سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


استعاره معنویت در سینما


استعاره معنویت در سینما
چندی پیش شاهد برپایی همایشی با نام نماز و رسانه بودیم که با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صدا و سیما برگزار شده بود. این مناسبت محملی مناسب است تا نگاهی اجمالی بیفکنیم به چگونگی و کیفیت تصویر نماز در سینمای ایران. در سینمای جهان با این که انگاره های سکولاری و حتی لائیکی از حجم قابل ملاحظه ای بهره مند است اما نمودهای مناسکی و عبادی از قبیل دعا و کلیسا و ... همچنان جزو جلوه های پررنگی است که در مناسبات دراماتیک فیلم‌های سینمایی تثبیت شده است و چه فیلمسازان کلاسیک تر مانند فورد و هیچکاک و چه سینماگران متأخرتر از آن جلوه ها استفاده‌های اساسی کرده اند و می‌کنند. اما نماز به عنوان شاخص‌ترین عبادت دینی مسلمانان و بارزترین نماد دینداری چه جایگاهی در فیلم های ما دارد؟ در سینمای ایران نگاه های مختلفی به نماز شده که حاکی از طرز تلقی های سینماگران بدان است. یکی از متداول ترین این نگاه ها برداشت عاشقانه از نماز است و این که حضور بنده در مقابل درگاه ربوبی هنگام نماز، تداعی بخش نوعی رفتار و ارتباط عاطفی عمیق بین عبد و معبود است. مثلاً در فیلم خاکستر سبز (ابراهیم حاتمی کیا) شخصیت اول داستان در حال انجام تعقیبات نماز ( ذکر تسبیحات حضرت زهرا(س)) است که ناگاه چشمش به دختری در آن سوی پنجره می افتد و جرقه عشق درونش شعله ور می‌شود. همزمانی نماز و اشتعال این جرقه ، شخصیت مرد را دچار اضطرابی می کند که حاکی از سنگینی حمل این بار عاشقانه است.
در فیلم نغمه ( ابوالقاسم طالبی) نیز شخصیت اصلی داستان که یک جانباز است وضوی خود را چنان می گیرد که گویی دارد پیاله ای می را آماده نوشیدن می‌کند و بدین ترتیب با استناد به پیشینه عرفانی واژگان ادبی در متون شعری کهن ما بین نماز و مستی عرفانی رابطه‌ای نمادین برقرار می‌شود. اما این تعبیر در باغ‌های کندلوس (ایرج کریمی) صورتی سینمایی‌تر به خود می گیرد : زن در حال نماز است و نامزدش که سخت به او عشق می ورزد با او صحبت می‌کند و همراه با رکوع و سجود زن خم می‌شود و می نشیند و سر به زمین می ساید: ترجمانی عاشقانه از عبادت خداوند.
در آثاری از قبیل سفیر (فریبرز صالح) ، عاشق مترسک (مهدی نوربخش) ، عروس (بهروز افخمی) و یا یک تکه نان ( کمال تبریزی) نماز عمدتاً به مثابه یک شاخصه جهت نشان دادن آدمی مذهبی به کار گرفته شده است که البته در برخی حواشی با هم تفاوت‌هایی هم دارند ؛ مثلاً در عاشق مترسک تفاوت مذهب و اقلیم دو آدم اصلی داستان با نماز (که یکی چون سنی است دست به سینه و دیگری چون شیعه است با دستان فروافتاده نماز می خواند) نمایش داده می شود و یا در یک تکه نان که نماز توأم با تجلیات طبیعت در جنگل اقامه می‌شود و وجهه ای عرفانی از این عبادت به دست می دهد.
در آژانس شیشه‌ای، نماز صورتی ایدئولوژیک به خود می گیرد؛ آن جا که حاج کاظم و دستیار مأمور امنیتی به اتفاق به نماز می‌ایستند تا در مقابل شخصیت سلحشور جبهه عقیدتی خود را به نمایش بگذارند. در فیلم بایکوت هم چنین است و نماز وجهه ای ایدئولوژیک دارد ؛ آن جا که شخصیت اصلی داستان – که کمونیست و ملحد است – با عصبانیت مهر نماز همسرش را به درون استخر پرت می‌کند تا مخالفت خود را با نمودهای الهی نشان دهد.اما برعکس در آثاری از قبیل هامون و فرش باد ، نماز تبدیل به فرایندی سنتی-ایرانی می شود. شخصیت اصلی داستان فیلم هامون در دیدار با مادربزرگش به یاد کودکی‌اش می افتد که در حال یادگیری نماز و سوره اخلاص بوده است و حسی نوستالژیک از این جریان برایش حاصل می شود و در فرش باد نیز حضور مرد ژاپنی در مراسم نماز جمعه بهانه‌ای است برای نمایش این آیین سنتی- مذهبی ایران.
در فیلم سارا نماز به عنوان محملی برای حل مشکلات قهرمان قصه در نظر گرفته می‌شود (دعاهای سارا موقع نماز) ولی همین ایده در فیلم از کرخه تا راین تبدیل به یک موقعیت‌سازی حسی می شود: جانباز شیمیایی در حال نماز است در حالی که خواهرزاده آلمانی اش دور او را با ریل ترن اسباب بازی اش محصور کرده است و در همین صحنه است که مرد در می یابد مبتلا به سرطان شده است.در مارمولک ( کمال تبریزی) نیز نماز یک جور موقعیت و محمل می‌شود برای نشان دادن عمق ناآشنایی شخصیت اصلی فیلم با شعائر دینی و طنزی که از تضاد موقعیت ها حاصل می‌شود.
جدا از بحث نماز می توان این بحث را در خصوص سایر شعائر و مناسک و مظاهر مرتبط با نماز هم پیگیری کرد. مثلاً اله مان اذان یکی از این جلوه ها است. اذان دعوت مسلمانان به اقامه نماز است و باز نمادی دیگر برای هویت اسلامی.
در فیلم پسر مریم (حمید جبلی ) همسان‌سازی این شعار دینی با ناقوس به مثابه تقریب بین ادیان الهی مورد تأکید قرار گرفته است که البته مشابهش را در بسیاری دیگر از فیلم های ایرانی با همین مضمون می توان جست و جو کرد. در نون و گلدون اذان عملاً تبدیل به موسیقی فیلم شده و مجید انتظامی که از روی سبک موسیقیایی اذان مرحوم مؤذن زاده اردبیلی موزیک اثر را تنظیم کرده است نیت فیلمساز را در برداشتی مهرآمیز از دین به منصه ظهور رسانده است.
مسجد نیز یکی دیگر از این جلوه ها است. در فیلم هایی مانند دو چشم بی سو و توبه نصوح کارکردهای اجتماعی مسجد که در جهت بسیج نیروها جهت اعزام به جبهه و یا مقابله با تباهی های اجتماعی است نمود دارد در حالی که در فیلمی مانند دستفروش مسجد موقعیتی است برای تأکید روی ریاکاران ظاهرالصلاحی که در حین اقامه نماز هم به معامله و سوداگری مشغولند. در شهر زیبا ( اصغر فرهادی) مسجد محلی است برای ارتباط سازی مرد منزوی قصه با سایر آدم‌های محله که باز کارکردی اجتماعی دارد؛ بویژه با تأکیدی که روی پیشنماز مسجد موقع تلاش برای حل مشکل مرد به عمل می آید. در وصل نیکان که موشک به کمک اهالی مسجد از محله به خارج از موقعیت خطر حمل می شود باز هم نگاهی مثبت به کارکرد اجتماعی آن انداخته شده است؛ نکته ای که می‌توان در بچه‌های آسمان هم دنبالش کرد.
روی هم رفته بحث نماز و سایر شعائر مرتبط با آن در سینمای ایران – که مصداق هایی بسیار بیش تر از نمونه‌های یاد شده دارد – جایگاه متنوعی را به خود اختصاص داده است که طیفی پرگستره شامل عرفان، نوع دوستی، تمایزگذاری عقیدتی، وجوه آئینی و سنتی و بومی، و... را در خود جای داده است. طبعاً می توان با تعمیق بیشتر و نمودسازی های هنرمندانه تر این طیف را هم تنوع پررنگ تری بخشید و هم با معانی اساسی تری از این عبادت الهی همراهشان ساخت.
مهرزاد دانش
منبع : روزنامه ایران