پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پیش برو یا بمیر - March Or Die


پیش برو یا بمیر - March Or Die
سال تولید : ۱۹۷۷
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : دیک ریچاردز و جری بروکهایمر
کارگردان : ریچاردز
فیلمنامه‌نویس : دیوید زلاگ گودمن، برمبنای داستانی نوشته ریچاردز و گودمن.
فیلمبردار : جان آلکات
آهنگساز(موسیقی متن) : موریس ژار.
هنرپیشگان : جین هاکمن، ترنس هیل، کاترین دونوو، ماکس فون سیدو، ایان هولم، مارنی میتلند، روفوس، مارسل بوزوفی و پل شرمن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۷ دقیقه.


سال 1918. «سرگرد فاستر» (هاکمن) از لژیون خارجی، برای دفاع از «ارفود» اعزام می‌شود؛ منطقه‌ای باستانی در مراکش که می‌گویند مقبره «فرشته صحرا» آنجاست و گنج‌هایش می‌تواند تمام خسارات مالی فرانسه را در طول جنگ جهانی اول جبران کند. مشکلات «فاستر» با رسیدن به قرارگاه لژیون در بوسادا و کشتن / خلاص کردن پدرِ «سیمون پی‌کار» (دونوو) بیشتر می‌شود؛ پدر او که در «ارفود» کار می‌کرده به‌دست دشمن قدیمی «فاستر»، رهبر قبایل عرب، «ال کریم» (هولم) کور شده بوده است. «فاستر» مشغول آموزش لژیونرهای تازه می‌شود، از جمله «مارکو» (هیل) که با اظهار علاقه گستاخانه‌اش به «سیمون» خشم «فاستر» را بر می‌انگیزد. پس از حرکت لژیونرها از ارفود، «سیمون» با اغوای «لئون» (میتلند)، صاحب یکی از کمپانی‌های نفتی، برای «مارکو» مجوز بازگشت به وطنش را می‌خرد. با پیدا شدن مقبره، «فاستر» رئیس گروه حفاری را می‌فریبد، و تابوت را به‌عنوان هدیه صلح به «ال کریم» می‌دهد. اما «ال کریم» پیش از آن، به بهانه بی‌حرمتی به مقبره، با متحدکردن قبایل عرب به ارفود حمله می‌کند. با کشته شدن «فاستر»، «ال کریم» آتش‌بس می‌دهد و «مارکو» ا به بوسادا می‌فرستد تا خبر قیام او را اعلام کند. «مارکو» پیشنهاد «لئون» را برای بازگشت به وطنش نمی‌پذیرد، برای «سیمون» که دارد می‌رود - آرزوی خوشبختی می‌کند و با جمع‌آوری لژیونرهای تازه، راه «فاستر» را دنبال می‌کند.
* پیش‌برو یا بمیر آمیزه پُر سروصدائی از شخصیت‌های قالبی و موقعیت‌های از مُد افتاده است؛ چه در بازآفرینی زندگی لژیونری و چه در پرداخت کشتار نهائی (با صدها جسد و بدون یک قطره خون) که یادآور فیلم‌های دهه‌های قبل‌تر درباره اروپائی‌های درگیر نبرد در سرزمین‌های «اگزوتیک» خارجی است. نکته ناامید کننده این است که کارگردان فیلم، ریچاردز در بازسازی دوره‌های زمانی در فیلم‌های دیگر، دقیق و سخت‌گیرانه عمل کرده است. مهارتی که اینجا تنها در آغاز فیلم - در یک ایستگاه قطار تیره‌وتار پاریس که لژیونرهای خسته و درمانده از آن پیاده می‌شوند - نشانی از آن دیده می‌شود. باقی فیلم قصه‌ای جانبدارانه درباره محاکمه‌های نظامی و کشف یک مقبره نیمه‌ویران است که برخلاف انتظار، از گنجینه افسانه‌ای‌اش خبری نیست.