پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


زمان و رسانه


زمان و رسانه
جیوانی واتیمو، از پیشگامان جنبش پست‌مدرنیته در ایتالیا در مجموعه مقالاتش، به نام «جامعه شفاف» از فرضیه‌ای طرفداری می‌کند که طبق آن تشدید رخدادهای ارتباطی و گردش فزاینده و غالب اطلاعات و اخبار (یا همان دهکده جهانی مک لوهان) نه تنها جنبه‌های مدرن شده است، بلکه به نحوی مرکز این فرآیند است.
ژاک دریدا هم با فرضیه واتیمو موافق است. او در مقاله‌اش به نام «جهت دیگر» بازتاب‌هایی بر اروپای امروز - شرح مختصری از شناخت رسانه - فلسفی خود را با نگاهی به اروپا، اینگونه بیان می‌کند: «هویت فرهنگی اروپا نمی‌تواند از راه‌ها و گذرگاه‌های اصلی ترجمه و ارتباط و در نتیجه رسانه‌سازی چشم‌پوشی کند. اما از طرف دیگر، این هویت نمی‌تواند و نباید غلبه یک مرجع متمرکز را بپذیرد. چرا که با تاسیس مراکز اجماع سازگار، اجماعی عوام‌فریبانه و قابل عرضه از طریق شبکه‌های رسانه‌ای متحرک، حاضر و پرسرعت و گذر سریع از مرزها، چنین هنجارهایی ظرفیت فرهنگی در هر محل و هر زمانی ایجاد کند. این حالت یک مرکز چیره‌گرایی، مرکز قدرت، مرکز رسانه یا صفحه کنترل قدرت مطلق را خواهد ساخت: کنترل از راه دور مانند آنچه در انگلیسی برای کنترل تلویزیون استفاده می‌شود، یک فرمان از راه دور همه‌جایی، مطلق و تقریبا بلافاصله‌. آنچه در این شناخت بیان می‌شود دوگانگی درونی با توجه به ساختارهای بنیادی فهم ما از جهان و خودمان است که در نتیجه رسانه‌سازی جامع تجربه انسان از زمان، تکوین می‌یابد.
از یک سو، شانس اجتناب‌ناپذیر برای تاسیس «هویت فرهنگی اروپایی در این است و از سوی دیگر خطر تاسیس یک «مرکز چیره‌گرایی مسلط» را کاهش می‌دهد، مرکزی که ممکن است به سمت تبدیل به یک مرکز رسانه‌ای یم قدرت مطلق جدید، لغزش و انحراف پیدا کند».
دریدا در دهه ۶۰ در ابتدای اثر فلسفی خود، یعنی دستورشناسی،‌فرض بنیادی این تفکرات را بیان کرد که تغییر تاریخی در اشکال ارتباطی و رسانه فن‌اوری ما اهمیت فلسفه زمان را تعیین می‌کند. با پیشرفت اخیر روش‌های بازیافت اطلاعات مورد بررسی، او برنامه یک تحلیل فلسفی - زمانی از رسانه جمعی مدرن ارائه داد که توسط بنیامین (۱۹۶۹) و هایدگر (۱۹۷۷) در ابتدای قرن شکل گرفت و اندرس (۱۹۵۶) و مک لوهان (۱۹۶۹) در دهه پنجاه و ابتدای دهه شصت، مطالعه شده بود. فرض دریدا در «از دستورشناسی» این است که شکل نوشتار آوانگاشتی (که طبق زبان محاوره شکل می‌گیرد)، که تا امروز شهر غرب را تعیین می‌کرد، درک خاصی از زمان یعن یمفهوم خطی زمان را ممکن می‌سازد که حول بعد موقتی بودن «حضور» متمرکز شده است.
با این وجود، گذار از غلبه نوع آوانگاشتی تحریر، با هدایت برداشت حضور در صدای آنچه اهمیت دارد،‌به نوع غیرآوایی تحریر به آنچه ختم می‌شود که دریدا آن را «حضور واسازی» و گذار به یک «زودگذری ترسیم‌شده» می‌خواند. از اینجاست که دریدا در «از دستورشناسی» اهمیت ترک فلسفه مدرن واژگان کلاسیک زمان را نتیجه می‌گیرد: «مفاهیم استمراری، کذشته و آینده، همه چیز در حوزه مفهومی زمان و تاریخ که به معنای شاهدی از آنهاست - مفهوم کلی متافیزیکی زمان - به خوبی ساختار اثر را توصیف نمی‌کند».
در مقابل دریدا، رورتی است که تاکنون با مسائل فلسفه زمان و رسانه به طور سرسری پرداخته است. با این وجود، خط‌مشی یک نظریه واقع‌گرایانه از زمان و رسانه را می توان از تفاسیر پراکنده رورتی در این باره برداشت کرد. رورتی در تحلیل‌هایش از دریدا هم فراتر می‌رود. او از این فرض جانب‌داری می‌‌کند که با اتمام شناخت یا دانش‌شناسی، که قبلا در کتاب «فلسفه و آینه طبیعت» او مطرح شده، و با انتقال به یک ترکیب واژگون هرمنوتیکی نه تز فهرست واژگان کلاسیک بلکه سوال فلسفی زمان همه با هم منسوخ شده‌اند. فرضیه او، نه فقط در برابر جریان اصلی دانش‌شناختی که عرف فلسفه مدرن را تعیین می‌کند، بلکه در برابر واسازگرایی دستورشناختی دریدا هم طغیان می‌کند.
رورتی، از دریدا و پیروانش به خاطر دست بالا گرفتن عوام، بعد سیاسی واسازگرایی انتقاد می‌کند. البته رورتی در جای دیگری از دریدا به خاطر شجاعت تسلیم شدن در برابر تلاش برای متحد کردن خاص و عام تقدیر می‌کند. تفاسیر رورتی از رسانه، را باید با این پیش‌ زمینه بررس کرد. این تفاسیر بر پایه درس‌هایی از مارسل پروست استوارند که می‌گوید «رمان‌ها در مقایسه با نظریه، رسانه‌ای امن‌ترند».
تحلیل‌های فلسفی که دریدا در مورد معانی حاصله از فن‌آوری‌های رسانه برای ساختارهای‌ بنیادی ظهور موقتی انسان، ارائه داده، از نقطه نظر رورتی یک تعهد پوچ است که سرنوشتی جز شکست نخواهد داشت. باید پذیرفت که هرمنوتیک عمقی فلسفی - رسانه‌ای که در کتاب دریدا مطرح شده، یک نوع فلسفه تاریخ‌دار تعالی‌گرایانه است.
با این وجود رورتی قادر به انکار ملاحظه کاری اشکال موقت و ساختارهای استنباطی که در برهم‌کنش فن‌شناسانه راه دور میان انسان و ماشین مستقر می‌کنند، فاکتور مهمی است که در زمان قضاوت اثرات القاکننده تنهایی حاصل از رسانه‌های الکترونیک باید در نظر گرفته شود.
مترجم: ثمین نبی‌پور
منبع : خبر آنلاین