یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


دور،خیلی دورتر از این حرفها


دور،خیلی دورتر از این حرفها
رابطه بین نظم و بی‌نظمی چیست؟ از یك منظر هیچ رابطه‌ای بین این دو وجود ندارد و وقتی نظم وجود دارد دیگر بی‌نظمی وجود ندارد و برعكس. در اصل نظم نافی بی‌نظمی و بی‌نظمی نافی نظم است. اما از منظر دیگر در بی‌نظمی نوعی نظم وجود دارد به تعبیری خود بی‌نظمی نوعی نظم است، نظمی كه در آن هیچ قاعده مشخص و منظمی وجود ندارد. آثار نمایشی به صحنه رفته (‌آن هم در حرفه‌ای‌ترین سالن نمایشی كشور) می‌بایست به نوعی تابع نظم و مقررات خاصی باشد. حال این بی‌نظمی و به‌هم‌ریختگی از كجا سرچشمه می‌گیرد كه آثار مشق اهالی تئاتر در مركز حرفه‌ای نمایش كشور به صحنه می‌‌رود، رازی است كه كسی از آن خبر ندارد. البته این موضوع به خودی خود اشكالی ندارد اما از آنجا كه هر سخن جایی و هر نكته مكانی برای طرح كردن دارد، سالنهای اصلی و دیگر سالنهای مجموعه تئاتر‌شهر مكان مناسبی برای اجرای آماتور و دانشجویی آثار نمایشی نمی‌باشد. این بی‌نظمی و به‌هم‌ر‌یختگی نمایشی خطرناك است برای كلی‍ّت تئاتر كشور. اولین خطر این است كه قاطبه مردم و تماشاگران حرفه‌‌ای آثار نمایشی را نسبت به تئاتر بدبین می‌كند. فرض كنید شخصی برای نخستین بار به دیدن نمایش می‌رود و از بد روزگار بلیت نمایشی را می‌خرد كه از آثار مشق كلاس هنرجویان به حساب می‌‌آید. نتیجه كار معلوم و مشخص است.دیدگاه او نسبت به این هنر منفی شده و آثار سوئی را در ذهن وی برجا می‌گذارد. حال اگر این شخص از تماشاگران حرفه‌ای تئاتر باشد، نتیجه به مراتب بدتر است. خطر دیگر این بی‌نظمی این است كه با راه یافتن آثار نامناسب نمایشی به مجموعه تئاترشهر، تولید حرفه‌ای تئاتر توسط گروههای حرفه‌ای دچار اشكال خواهد شد. یعنی وقتی افراد و گروههای حرفه‌ای نتوانند آثار مد‌ّ نظر خود را تولید كنند و سپس در محل مناسب خود ارائه بدهند، روند صحیح و مناسب تولید از بین می‌رود و همین موضوع باعث می‌‌شود كه پیكره این هنر دچار نقصان شود و نظم مناسب را جهت رشد پیدا نكند. خطر دیگر كه شاید مهلك‌تر از باقی خطرات باشد، ضربه و ضرری است كه به گروه برمی‌گردد و متوجه تیم اجرایی می‌شود. باز هم فرض كنید كه یك نمایش غیر حرفه‌ای و آماتور با ترفندها و رابطه‌های مختلف در سالنهای تئاترشهر به روی صحنه برود و این احساس به افراد گروه دست بدهد كه با ورود آنها به سالن و اجرای نمایش در آنجا به افراد حرفه‌ای تبدیل شده‌اند. اگر آنها در تعریف تئاتر حرفه‌ای نگنجند كه اغلب و متأسفانه بسیاری از آنها هم در این طیف قرار نمی‌گیرند، بعد از مدتی دچار یأس و افسردگی و شاید بحران روحی و شخصیتی گردند. آنها پس از مدتی كار كردن و بالا و پایین رفتن پله‌‌های ساختمان دوّار از تئاترشهر وقتی كه دیدند برخلاف گذشته هیچ جایگاهی در این تشكیلات ندارند، به انزوا كشیده خواهند شد. بهترین پیشنهاد برای چنین گروههایی طی مدارج و طی كردن راه تئاتر حرفه‌ای پله به پله، با طمأنینه و مطالعه كامل است. خطرات دیگری هم این موضوع دارد كه مجال پرداختن به آنها در اینجا نیست، اما نتیجه همه آنها یكی است: بی‌نظمی و به‌هم‌ریختگی تئاتر حرفه‌ای كشور. نمایشهای «سونات گوجه‌های سبز» كار گروه تئاتر آكادمی و «خاكستری» كار گروه تئاتر شایا از آثار مناسب دانشجویی و آماتور است كه در مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه رفته است. از این منظر این آثار را آماتور می‌خوانم كه اعتقاد دارم نمی‌توان لفظ حرفه‌ای را به آنها اطلاق كرد. البته بحث بر سر لفظ حرفه‌ای در تئاتر بحث قدیمی است. عده‌ای معتقدند حرفه‌ای تئاتر شخصی است كه از راه كار كردن در عرصه‌های هنرهای نمایشی ارتزاق می‌كند، اما این تعریف كامل نیست. حرفه‌ای نه فقط از این راه امرار معاش می‌كند بلكه به مقوله نمایش به‌عنوان یك كلی‍ّت همیشگی و آموزشی می‌نگرد. یعنی تئاتر برای او همه چیز است و او دائما‌ً در حال كشف جنبه‌های مختلف این هنر و آموزش زوایای نهفته و بهینه شدن و به‌روز شدن است. یك حرفه‌ای تئاتر هر روز در حال جست‌وجو و تكاپو برای بهتر شدن است. تنها سالی یك یا دو نمایش به روی صحنه بردن برای او مطرح نیست. ممكن است مدتها و حتی سالها بر روی مقوله‌ای مكث كند، مطالعه كند و سرانجام به مرزهایی برسد كه برای او بسیار ارزشمند است. حاصل آن هم می‌تواند اجرای نمایشی باشد. او گندم می‌كارد، كاه هم به تبع آن به دست می‌آید. به هر حال آثار نمایشی اشاره شده از این منظر بسیار دور هستند. خاكستری با دست‌مایه قرار دادن قصه‌ای از زندگی امروزی جامعه ایران سعی در نشان دادن فاصله نسلها و در اصل انقطاع نسلها دارد. استخوانهای یك شهید گمنام را پس از سالها برای خانواده او می‌آورند و قرار است در میدان مركزی شهر دفن كنند. پدر و مادر بر سر این موضوع بحث دارند. دختر و پسر خانواده هر كدام مسئله‌ای دارند.دختر خانواده ـ مینا ـ با همسر خود اختلاف دارد به طوری كه كار به قهر و طلاق كشیده و پسر خانواده ـ كیومرث ـ می‌خواهد به خارج از كشور برود زیرا معتقد است در این كشور نمی‌توان دیگر زندگی كرد. اما پدر و مادر هنوز در غم و غریبی جنازه پسرشان ناراحت و حیران‌اند. مشكل اصلی نمایش را شاید بتوان در موضوع و ریتم آن جست‌وجو كرد. موضوع نمایش، موضوعی است كه هر روزه در این سرزمین اتفاق می‌افتد و چیز تازه‌ای نیست. خانواده نمایش شاید در همسایگی ما و یا در اقوام نزدیك ما وجود دارد اما چیزی كه نمایش كم دارد، پرداخت هنرمندانه و دراماتیك است تا ‌آن را از حالت ایستا بودن بیرون آورد و قابل قبول‌تر و تازه‌تر گرداند. متأسفانه ریتم نامناسب نمایش این مسئله را تشدید كرده است. ریتم عنصری است پویا كه ضامن تحرك نمایش بوده و توجه تماشاگر را تحریك می‌كند. خاكستری می‌توانست نمایش بهتری باشد اگر نویسنده و كارگردان از منظر تازه‌تری به موضوع می‌نگریست. خاكستری می‌توانست نمایش جذاب‌تری باشد اگر نویسنده و كارگردان به موضوع و ریتم نمایش دقت بیشتری می‌كرد و به جای خلق شخصیتهای كلیشه‌‌ای به سراغ شخصیتهای قابل باورتری می‌رفت. خاكستری می‌توانست... . البته نباید از بازیها و دكور نمایش كه به خوبی بیانگر مضامین نمایش بودند، صرف‌‌‌نظر كرد. سونات گوجه‌های سبز، بر اساس ر‌ُمان سرزمین گوجه‌های سبز، نوشتهٔ هرتا مولو اقتباس شده است. (بنا‌ بر ادعای نمایش اقتباس آزاد) نمایش داستان روابط محدود و دیكتاتورگونه و خفقان‌‌آور خوبی را به تصویر می‌كشد كه در آن انسان با تمام استعدادهایش در زیر چرخ‌دنده‌های همین روابط اشاره‌شده مجال نفس كشیدن نمی‌یابد. گذشته از موضوع، نمایش در بازیها و ایده‌های نمایشی به تصویر كشیده ر‌ُمان مورد نظر تا حدودی موفق عمل می‌كند، اما هنوز تا رسیدن به نمایش حرفه‌ای فاصله دارد. این فاصله از آنجا ناشی می‌شود كه نمایش ظرفیتهای فكری و نیازهای تماشاگر را مد‌ّ نظر قرار نمی‌دهد. چه لزومی دارد یك ر‌ُمان خارجی مورد اقتباس قرار گیرد؟ آیا موضوع و سوژه نمایش به اندازه كافی وجود ندارد؟ آیا صرفاً و بنا بر این دلیل كه گروهی چند و یا چندین نمایش در طول چند سال به روی صحنه برده می‌تواند حرفه‌ای باشد كه البته اگر ملاك كم‍ّیت باشد بله، می‌‌تواند. اما همه نیك می‌دانیم كه چنین نیست. نمایش مذكور را برای همین غیر حرفه‌ای و دانشجویی می‌دانم كه هنوز نتوانسته خود را از زیر بار تأثیرات اجراهای دانشجویی در سالنها و پلاتوهای دانشگاهی بیرون بكشد. فرق است بین تماشاگر آثار دانشجویی و آثار حرفه‌ای. در اولی مخاطب دانشجویانی هستند كه خود درگیر كار و فعالیت نمایشی هستند و در دومی، همه طیفی پیدا می‌شوند. پس توجه به نیازهای تماشاگر ـ و نه احتیاجات ـ ضروری است. هر خوراكی را به هر كسی نمی‌دهند. این نكته مهمی است كه گروههای تئاتری و بخش مدیریت مجموعه تئاتر شهر باید با دقت و توجه بیشتری به آن بپردازند. یكی از شاخصهای تئاتر حرفه‌ای نیز تشخیص همین نیاز و ارائه مناسب خوراك فرهنگی است وگرنه پر كردن سالنهای تئاترشهر ساده‌ترین كاری است كه در این كره خاكی وجود دارد، نگاه كنید به تقاضای بیش از حد گروههای نمایشی برای اجرا در تئاتر شهر. خلاصه كلام اینكه تماشاگران تئاتر مجموعه تئاترشهر به‌عنوان حرفه‌ای‌ترین سالن نمایش در كشور توقع دیدن نمایش حرفه‌ای را دارند. این به معنای راه نیافتن جوانان به این مجموعه نیست. آنها اگر بتوانند نمایشی با معیارهای حرفه‌ای تولید كنند می‌توانند اجرا داشته باشند.اجرای حرفه‌ای تئاتر هم معیارهای خود را دارد. یك نمایش حرفه‌ای شخصیت‌پردازی مناسب و قابل قبولی دارد. صرفا‌ً نشان دادن زنی با حالتی كه آمادگی تن‌فروشی را دارد، دلیلی بر مطرح كردن موضوعات بكر نیست. نمایشی كه هنوز موضوع ریتم - كه اتفاقا‌ً از مسائل بسیار مهم هنرهای دراماتیك است- را نمی‌شناسد، نمی‌تواند در این مجموعه اجرا داشته باشد. نمایشی كه هنوز روابط بین گروهی را در میان اشخاص نمی‌تواند ساری و جاری كند، آیا باید در حرفه‌ای‌ترین سالن نمایش اجرا داشته باشد؟ و موضوعات دیگری كه می‌شود مفصلا‌ً به آن پرداخت. اجرای نمایشهای یاد‌شده بهتر بود برای كلاسهای درس دانشگاه و یا آموزشگاه اتفاق می‌افتاد در آن صورت نمایشها با وجود تمام نقصان خود، می‌توانست نمره قابل قبولی كسب كند. اما در تئاترشهر...!

سعید محبی
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر