پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بحران سیاسی حزب لیبرال دموکراتیک ژاپن


بحران سیاسی حزب لیبرال دموکراتیک ژاپن
در سال‌های اخیر حزب لیبرال دموکراتیک ژاپن پیشتاز عرصه‌های سیاسی این کشور بوده است. اما به‌رغم یکه‌تازی و پیشتازی این حزب در عرصه‌های سیاسی این کشور، زنجیره‌های متفاوتی از استعفا و نوع ساز‌وکار‌های سیاسی از سوی دولتمردانی چون شیزوآبه و فوکود سبب شده است که این حزب در معرض بحران‌های سیاسی و پیامد‌های حاصل از آن قرار گیرد. بنابراین آنچه از نوع عملکرد این دولتمردان در دوران جدید بر آمده است، در مجموع کمک نموده که بحران سیاسی برای حزب لیبرال دموکراتیک ژاپن به یک امر عادی بدل شود. سناریوی بحران در اردوی حزب لیبرال دموکراتیک ژاپن از هنگامی آغاز شد که شینزوآبه بعد از یونیچیرو کویزومی به نخست‌وزیری ژاپن رسید. صدارت شینزوآبه با تاکید بر اولویت‌هایی چون دامنه وسیعی از اصلاحات در حوزه قانون اساسی و اقتصاد، ائتلاف و همپیمانی با واشنگتن در مبارزه با تروریسم، تفویض نقش فعال‌تر به نیروهای سیاسی و از همه مهم‌تر ارتقای موقعیت بین‌المللی ژاپن شروع شد، اما دیری نپایید که فسادی زودرس کابینه او را فرا گرفت و دولتی او را دولتی نشان داد، مستعجل. از جمله دلایلی که موجب بر کناری و استعفای شینزوآبه شد بیشتر مربوط به حوزه سیاست داخلی بود.
دلایلی چون اجحاف در مزایای متعلق به هزاران نفر بازنشسته کشوری، نحوه چینش کابینه و تغییر در آرایش نیروهای سیاسی، ناکامی حزب لیبرال دموکرات در انتخابات ۲۹ جولای مجلس سنا در سال۲۰۰۷، و تخلفات مالی گسترده اعضای کابینه سبب شد که آبه از مقام نخست‌وزیری استعفا دهد و به تبع آن، موقعیت حزب لیبرال دموکراتیک این کشور را در محاق سیاسی قرار دهد. با چنین در آمدی طبیعی بود که استعفای شینزوآبه طلوع و ظهور بحرانی باشد که حزب لیبرال دموکراتیک ژاپن در ادوار بعد از صدارت او می‌خواهد گرفتار جزرومدهای سیاسی آن گردد. بعد از استعفای آبه حزب لیبرال دموکراتیک ژاپن فوکودا را به جهت خط‌ و مشی‌های معتدل و میانه‌روی او به نخست‌وزیری انتخاب کرد.
فوکودا اولویت‌های صدارت خود را با تاکید بر برنامه‌هایی چون اعتلا و ارتقای موقعیت حزب لیبرال دموکراتیک ژاپن، ترمیم صدمات ناشی از فساد دولتمردان کابینه آبه، همسویی با آمریکا به منظور پیوند باکنسرت‌های آسیایی و تلاش برای اعتلای اقتصاد رو به رکود ژاپن آغاز کرد. در این میان آنچه بیش از همه در مدار و محور کار فوکودا قرارگرفت، تاکید او برای احیای حزب لیبرال دموکراتیک ژاپن بود. طبیعی بود که این اولویت فقط در آرایش و تغییر جدید نیروهای سیاسی کابینه می‌توانست به اجرا درآید و محقق شود.
اما به‌رغم اهتمام و مساعی فوکودا در اقدام به این کار، آنچنان که او انجام و مبادرت به چنین برنامه‌ای را برای اعتلای حزب ضروری می‌دانست، نتوانست به توفیقی دست یابد، چراکه فوکودا اغلب وزرای دولت آبه را در سمت‌های خود ابقا کرد. بنابراین آن تغییری که برای اعتلای حزب لیبرال دموکراتیک ژاپن از سوی فوکودا ضروری بود، حاصل نشد. در کنار عدم‌توفیق فوکودا در آرایش نیروهای سیاسی کابینه، مسئله دیگری که موجب افول بیش از اندازه حزب لیبرال دموکراتیک ژاپن شد، رسوایی‌های ناشی از گرفتن رشوه برخی از دولتمردان بود که همچون رسوایی‌های صدارت آبه کمک نمود که دولت فوکودا چون دولت آبه استفعا و به تبع آن موقعیت حزب لیبرال دموکراتیک رو به افول و در محاق سیاسی قرار گیرد. آنچه از نوع صدارت دولتمردانی چون شینزوآبه و فوکودا رفته است، اینگونه می‌نماید که آنان نتوانسته‌اند موقعیت حزب لیبرال دموکراتیک ژاپن را همانند دوران صدارت کویزومی به آن میزانی از ارتقا و اعتلا که شایسته و شأن این حزب است، برسانند. لذا اتخاذ اینگونه استراتژی از سوی رهبرانی چون آبه وفوکودا سبب شده است که موقعیت این حزب به یکی از دوران پر افت و خیز خود نزدیک و به پایین‌ترین مرتبه خود در تاریخ احزاب سیاسی ژاپن تنزل یابد.
بدیهی است که اتخاذ این نوع استراتژی آنهم از نوع فوکودایی و آبه‌ای آن، برای رهبران بعدی همیشه موجد بحران برای حزب خواهد بود و فقط استراتژی دوران صدارت کویزومی خواهد توانست موقعیت سیاسی آن را از گرداب بحران نجات دهد. هم‌اینک با توجه به تنزل در موقعیت حزب لیبرال دموکراتیک ژاپن، زمینه برای به دست‌گیری قدرت از طرف حزب مخالف دموکراتیک افزایش یافته است و این مسئله با توجه به فشار‌هایی که از طرف همین حزب برای به دست گرفتن قدرت بر جریان حاکم وارد آمده است، طبیعی می‌نماید. حال با توجه به خیز حزب مخالف دموکراتیک برای به دست‌گیری قدرت، انتظار می‌رود که این حزب بتواند دوران صدارت احتمالی اوزاوا از حزب مخالف دموکراتیک را برای آینده حیات سیاسی ژاپن، به یکی از پایدار‌ترین و با ثبات‌ترین دولت‌های ادوار جدید ژاپن درآورد. استراتژی مورد نیاز حزب مخالف دموکراتیک برای نیل به چنین مقصودی آن است که بخواهد از جریان‌های ائتلافی حزب لیبرال دموکراتیک در بدنه و ارکان حزب جدید(مخالف دموکراتیک) آنهم برای آینده گردش امورات سیاسی ژاپن استفاده کند. تجربه در تاریخ احزاب سیاسی ژاپن نشان داده است که عدم‌حضور جریان‌های ائتلافی لااقل آنهم از طرف حزب لیبرال دموکراتیک، هیچگاه موجد موفقیت و ثبات در فرآیند سیاسی نبوده است. مسلم است که نخبگان حزب مخالف دموکراتیک لااقل برای اعتلای موقعیت حزب، وظایف سیاسی خود را به استراتژی‌های کارساز و موثر می‌آرایند تا از بحران‌های مشابه و محتمل در امان مانند.
صلاح‌الدین هرسنی
منبع : روزنامه کارگزاران