جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
تکیه بر توسعه ایران و اسلام
رویکرد آقای عالینسب به صنعت به خاطر توسعه ایران و اسلام است. من تمام زندگی ایشان را که خواندم فکر میکنم ایشان را در چند کلمه میشود خلاصه کرد؛ اسلام، ایران، تولید و یا اسلام، انسان، تولید. لیکن این کارهای ایشان هم خیلی سخت پیش میرفت. من ویژگیهای ایشان را فهرستوار نوشتهام. آقای عالینسب انسان پرپهلویی بود یعنی ابعاد متفاوتی داشت که همه این ابعاد را شما معمولا در همه نمیبینید. حالا من یکییکی اینها را میگویم. اول اینکه فوقالعاده وطنپرست بود، البته افراد وطنپرست دیگری هم هستند، اما صنعتگر ماهر و بینظیری بود و در صنعت نبوغ داشت و این هم خیلی از افراد اینگونه بوده و هستند. اما وقتی همه این موارد را که کنار هم بگذاریم معنا مییابد. یعنی انسان هم وطنپرست باشد، هم صنعتگر و از طرفی هم یک مسلمان شایسته و یک عارف فوقالعاده نیکو باشد. به نظر من چهره عالینسب از جهت عارف بودنش خوب شناخته نشده بود.
آقای صابری (گلآقا) در خاطراتش نوشته که من هر بار ایشان را میدیدم به یاد عرفای قرن چهار و پنجم میافتادم. البته با یک تفاوت که آن عرفا اهل کار کردن نبودند. اینکه نظرات اقتصادی را بخوانند و بهروز باشند، نبودند. ولی ایشان همه این کارها را میکرد. شما یک عارف را نشان دهید که وطنپرست باشد، عارف باشد، مالش را هم بدهد. میگویند عالینسب محاسبه که کرده بود میگفت من ۳ درصد درآمدم را به خانه بردهام. همه را بخشیده بود. ایشان حتی اواخر عمرش تمام خانه و وسایلش را فروخته بود و پول آن را انفاق کرده بود.
کسی میتواند پای این کارها بایستد که شب و روز کار کند، زحمت بکشد، کارخانه درست کند، بفروشد و ببخشد که فقط حالت قماربازی با خدا داشته باشد. ما دو نوع قمار داریم. یکی قماری که همه در زندگی انجام میدهند مثلا میرویم اینجا درس بخوانیم، این را به دست بیاوریم، این کار را میکنیم، آن را به دست بیاورم و یکی هم آن قماری است که همه میروند. ببرند. اما یک جا است که افراد قمار میکنند که ببازند که این قمار عاشقانه است و فقط به خاطر این است که با معشوقش قمار میکند و ببازد و دوباره برود، بگردد چیزی بیابد و دوباره برود قمار کند. من وقتی آقای عالینسب را میدیدم همین احساس را داشتم که ایشان میخواهند با خدا قمار کنند و ببازند. شما حالا نمیتوانید کسی را پیدا کنید که این ابعاد را اینگونه جمع کند. ایشان در صنعت خیلی دقیق بودند،کارگران را زمانی که هنوز بیمه اختراع نشده بود، به نوعی بیمه کرده بود. برای آنها خانه درست کرده بود، کارمند استخدام کرده بود تا ببیند بچههای کارگران درس میخوانند یا نه و چیزهای شبیه اینکه خیلی زیاد بود. من زمانی که به ابعاد مختلف و ویژگیهای ایشان نگاه میکردم، دیدم که خیلی قوی و پیروز است.
من وقتی در زندگی آقای عالینسب نگاه میکنم، میبینم که ایشان از جان و مالش گذشته بود. خیلیها شهادت اینها را میدهند. نمونهاش همین موسسه، آن را برای کارهای علمی وقف کرده بود. میتوانست این را بفروشد مانند بقیه پولش را خرج خودش بکند و زمانی که به این موسسه میآیم احساس میکنم که به جایی آمدهام که روح یکی از اولیای خدا در آنجا است. در عین حال بیعلاقگی به دنیا مشمول تعلیم عرفای ما بود. میگویند آقای عالینسب خیلی کمحرف، کمغذا و خیلی بادقت صحبت میکرد.
از قول آقای اکرمی نوشتهاند که ایشان هم به علامه جعفری نسبت دادهاند آقای جعفری همیشه جلوی ایشان دوزانو مینشست و میگویند ایشان گفته بود که آقای عالینسب اهل تجرد روح است و میتواند روح را از بدن جدا کند یعنی آنقدر روی خودش کار کرده و تسلط داشت که میتوانست این کار را بکند.
ایشان به شدت هم سیاسی بود، در عین حال که میگویند ایشان سیاسی و سیاستمدار نبود. اگر سیاسی نبود در طول زندگیاش در کنار مصدق چه میکرد، چرا این چراغها را تولید کرد که انگلیسیها علیه ایشان اقامه دعوا کنند، چرا زمینه مصرف داخلی نفت را درست کند تا بودجه دولت سامان بگیرد، اگر سیاسی نبود میرفت تجارت میکرد. چرا با تمام کسانی که بعدا جزء بزرگان انقلاب شدند حشر و نشر داشت، آقای بروجردی اگر هفتهای یک بار ایشان را نمیدید تلگراف میزد به تهران که چرا نیامدهای و حالت چطور است.
مرحوم امام هر تصمیم اقتصادی را که پیش ایشان میبردند میفرمود که آقای عالینسب اینجا بوده یا نبوده، اگر بوده، این کار را انجام دهید. با مرحوم شریعتی، بازرگان و... بود و حضور داشت. البته یک زمانی هم کنار کشید که کنار کشیدنش هم سیاسی بود، آن موقع که همکاری میکرد سیاسی بود، آن زمان که کنار کشید هم سیاسی بود.
در زمان مصدق ارتشبد زاهدی ایشان را صدا کرد و گفت: چرا کارخانه را تعطیل کردی؟ گفت: من با شما همکاری نمیکنم. بعد البته آقای طالقانی و دوستان دیگر به ایشان گفتند که کارخانه را دایر کن و ایشان هم این کار را کردند. یک کارخانه کارتنسازی بود که متعلق به یک یهودی بود، ایشان برای اینکه با او رقابت کند رفت یک کارخانه کارتنسازی تاسیس کرد.
علی رضاقلی
منبع : روزنامه کارگزاران
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران غزه حسن روحانی روسیه مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
هلال احمر یسنا سیل آتش سوزی قوه قضاییه پلیس تهران بارش باران شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
بانک مرکزی دولت سیزدهم حراج سکه قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار خودرو بازار خودرو دلار سایپا ایران خودرو کارگران
سریال نمایشگاه کتاب کتاب مسعود اسکویی تلویزیون عفاف و حجاب سینمای ایران سینما دفاع مقدس
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس نتانیاهو ایالات متحده آمریکا
استقلال فوتبال علی خطیر پرسپولیس سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ برتر رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ
هوش مصنوعی گوگل کولر اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون خواب کبد چرب بیمه کاهش وزن دیابت داروخانه