دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


کودک، آینه تمام نمای رفتار ما


کودک، آینه تمام نمای رفتار ما
خانه جایی است که کودک را برای زندگی اجتماعی آماده می سازد. کودک به تدریج با یادگیری آداب و رسومی که در بین اعضای خانواده می آموزد، از قبیل غذا خوردن، لباس پوشیدن، رفتارهای پسندیده، احترام گذاشتن به دیگران و... نسبت به ارزش های اجتماع و جامعه یی که به آن پای خواهد گذاشت، آشنا می شود.
برخی از کودکان بنا به هر دلیلی کمتر از سایر هم سن و سالان شان مهارت های اجتماعی را فرا گرفته اند و هیچ چیز برای والدین آنها دردناک تر از طرد شدن فرزندشان از میان جمع کودکان دیگر نیست. پدر و مادر باید با ترسیم چشم اندازی از آینده، برنامه ریزی دقیق و سنجیده یی برای آموزش فرزندشان پایه ریزی کنند. از آنجایی که اغلب کودکان خردسال خواهان برقراری ارتباط با دیگر کودکان هستند، باید مهارت های اساسی اجتماعی شدن را مثل فروتنی، ادب، حفظ ارزش های جمعی، رعایت قوانین بازی و... گام به گام بیاموزند.
● مراحل اجتماعی شدن کودکان
مراحل اجتماعی شدن برای تمامی کودکان مشخص و معین است. آنها تا قبل از یک سالگی به ندرت ارتباطی معنادار با سایر کودکان برقرار می کنند. اگر دو کودک نه ماهه را رو به روی یکدیگر بگذارند، آنها به گونه یی رفتار می کنند که انگار عروسک و اسباب بازی هستند، به هم خیره نگاه می کنند، برای هم صدا درمی آورند و موهای هم را می کشند. گروهی از آنها هم اساساً اعتنایی به دیگری نمی کنند و ساکت و آرام می نشینند. بازی کودکان تا قبل از یک و نیم تا دو سالگی، محدود به بازی با خودشان می شود. آنها با خود زمزمه می کنند و از انجام بازی های فردی (بازی با انگشتان، عروسک ها، جغجغه ها و... ) لذت می برند. آنها از اینکه پدر و مادر با زبانی ساده او را به بازی بگیرند، خوش شان می آید. در این مرحله دوست ندارند کودک دیگری وارد صحنه بازی آنها شود و سعی می کنند با گرفتن اسباب بازی از دستش، او را از بازی بیرون کنند. اغلب کودکان خردسال دارای ویژگی خود مرکز بینی هستند. آنان همه چیز را در ارتباط با خودشان ارزیابی می کنند. به عبارتی دنیا را از دید خود می بینند. تمام حق را برای خودشان می خواهند و دوست دارند همه مطیع آنها باشند.
از حدود دو سالگی به بعد اولین ارتباط های معنی دار میان کودکان ایجاد می شود. البته دوام این تعاملات بسیار کوتاه است. (در حد چند دقیقه بازی با کودکان دیگر است.) از این مرحله به بعد به تدریج نشانه هایی از همکاری و شراکت و رعایت نوبت در بازی های آنها پیدا می شود. البته مدام با هم بازی خود در حال کشمکش و جر و بحث هستند تا حدی که جنجال آنها منجر به قهر و گریه می شود و با میانجیگری های عاقلانه والدین، رابطه آنها صمیمی تر و پایدار تر می شود. پدر و مادر هم نباید انتظار داشته باشند کودک دو سه ساله آنها از خود خویشتن داری نشان دهد، زیرا او تمام آداب مورد پذیرش جمع و محدودیت ها را نمی داند. والدین وظیفه دارند به کودک کمک کنند ایجاد تعادل بین خواسته های خود (ابراز وجود کردن) و پیروی کردن از جمع را به او بیاموزند.
اگر در این مرحله کودک را به مهد گذارند، او می تواند در گروه های سه الی چهار نفری به بازی بپردازد و تجربه یی از بودن در جمع کودکان دیگر داشته باشد. این دوره زمانی است که والدین (به ویژه مادران که زمان بیشتری را با کودک خود سپری می کنند) باید درصدد یافتن دوستی مناسب برای فرزندشان باشند. بچه های فامیل، دوستان و همسایه ها می توانند اولین محفل های دوستانه کودکان را تشکیل دهند. در این مرحله تفاوتی بین دختر و پسر و بازی های آنها وجود ندارد و آنها می توانند به راحتی هم بازی یکدیگر شوند. والدین یا مربیان می توانند موقعیت گروه را برای کودکان توضیح دهند و با قرض دادن و پس گرفتن اسباب بازی هایشان مفاهیم بازی های گروهی را به آنها بیاموزند. توجه داشته باشید اگر کودکی نتواند مهارت های لازم را برای شرکت در گروه ها و دسته های کودکان دیگر کسب کند، بیش از معمول ستیزه جو و نامتعادل می شود و از سوی هم سن و سالانش نادیده گرفته می شود. برای اغلب کودکان ضروری است رفتارهای اجتماعی جدیدی بیاموزند و ضمن بودن در جمع بچه ها، پیامدهای رفتاری خود را در موقعیت های گوناگون ارزیابی کنند. برای مثال کودکی که بسیار پرخاشگر و خشن است و نمی تواند دوستی و محبت همسالان خود را جلب کند، باید بتواند با کاهش میزان و دفعات پرخاشگری، تعدادی دوست پیدا کند و یاد بگیرد اگر رفتارش با کودکان دیگر آرام تر شود، نظر منفی بچه ها نسبت به او تغییر خواهد کرد و او در آینده می تواند تجربه های اجتماعی بیشتری داشته باشد.
از جمله مهم ترین عوامل موثر در پذیرش دوستان و همسالان می توان از لبخند زدن، خندیدن، سلام کردن، پیوستن به گروه، دعوت کردن دیگران، صحبت کردن، گوش دادن به حرف های سایرین، همکاری، آراسته بودن، همدلی و شراکت نام برد. به بیان دیگر کودک خردسال پیش دبستانی علاقه مند به برقراری ارتباط با همسالانی است که شاد و خوشرو باشند و اسباب بازی هایشان را با آنها شریک شوند. از جمله ویژگی های اجتماعی کودکان در این دوره عدم پایبندی به دوستی ها و رفاقت هاست. کودک پنج تا شش ساله به راحتی دوستش را بدون آنکه علت خاصی وجود داشته باشد، کنار می گذارد. این عمل او ناشی از عدم درک عمیق کودک از دوستی، صمیمیت و تعامل متقابل است.
به طور کلی والدین می توانند با آموزش مهارت های اجتماعی به فرزندشان به آنها کمک کنند روابط و تعاملات دوستی شان را با کودکان دیگر گسترش دهند. کودک از طریق انجام بازی های گروهی با سایر هم سن و سالانش می تواند به تفاوت های بین افراد و دیدگاه هایشان پی ببرد. (یک کودک پیش دبستانی تصور می کند همه مثل او فکر و احساس می کنند.) یادگیری این نکات به او کمک می کند از خود مرکز بینی خود بکاهد و در عوض سعی کند شرایط و موقعیت های مختلف را از دید دیگران بنگرد. نکته دیگری که کودک از بازی با سایر هم سن و سالانش یاد می گیرد، آن است که قانون «بده و بگیر» را می آموزد. برخی از راهکارهایی که موجب کاهش تعارضات و اختلافات بین بچه ها می شود، عبارتند از؛
۱) به کودکان یاد بدهید که آنها مجبور نیستند همه وسایل شان را با همدیگر شریک شوند. برخی از والدین از کودکان شان انتظار دارند تمام اسباب بازی هایشان را (حتی آنهایی را که خیلی دوست دارند) برای بازی مشترک بیاورند. این شاید خواسته بزرگی برای کودک باشد. همان طور که بزرگسالان تمام وسایل شان را با دیگران شریک نمی شوند، کودکان نیز حق دارند بعضی از اسباب بازی ها و وسایل شان را شخصی (برای خودشان) بدانند و برای بازی با بچه های دیگر نیاورند.
۲) نسبت به بازی کودکان توجه نشان دهید و چنانچه یکی از آنها شروع به خشونت، پرخاشگری و صدمه زدن به دیگری کرد، عکس العمل مناسب نشان دهید. به آنها یاد بدهید که قلدری، رفتارهای خشن و زورگویی هیچ گاه مورد تایید نیست.
۳) زمانی که دو کودک بر سر یک اسباب بازی بگومگو می کنند و آن را می خواهند، احساسات هریک از دو کودک را برای دیگری شرح دهید. در چنین شرایطی راه حل جدیدی برای آن دو پیدا کنید. برای مثال«کدام یک از شما دوست دارد دیگری با اسباب بازی بازی می کند، در آغوش من بماند» یا «چطور است بازی دیگری با هم انجام دهیم» تا به تدریج اختلاف حل شود و منجر به یک بحران نشود.
۴) کودکان خردسال شدیداً تحت تاثیر احساسات و هیجانات لحظه یی خود هستند. آنها نه تنها با حالات گوناگون احساسی خود آشنا می شوند و آنها را پرورش می دهند، بلکه یاد می گیرند که چگونه آنها را بیان کنند. یکی از مهم ترین درس هایی که کودکان خردسال در این زمینه یاد می گیرند آن است که بتوانند احساسات و عواطف تند خود را کنترل کنند.
والدین می توانند به کودکان کمک کنند روش های صحیح کنترل احساسات را به تدریج بیاموزند و به کار برند. باید بدانید که کودک بهترین مقلد رفتارهای شماست. او از طریق مشاهده اعمال شما یاد می گیرد که چگونه در شرایط مختلف باید رفتار کند. راه دیگر برای آموزش کنترل سالم هیجانات آن است که برای کودک داستان ها و ماجراهای گوناگون بخوانید و تعریف کنید. آشنا شدن با شخصیت های داستانی به کودک یاد می دهد که چگونه در موقعیت های دشوار می تواند درست رفتار کند. کودک باید یاد بگیرد که او حق دارد ناراحت، عصبانی، خوشحال و غمگین شود. احساسات بخشی از وجود اوست. او همچنین باید یاد بگیرد که تنها راه حل تعارض با کودکان دیگر استفاده از برخوردهای فیزیکی و لفظی نیست. (حتی اگر تقصیر آنها باشد).
ماندانا سلحشور
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید