به هتلی می‌برند. در آنجا او، «ژنرال ریسر» (والاک) را می‌بیند و سپس به شهر پونتارناس برده می‌شود. حالا دوباره «ایلای» را می‌بیند و پس از گذراندن اوقاتی خوش، «تاکر» سعی می‌کند فرار کند اما متوجه می‌شود به دام افتاده است. او و «ایلای» به لس آنجلس می‌روند و حالا مأموریتش را اعلام می‌کنند: ترور یک چهره ملی. او این مأموریت را رد می‌کند اما با ربوده شدن «ایلای»، به «ژنرال ریسر» ملحق می‌شود و مأموریت خود را با موفقیت به انجام می‌رساند. سپس دوباره با «ایلای» به پونتارناس باز می‌گردد. «تاکر» نزد «تاگ» اعتراف می‌کند که عملاً درست به هدفش شلیک نکرده و «تاگ» نیز توضیح می‌دهد که دو آدم‌کش دیگر نیز در صحنه حضور داشته‌اند تا اگر «تاکر» در کارش موفق نشد، آنان مأموریت را به انجام برسانند. در اینجا «تاگ» در اثر انفجار اتوموبیلش کشته می‌شود. در پونتارناس، «تاکر» سعی می‌کند یکبار دیگر محل را ترک کند، اما نه پول دارد و نه پاسپورت. به‌زودی «اسپیونتا» پیدایش می‌شود و معلوم می‌شود که جریان کشته شدن او صحنه‌سازی و همه اینها بخشی از نقشه بوده. «تاکر» به «اسپیونتا» و همراهش شلیک می‌کند اما بعدتر خود او را با دوربین تلسکوپی یک اسلحه، هدف قرار می‌گیرد.
* اگر مهره‌های دومینو را از انتهای هم به گونه‌ای بچینید که 12/5 میلی‌متر از هم فاصله داشته باشند، با زدن ضربه به نخستین دومینو، تمامی دومینوها فرو خواهند ریخت و فیلم که نامش را از این بازی گرفته، اشاره‌ای تلویحی بدان دارد: هاکمن که چیزی درباره‌اش نمی‌دانیم، این که چرا استخدام شده تا فردی را (که باز هم نمی‌دانیم به چه علت) بکشد - دومینوئی از افراد و سیاستمداران بین‌المللی ترتیب می‌دهد و با کشتن نخستین نفر، زنجیره‌ای از اتفاقات را به‌دنبالش می‌آورد. کریمر خیلی سعی می‌کند تا از لابه‌لای این داستان پُرپیچ و خم، پیامی را انتقال دهد، ولی نه تنها موفق نمی‌شود، بلکه خودش نیز لابه‌لای آن گم می‌شود.