یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تکرار آسیب‌های مشروطیت در انقلاب اسلامی


در جریان نهضت مشروطه دو گروه روحانیون و روشنفکران بیش از همه فعال بودند. روحانیون در بسیج مردم نقش اساسی داشتند.نهضت مشروطیت در تاریخ مبارزات ضد استبدادی مردم ایران جایگاه ویژه ای دارد. این نخستین قیام و حرکت مثبت توده های عظیم ملت بود که در سطح کلان به پیروزی قاطع دست یافت و توانست تا حدودی غول استبداد داخلی را به زانو در آورد و ساختار حکومت را اصلاح کند. این نهضت عمدتاً بر اساس تبادل متناسب با غرب و احیاء اندیشه اسلامی سامان گرفت. اما به دلیل ضعف های داخلی و فشارهای خارجی و جنگ جهانی اول به سر منزل مقصود نرسید و موجب هرج و مرج شد. در چنین شرایطی رضا خان با حمایت انگلیسی ها از این زمینه ها سوء استفاده کرد و با شعار «نظم و پیشرفت» میراث خوار مشروطیت گردید.
اکنون پس از یک قرن از شکل گیری نهضت مشروطه این سؤال مطرح است که آیا آفات انقلاب مشروطه در انقلاب اسلامی می تواند تکرار شود؟
انقلاب اسلامی ملت ایران در سال ۵۷ بزرگ ترین پدیده اجتماعی حاضر شمرده شده است که تغییرات و تحولات بنیادی در ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به وجود آورد که کمتر تحول تاریخی با این چنین گستردگی صورت گرفته است، ولی پرداختن به این پرسش به عنوان یکی از دغدغه های بخشی از جامعه ما می تواند عبرت هایی از مشروطیت را یاد آوری نماید.
● نگاهی به ریشه های مشروطیت
قبل از هر چیز اشاره ای به علل و ریشه ها و زمینه های انقلاب مشروطه و مهم ترین پیامدهای آن ضروری است. حکومت مشروطه به حکومتی گفته می شد که در آن اختیار شاه و دربار محدود شده و روابط دولت و ملت در چارچوب خاصی برطبق قانون اساسی معین گردد. [حائری، عبدالهادی: تشیع و مشروطیت در ایران، امیر کبیر، تهران، ۱۳۶۴، ص ۲۵۲]. در یک بررسی اجمالی علل نهضت مشروطه را می توان به سه بخش علل داخلی، علل خارجی و عوامل شتاب زا تقسیم کرد. مهم ترین علل داخلی نهضت مشروطه به شرح زیر است:
الف. الهام از آموزش های ضد استبدادی و ضد استعماری اسلام که روحانیت پیش قراول و پرچمدار آن بود. مبارزه علمای دین با استعمار در عصر قاجار با قیام سید محمد مجاهد آغاز شد و با جنبش تنباکو به اوج خود رسید. جنبش تنباکو اولین مقاومت همگانی مردم ایران علیه بیگانگان و استبداد بود که به تبع آن حضور و نقش سیاسی علماء افزایش یافت و میرزای شیرازی نه تنها بذر سیاست را هر چه بیش تر در مزرعه روحانیت پاشید بلکه خط مشی و اصول سیاسی مبارزه علمای دینی را تا چند دهه بعد ترسیم کرد. [نجفی، موسی: تعامل دیانت و سیاست در ایران، مأسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران، ۱۳۷۸، ص ۸۳].
ب. مبارزات و اندیشه های سید جمال الدین اسد آبادی در ایجاد اتحاد بین دنیای اسلام و مبارزه با استعمار و استبداد و بیداری مسلمانان برای دفاع از ارزش های اسلامی. [ر.ک: نویسندگان حوزه: سید جمال جمال حوزه، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۷۶].
ج. پیدایش اندیشه نو درباره حکومت و انتشار آثار انتقادی در مورد اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در عملکرد نادرست هیأت حاکمه، اعطای امتیازات اقتصادی به بیگانگان، افزایش مالیات و ظلم و ستم به مردم.
از مهم ترین عوامل خارجی نهضت مشروطه می توان: ارتباط تحصیل کردگان و تجار ایرانی با کشورهای اروپائی، اعزام دانشجو به خارج، مشروطیت ژاپن، شکست روسیه از ژاپن، انقلاب ۱۹۰۵ روسیه، سلطه بیگانگان به اقتصاد کشور و تأثیرات فکری انقلاب فرانسه را نام برد. ولی حوادثی چون: ماجرای مسیونوز بلژیکی، حادثه بانک استقراضی روس، تبعید حاج میرزا محمد رضا به رفسنجان، و به چوب بستن بازرگانان تهران، موجب شتاب حرکت و شورش مردم شد. به دنبال این حوادث مردم به رهبری روحانیانی همچون سید محمد طباطبایی، سید عبدالله بهبهانی، شیخ فضل الله نوری شاه را مجبور به پذیرش خواسته های خود که در رأس آن ایجاد دارالشوری بود، نمودند. عاقبت مظفر الدین شاه در ۱۶ جمادی الثانی ۱۳۲۴ ه.ق فرمان مشروطه را صادر کرد و اولین بار در تاریخ ایران قدرت پادشاه محدود و مشروط گشت و نیز اولین مجلس قانون گذاری در تاریخ ایران در عمارت گلستان با حضور مظفرالدین شاه افتتاح شد.
در جریان نهضت مشروطه دو گروه روحانیون و روشنفکران بیش از همه فعال بودند. روحانیون در بسیج مردم نقش اساسی داشتند و در حوزه عمل گام برداشتند، و رهبری نهضت را با استفاده از پایگاه مستحکم خویش عهده دار شده ولی نبود رهبری مقبول العام، وجود اختلاف در میان رهبران مذهبی و نداشتن برنامه معین و مستقل از موانع اصلی وحدت و انسجام در جبهه روحانیون بود. گروه دوم روشنفکران بودند که با نظریه پردازی، نوشتن کتاب و روزنامه به تدریج رهبری فکری مشروطه را به نفع جریان فکری غرب گرا به عهده گرفته و موجب بیداری اذهان و حرکت مردم با درج مطالبی چون لزوم استقرار قانون و عدالت در کشور، علل پیشرفت غرب و عقب ماندگی ایران و ... شدند. [فوران، جان: مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، رسا، تهران، ۱۳۷۸، چاپ دوم، ص ۲۷۶ به بعد]. این روشنفکران از نظر فکری و اعتقادی به دو طیف تقسیم می شدند. اقلیتی از آنان ضمن بیان ضرورت تحول اجتماعی، مخالفتی با آموزه های دینی ابراز می کردند ولی طیف غالب به دین ستیزی پرداخته و راه نجات جامعه را در پیروی بی چون و چرا از غرب و کاستن نقش دین در زندگی اجتماعی می دانستند.● آثار و نتایج نهضت مشروطه
نهضت مشروطیت در مهار کردن استبداد مطلقه یک گام به پیش بود و دستاوردهایی داشت که مهم ترین آن عبارتند از:
۱. تأسیس اولین مجلس در ایران به انتخاب مردم، البته این مجلس منتخبی از: شاهزادگان، علما، اعیان و اشراف، ملاکین و تجار بود. [اتحادیه، منصور: مجلس و انتخابات از مشروطه تا پایان قاجار، نشر تاریخ ایران، ۱۳۷۵، فصل اول].
۲. تدوین قانون اساسی، گرچه بسیاری از اصول این قانون از قوانین اساسی کشورهای اروپایی اخذ شده بود.
۳. تحقق اولین تجربه در کنترل قدرت نامحدود شاه، در قالب قانون اساسی، گرچه عملاً ناکام ماند، وزیران وادار به تمکین و قبول مسؤولیت در برابر مجلس شدند و جلو قرضه خارجی گرفته شد.
۴. پیدایش زمینه لازم برخورد افکار و اندیشه ها در عرضه اجتماع و گسترش مطبوعات و پیدایش تشکل های صنفی.
۵. تحول در فرهنگ سیاسی مردم با رواج مفاهیمی چون انتخابات، آزادی بیان و ...
مشروطیت در حقیقت پاسخی به بن بست رسیدن جریانان اصلاح طلبی است که قائم مقام فراهانی، عباس میرزا، امیر کبیر، سپه سالار، سید جمال الدین اسد آبادی، شیخ هادی نجم آبادی و دیگر روشنفکران دنبال کردند. ولی چون یک برنامه منسجم و مستقل جهت اداره کشور و جایگزینی قوانین دینی به جای نظام استبدادی نداشت، عملاً با چالش های جدی مواجه شد که حکم فرما شدن بی ثباتی در ایران، نفوذ عناصر مشکوک در کابینه و مجلس و درگیری بین علمای مشروطه خواه و مشروعه طلب مهم ترین چالش ها بود. در عین حال مشروطیت نشان داد که نخبگان فکری و مذهبی جامعه آمادگی عملی برای پیگیری یک نهضت اجتماعی را ندارند ولی تجربه ای برای حرکت های بعدی بود.
اکنون این پرسش مطرح است که آیا تکرار آفات مشروطیت ممکن است یا نه، چگونه باید از آفاتی که مشروطه را به انحراف کشاند، جلوگیری کرد؟
به نظر می رسد که انقلاب اسلامی با نهضت مشروطیت دارای تفاوت ماهوی است و به همین علت در بررسی پاسخ این پرسش، باید به این تفاوت ها پرداخت.
● تفاوت های ماهوی مشروطیت و انقلاب اسلامی
نهضت مشروطیت اولین حرکت عمومی مردم در تغییر نظام سیاسی بود که تجربه ای برای گام‌های بعدی در ایران شد که پیروزی انقلاب اسلامی یکی از گام های اساسی مردم برای تغییر نظام سیاسی با هدایت روحانیت آگاه بود که در آن از تجربیات نهضت مشروطه بسیار بهره برداری شد. ولی انقلاب اسلامی با نهضت مشروطیت از جهاتی تفاوت ماهوی داشت که به چند مورد اشاره می شود:
الف: اسلامی بودن انقلاب: نهضت مشروطه گر چه به رهبری علما به پیروزی رسید ولی بعد از پیروزی، جریان های فکری وابسته به غرب گرا و ضد دینی رهبری آن را به عهده گرفت و در مسیر اصلی مشروطه و رهبران دینی آن که حذف استبداد مطلقه، تأسیس عدالتخانه و مهار قدرت شاه بود، انحراف ایجاد کردند.
ولی در انقلاب اسلامی، هدف از انقلاب تأسیس حکومت دینی و اسلامی با تکیه بر اکثریت حضور مردم بود و اسلامیت انقلاب جایی را برای نفوذ و تحریف افکار انحرافی باقی ننهاد.
ب. رهبری: رهبری در مشروطیت از انسجام و هماهنگی برخوردار نبود و خلا در رهبری موجب نفوذ روشن فکران غرب گرا شد، و روحانیون نیز نتوانستند در فرایند فکری جایگزین مناسبی برای استبداد شاهی ارائه دهند ودر نتیجه نظام سیاسی مورد نظر روشنفکران وابسته و غرب گرا، در جامعه تبلیغ شد و خود علما نیز با هم در برخرود با مفاهیم جدید (مانند قانون اساسی، آزادی، قوای سه گانه و ..) اتفاق نظر داشتند که این امر منجر به ایجاد شکاف بین آنان شد و زمینه را برای طرد روحانیان از صحنه سیاسی فراهم نمود.
در انقلاب اسلامی رهبری انقلاب، منسجم و مستقل و دارای نظام فکری مدون و جایگزین مناسب بود، براندازی رژیم استبدادی، تأسیس حکومت اسلامی را از اهداف خود قرار داده و به کار آمدی اسلام در حوزه سیاست اعتقادی عمیق داشت، رهبری در انقلاب اسلامی از مقام مرجعیت برخوردار بود که این امر مانع تشدد و تفرق در جامعه شد و حاکمیت اسلام را تسریع بخشید که نهضت مشروطه از آن بی بهره بود.
ج. حاکمیت ولایت فقیه: در دوران مشروطه، اعتقاد به «ولایت فقیه» در رهبران مشروطه مطرح نبود و نهایتاً با تلاش شهید شیخ فضل الله نوری تنها نظارت بر مصوبات مجلس توانست تثبیت شود. ولی تأسیس حکومت و اداره آن را در قدرت علما نمی دیدند، چون ایدئولوژی مشروطیت در نزد فعالین این جنبش مبهم بود و طرحی برای آینده نداشتند. [ر.ک: زرگری نژاد، غلامحسین (گرد آورنده): رسایل مشروطیت، کویر، ۱۳۷۴، رساله حرمت مشروطه].در انقلاب اسلامی، رهبری، اصل ولایت فقیه را استمرار حرکت انبیاء دانسته و معتقد به اداره کشور توسط نظام ولایی بود. و بر «تفکیک ناپذیری دین از سیاست» و «وجوب کوشش برای استقرار حکومت» بر اساس رکن ولایت فقیه اصرار می ورزید که آن را عملی نمود.
د. مردمی بودن: حضور مردم در نهضت مشروطه به خاطر حضور علمای دینی با هدف حذف استبداد و ایجاد عدالت خانه بود که محرک آن علما و مراجع نجف بودند.
ولی در انقلاب اسلامی، رهبری انقلاب به جنبه جمهوریت نظام به همان معنائی که همه جا جمهوریت است [صحیفه نور، ج ۲، ص ۱۴۵]. تأکید نمودند و نقش مردم را در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی مورد توجه ویژه قرار دادند. انقلاب اسلامی تقریباً نتیجه ائتلاف و تلاش همه اقشار و طبقات بود که بعد از پیروزی در مقابل تمام تهدیدات دشمنان خارجی و داخلی استقامت نمود، رهبری انقلاب بعد از پیروزی، به حضور مردم در انتخابات مختلف تأکید می نمود و در اصول متعددی از قانون اساسی توجه به حاکمیت مردم تثبیت شد. یکی از رموز موفقیت امام تکیه بر نقش مردم و حضور تمامی اقشار در صحنه انقلاب و وحدت بین آن ها است. حضور جناح های سیاسی و عدم برخورد حذفی گروه ها و جناه های مختلف در طول ۲۵ سال پس از پیروزی انقلاب از دیگر نشانه های مردمی بودن انقلاب می باشد.
● عبرت های مشروطیت
شناخت آسیب ها و آفات مشروطه از یک طرف و مطالعه و در نظر گرفتن ویژگی های برجسته انقلاب اسلامی ازطرف دیگر می تواند موجب عبرت آموزی برای صاحبان قدرت و حاکمان سیاسی باشد. توجه به ویژگی های برجسته انقلاب اسلامی و حفظ آنان که در این جا به ذکر آن ها پرداخته ایم می تواند ما را از گرفتار شدن در مشکلاتی که مشروطه گرفتار شد، برهاند:
۱. توجه به ارزش ها و عدم تغییر در آن، عدم پایبندی مسؤولین به ارزش های انقلاب زمینه را برای نفوذ اندیشه های غیر دینی فراهم نموده و این امر منجر به نفوذ فرصت طلبان درمناصب تأثیر گذار می شود.
۲. توجه به مردم و دخالت مردم در تصمیم گیری های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره، موجب فعال شدن مردم در صحنه سیاسی شده و مانع بی تفاوتی آنان نسبت به سرنوشت خود و کشور می گردد.
۳. رهبریت: اطاعت از فرامین رهبری عالم، مدیر و مدبر، «ولی فقیه» از مهم ترین عامل قوام و دوام یک انقلاب می باشد، با توجه به خلا رهبری در مشروطیت، حمایت همه جانبه از رهبری نظام و اطاعت از فرامین او، موجب استمرار انقلاب با حفظ ارزش های آن می شود.
۴. توجه به مشکلات اقتصادی، معیشتی و امنیتی مردم و ناامید نساختن آن ها از راهی که پیمودند و کارآمد نشان دادن وعده های انقلاب در مقام عمل که سرخورده شدن مردم، موجب فاصله مردم و زمینه ساز ضعف نظام دینی می شود.
۵. تجدد گرایی افراطی، زمزمه جدای دین از سیاست، تفرقه بین مراکز علمی و دینی، تفرقه بین مردم و مسؤولین و سیاست گذاران، بورکراسی مفرط و فساد اداری، وابستگی اقتصادی و تکیه کامل به درآمدهای نفتی، فاصله طبقاتی و دنیا طلبی از مهم ترین عبرت هائی است که باید از مشروطه فرا گرفت و از تکرار آن پیشگیری کرد.
۶. کنترل دستگاه قدرت و حتی وضع زندگی انقلابیون، مسؤولین، علماء دین، عدم سنخیت و قرابت بین سطح زندگی مردم و مسؤولان موجب انزجار از نظام شده و در نتیجه زمینه نفوذ بیگانه و عوامل آن به راحتی فراهم می شود.
۷. عدم طرد نیروهای انقلابی و مردمی به بهانه های مختلف.
۸. توجه به نقش دشمن خارجی و توطئه های آنان و عوامل داخلی آن.
● نتیجه
انقلاب مشروطه از بزرگ ترین تحولات سیاسی در تاریخ کشور ما بود که با رهبری روحانیون مبارز با کمک توده مردم به پیروزی رسید، به بار نشستن اقدامات عالمان دین و کسانی همچون سید جمال الدین اسد آبادی و شخصیت هائی مانند امیر کبیر و تجربه جنبش تنباکو موجب شکل گیری نهضت مشروطه شد. بعد از پیروزی نهضت، نفوذ عناصر مشکوک در رهبری و اداره امور و منزوی نمودن روحانیت، نهضت مشروطه از مسیر خود منحرف گشته و زمینه ظهور استبداد رضاخانی فراهم گردید.
با توجه به آسیب هائی که گریبانگر مشروطه شد، برای پیشگیری از تکرار آن باید به عبرت های مشروطیت توجه داشت. گرچه تکرار مشروطیت به علت تفاوت های ماهوی انقلاب اسلامی با نهضت مشروطه امری تقریباً محال و غیر ممکن است ولی باید به هشدارهائی که تاریخ به ما می دهد توجه کرد و همیشه در فکر آفت زدائی بود.


همچنین مشاهده کنید