پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


ابعاد تربیتی کودک


ابعاد تربیتی کودک
به این ترتیب ، تربیت رشد دادن است ؛ بزرگ کردن است ؛ از قوه به فعل در آوردن ‏است . کودک از این منظر یک ضرف پذیرا و پویا است . یعنی از یک طرف ظرفیت ‏پذیرش داده های تربیتی را دارد و از سویی نیز قدرت مداخله ای فعال در این داده ها ‏را داراست کودک تنها یک انبار برای ریختن داده های تربیتی در درون آن نیست . بلکه ‏به اشکال گوناگون در آنها مداخله می کند . با توصیف بالا باید پرسید که مظروف این ‏ظرف چیست ؟ یعنی چه چیزی را باید درون این ظرف فعال ریخت تا از طریق آن ‏بتوان به رشد مورد نظر رسید ؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که مظروف این ظرف ‏‏? فرهنگ ? است تربیت انتقال فرهنگ است به موجود فعال و خلاقی به نام کودک . ‏فرهنگ نیز مجموعه ی سرمایه های شناختی ، عاطفی و عملی هر جامعه ای است که ‏دراصل در درون انسان ها جریان دارد . زیستگاه فرهنگ هر جامعه دنیای ‏روانشناختی انسان هاست . فرهنگ در درون ورفتار افراد هر جامعه جریان دارد . ‏فرهنگ یک جامعه را نمی توان در کتاب ها یا آثار بی جان آن جامعه جست و جو کرد ، ‏بلکه فرهنگ راباید در اندیشه ها ، روابط ، رفتارها و سنت های مردم هر جامعه یافت . ‏آثار مکتوب و مصنوع هر جامعه ممکن است حاوی فرهنگ های تاریخی یک جامعه ‏باشد هر چند که چنین آثاری قطعا شامل بخشی از اندیشه ها ، افکار و رفتارهای رایج ‏در هر جامعه نیز هست ؛ لیکن این گونه آثار نه منعکس کننده تمامی فرهنگ یک جامعه ‏است ، و نه نشانگر فرهنگ زنده و جاری آن جامعه می باشد به هر حال ، فرهنگ یک ‏جامعه ماده اصلی رشد دهنده ی ظرفیت ها و استعدادهای فرزندان آن جامعه است به ‏این ترتیب می توان تربیت را از منظری دیگر نیز تعریف کرد ، و آن ، تربیت به معنای ‏فرهنگ پذیر کردن فرزندان یک جامعه است از آن جا که انتقال فرهنگ به کودکان یک ‏جامعه ضرورتا به شکل ارادی و آگاهانه انجام نمی گردد ، از این رو باید تربیت را ‏فعالیتی تعریف کرد که هم آگاهانه و ارادی انجام می گیرد و هم نا آگاهانه و غیر ارادی ‏‏. بسیاری از عناصر فرهنگی ، در یک فرایند ناهشیار به فرزندان یک جامعه منتقل ‏می شود . ‏
‌● گامی موثر در تربیت فرزندان ‏
از جمله کارکردهای بسیار مهم خانواده تربیت فرزندان است . اختلال در این کارکرد ‏زمانی پیش می آید که اولیاء نسبت به تربیت موثر و نیز ایجاد ارتباط سالم و سازنده ‏با فرزندان خود ، آگاهی کافی نداشته باشند ازسوی دیگر تربیت صحیح فرزندان منوط ‏به فراهم کردن شرایط ، امکانات و عوامل بی شماری است که شرح هر یک از این ‏امکانات و عوامل تربیتی نیازمند تألیف کتاب های فراوان است در مقاله ی حاضر از ‏بین صد ها عوامل موثر در تربیت ، فقط به یک عامل مهم اشاره شده است . ‏
یکی از راه هایی که منجر به تربیت تأثیرگذار والدین و مربیان می گردد این است که ‏والدین و مربیان قادر باشند الگوی اعتقادی عمیق و پایداری در مورد آن چه در زندگی ‏روزمره انجام می دهند ، به فرزندان خود ارائه دهند یعنی کودک از طریق حالات و ‏رفتارهای والدین به اطمینان آنان نسبت به درستی کارهایشان واقف شود . هر گونه ‏رفتار و عمل موثر والد ، خود نیازمند پشتیبانی فرهنگی است ? یعنی اعتقاد داشته ‏باشد آن طریقی که امور را انجام می دهیم ، برای کودکان ما خوب است . اریکسون ‏‏(۱۹۵۰) می گوید : در نگاه نخست این امر گیج کننده است که اطمینان والد چه ربطی به ‏کودک دارد شاید در این جا اریکسون اندیشه هایی مشابه با روانپزشک معروف ، ‏سالیوان در ذهن داشته است سالیوان معتقد بود که در نخستین ماه های زندگی ، ‏کودک نوع ویژه ای از هم حسی بدنی با مادر یا جانشین او دارد ، به نحوی که کودک ‏به طور خودکار حالت تنش مادر را احساس می کند . اگر مادر احساس اضطراب کند ، ‏کودک نیز احساس اضطراب می کند و اگر مادر احساس آرامش کند ، کودک هم ‏احساس آرامش می نماید . این تعامل های اولیه به نحو خود نگرش های و دیدگاه های ‏بعدی را تحت تاثیر قرار می دهند از این قرار ، مهم است که والدین به صورتی منطقی ، ‏احساس اعتماد و اطمینان به خود داشته باشند تا اینکه کودک در مورد تماس های بین ‏فردی بیش از حد محتاط نشود. کودکان نیاز دارند احساس کنند که نزدیک بودن به ‏دیگران به طور احساسی خوب و اطمینان بخش است . ‏
تجربیات مشاوره ای در مرکز راهنمایی و مشاوره نشان می دهند که برای بسیاری از ‏والدین جامعه ما همیشه آسان نیست که به روش تربیت کودکان خود اطمینان درونی ‏داشته باشند این در حالی است که والدین نسل ما و نسل های گذشته حتی اگر شیوه ‏های تربیتی ناصحیح را هم در تربیت فرزندان به کار می برند با اطمینان و اعتماد کافی ‏شیوه های تربیتی خود را معتبر می دانستند و دچار تردید و دودلی نبودند والدین ‏امروزی نسبت به والدین نسل های قبل ، بسیاری از فنون و شیوه های تربیتی را بهتر ‏می دانند و به کار می گیرند ، اما تفاوت در این جاست که والدین امروزی با وجود ‏دانسته های تربیتی ، بیشتر دچار تردید و دودلی اند و به یقین فرزندان به مردد بودن ‏والدین خود آگاهی می یابند و این خود آسیب زاست . اسپاک در کتاب خود والدین را ‏تشویق می کند که به خود اعتماد کنند او به والدین می گوید بیش از آنچه می اندیشند ، ‏می دانند و آنان بهتر است برای پاسخگویی به نیازهای کودکان خویش از تصمیمات ‏اولیه خود پیروی کنند اسپاک به اهمیت اینکه والدین صاحب یک اطمینان درونی باشند ‏پی برده است از دیدگاه اریکسون والدین می توانند به وسیله دین و مذهب نوعی امنیت ‏درونی به دست آورند ایمان و اطمینان درونی والدین به کودک انتقال می یابد و به وی ‏یاری می دهد که احساس کند جهان مکانی است که ارزش و قابلیت اعتماد را دارد به ‏هر حال کودکان بیش از آنچه ما بزرگتر ها فکر می کنیم ، قدرت درک دارند . کودکان ‏به راحتی مکنونات درونی والدین خود را می فهمند . بنابراین به نظر می رسد وجود ‏اطمینان و امینت درونی والدین گامی موثر در تربیت صحیح فرزندان می باشد . ‏
● کودک ، ظرفیت یا موضوع تربیت ‏
کودک موجودی است با توانمندی های گسترده ، پیچیده و حتی ناشناخته . موجودی با ‏این وضع ، آمادگی آن را دارد تا بی نهایت رشد کند ، ببالد و تا رسیدن سرمنزل لایزال ‏بپوید . در کودک در خانواده به دنیا می آید و رشد و تربیت او نیز در خانه آغاز ‏می شود حتی استمرار تربیت کودک در نهادهای مدنی ، چون مدرسه و دانشگاه نیز با ‏پشتیبانی و هدایت خانواده انجام می گیرد . به این ترتیب خانواده مهد تربیت کودک و ‏محل انتقال فرهنگ به اوست . انجام چنین رسالتی بدون شناخت کودک به درستی ‏امکانپذیر نیست . یکی از لوازم شناخت کودک ، شناخت ابعاد شخصیت اوست ، یعنی ‏تحلیل دنیای جسمانی و روانی او به عناصر قابل فهم و تربیت پذیر .‏
انسان موجودی است واحد. هرچند که به اعتباری مرکب است از جسم و جان و جسم ‏او نیز مرکب از اندام ها و دستگاه های گوناگونی است ، لیکن تمامی اینها حول محور ‏خود سازمان یافته و موجود وحدت یافته و یگانه را ایجاد کرده اند . علم روانشناسی ‏مفهوم خود را برای نشان دادن جنبش های گوناگونی از دنیای روانشناختی انسان به ‏کار گرفته است و از آن جمله برای بیان جنبه های وحدت یافته و یگانه ی شخصیت ‏آدمی ( پروین ، ۱۳۸۱) هر انسانی خود را با همین معنا و مفهوم یگانگی و وحدت ‏یافتگی درک می کند و می دانند که به رغم داشتن اندام های گوناگون و نیز داشتن ‏امتداد زمانی در گذشته ، حال و آینده و نیز با علم به این که در حیطه های مختلف ‏زندگی ، نقش های گوناگونی و گاه متضادی ایفا می کند ، لیکن فردی است یگانه این ‏احساس با وجود غیر عینی بودن و غیر قابل درک بودن بوسیله حواس ظاهری ، چنان ‏محکم و استوار است و چنان عمومیت دارد که حتی رفتار گرایان که به جنبه های ‏درونی انسان بی توجه بوده حتی گاه منکران آن اند ، مفهوم خودرا پذیرفته اند اسکینر ‏یکی از سردمداران رفتارگرایی ، مفهوم خود را می پذیرد و از آن تعاریفی هر چند ضد ‏و نقیض ارائه می دهد ، ( فیست ، ۱۹۹۰) . به رغم یگانگی وجود انسان و غیر قابل ‏تجزیه بودنش ، حتی به جسم و جان او عملا نشان می دهد که دارای ابعاد گوناگون ‏است ، وجود بعد برای یک شیء موجب تجزیه او نمی شود اشیای مادی به رغم ‏وحدت و یکی بودن دارای ابعادی از نوع طول ، عرض و ارتفاع اند اما این ابعاد وحدت ‏و یکپارچگی اشیاء را از بین نمی برند در دنیای روان انسان نیز به رغم وجود ‏یکپارچگی و وحدت ، ابعادی وجود دارد مهم ترین ابعادی که می توان برای زندگی ‏روانی انسان برشمرد ، عبارتند از : ‏
‏۱) بعد شناختی ‏
‏۲) بعد عاطفی ‏
‏۳) بعد حرکتی - جسمانی ‏
‏۴) بعد اجتماعی ‏
۵) بعد اخلاقی ‏
‏۶) بعد هنری ‏
این ابعاد همان گونه که گفتیم نه تنها یکپارچگی روانی انسان را تهدید نمی کنند بلکه ‏مقّوم و مؤید آن نیز هستند . زیرا نشان می دهند که هر یک با حفظ حدود خود ، متأثر ‏از سایر ابعاد و وابسته به آنها نیز می باشند . بعد شناختی انسان یعنی جنبه های ‏گوناگون ادراکی او ، ضن اینکه مستقلا بعد مهمی از دنیای روانشناختی انسان را ‏می سازد ، لکن متأثر از ابعاد دیگری چون بعد عاطفی ، اجتماعی و حرکتی نیز هستند . ‏استقلال آن موجب برجستگی وجهی از وجوه انسان و وابستگی آن به سایر ابعاد ‏نشانگر وحدت یافتگی زیربنایی آن با سایر ابعاد در کنه وجود اوست . با این توصیف ‏هر چند که هدف تربیت انسان است لیکن برای تربیت صحیح باید همه ابعاد ‏روانشناختی او مورد توجه قرار گیرد . تربیتی درست است که انسان را با تمامی ‏ابعادش هدف قرار دهد نه در بعد یا ابعادی محدود . ‏
‏۱) بعد شناختی : بعد شناختی انسان بر جنبه های ادراکی او تاکید دارد . در منطق ، ‏شناخت را متشکل از تصور و تصدیق می دانند . تصور عبارت است از مفهوم و ‏صورتی منفرد مانند درخت و احمد . تصدیق ارتباط دو تصور را نشان می دهد . مانند ‏‏&#۷۸۲;احمد یک مرد است و درخت یک گیاه است امروز در علم روانشناسی همین دو ‏مفهوم به ظاهر ساده یعنی تصور و تصدیق به شکل گسترده ای مورد بررسی و ‏مطالعه قرار گرفته است حافظه به عنوان محلی برای نگهداری تصورات و تصدیقات از ‏زوایای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است و آن را به حافظه ی کوتاه مدت و ‏حافظه ی بلند مدت ، تقسیم کرده اند و اخیرا این تقسیم بندی را کامل تر کرده و آن را ‏به حافظه ی کاری و حافظه ی بلند مدت تقسیم کرده اند . این تقسیم بندی نسبت به ‏تقسیم بندی قبل کاملتر و با واقعیت منطبق تر است . ‏
گذشته از حافظه ، روابط بین تصورات یا به عبارتی چگونگی شکل گیری تصدیقات نیز ‏از زوایای گوناگون در علم روانشناسی مورد بررسی قرار گرفته است . انتزاع یا ‏جداسازی جنبه های مختلف یک شی ء از قبیل وزن ، حجم توده و مقایسه ی بین ‏اوزان ، احجام و اجرام ، همگی در طی تحول شناختی کودک به وجود می آیند و ‏گسترش می یابند . در تربیت بعد شناختی باید تمامی این وجوه مد نظر قرار گیرند . به ‏عبارت دیگر برای پرورش جنبه ی شناختی کودک نه تنها باید تصور و تصدیقاتی را ‏به عنوان مصالح اولیه ی تفکر در اختیار کودک قرار دهیم بلکه مهم تر از آن باید به ‏نحوه ی پردازش داده های شناختی نیز توجه داشته باشیم . یعنی نه تنها باید افکار را ‏به کودک آموخت ، بلکه باید روش فکر کردن را نیز به وی آموزش داد . ‏
در تربیت بعد شناختی به مسئله ی خلاقیت نیز باید توجهی خاص داشت . انسان به ‏کمک خلاقیت خود توانسته است بسیاری از قالب های فکری پیشینیان خود را بشکند و ‏طرح های نویی را به عالم انسانی عرضه کند . تربیت باید امکان گسترش خلاقیت را ‏برای کودکان و نوجوانان فراهم آورد . خلاصه آن که تربیت شناختی باید فرزند ‏انسان را در استفاده ی گسترده و همه جانبه از توانمندی های ذهنی اش ، یعنی ‏استفاده از حافظه و جنبه های گوناگون آن ، استفاده از استدلال و تفکر منطقی و نیز ‏گسترش خلاقیت ، یاری کند . تربیت ضمن توجه به سایر ابعاد شخصیت انسان باید ‏بعد شناختی او را تا حد امکان پرورش دهد . ‏
‏۲) در بعد عاطفی ، با نیروهای روانی انسان سرو کار داریم ، ما تنها به کمک ‏شناخت نیست که رفتار می کنیم ، بلکه بدون نیروهای روانی یا همان بعد عاطفی نمی ‏توانیم شناخت های خود را به منصّه ی ظهور و عمل برسانیم. بسیاری از ما با این ‏حال که می دانیم عبادت ، تفکر ، مطالعه و دستگیری از محرومان و مستمندان ، کاری ‏است پسندیده ، ولی در عمل به آن ها نمی پردازیم . یعنی دانستن یا داشتن جنبه و بعد ‏شناختی ، برای انجام کارها را داشته باشیم . وجود مواردی از این دست ، اهمیت جنبه ‏ی عاطفی شخصیت انسان را نشان می دهد و گاه بروز رفتارهایی کاملا متضاد با ‏باورهای شناختی ، اهمیت جنبه ی عاطفی یا انگیزشی رفتارها را نشان می دهد . ‏بسیاری از انسان ها دست به کارهایی می زنند که از نادرست بودن آن آگاهی دارند . ‏
بسیاری از افرادی که دروغ می گویند با اذعان به نادرست بودن این عمل مرتکب آن ‏می شوند . برای این گونه افراد ، انگیزه ی دروغ گفتن قوی تر از دانستن قبح دروغ ، ‏یعنی داشتن جنبه ی شناختی ، عمل می کند . از این رو توجه به جنبه ی عاطفی انسان ‏یعنی بعد انگیزشی و شکل دادن و پرورش انگیزه های مثبت و حذف انگیزه های منفی ، ‏از وظایف مهم تربیت است . پرورش انگیزه هایی چون تمایل به نیکی ، بندگی خداوند ، ‏مطالعه ، تفکر ، زیبایی دوستی ، کمال جویی ، علم دوستی و ... نیز تضعیف انگیزه ‏هایی چون پرخاشگری ، سود جویی ، خودپسندی ، خود بزرگ بینی ، و خود کوچک ‏بینی ، عصبیت و ... از جمله وظایف یک پرورش درست است . ‏
تربیت بعد عاطفی شخصیت انسان از انگیزه های اولیه یا انگیزه های بدنی آغاز می ‏شود . گرسنگی و تشنگی از اولین انگیزه های انسانی اند . همین انگیزه های اولیه و ‏ساده باید تحت تربیت قرار گیرند . کاری که تا حدودی در تربیت غیررسمی و گاه ‏ناهشیار انجام می گیرد . تنظیم اوقات غذا خوردن ، خوردن غذاهایی خاص و خوردن ‏غذا در شرایطی ویژه همگی حاصل تربیت انگیزه ی گرسنگی است . در تربیت هشیار و ‏رسمی نیز باید تربیت چنین انگیزه هایی با تحلیل مشکلات و مسائل موجود در تربیت ، ‏مورد بازنگری قرار گیرند . برای مثال در فرهنگ ایرانی خوردن غذا تبدیل به یک تفریح ‏و وسیله ای برای پرکردن اوقات فراغت شده است . در این فرهنگ خوردن غذا تا حد ‏زیادی از تحریک طبیعی مرکز گرسنگی مجزا شده است و تحت تأثیر شرایط محیطی ‏قرار گرفته است ایرانیان به محض اینکه دور هم جمع می شوند ، شروع به خوردن ‏می کنند ؛ مسافرت های خود را با خوردن انواع تنقلات در ماشین آغاز کرده ، به ‏محض پیاده شدن در محلی برای استراحت یا تفریح ، بساط خوردن پهن می کنند . ‏
تماشای تلویزیون و فیلم در سینما اغلب با خوردن همراه است . این رفتارها ، علاوه بر ‏اینکه نشانگر این است که فرهنگ ، تعیین کننده ی نوع عمل انگیزه هاست ، خود دال بر ‏آن است که تربیت رسمی و هشیار جامعه نباید از کنار چنین رفتارهایی به سادگی ‏عبور کنند تربیت باید به تصحیح رفتارها و عادت های غلط نیز بپردازد . ‏
در تربیت عاطفی تنها نمی توان به انگیزه های اولیه اکتفا کرد انگیزه های انسانی دارای ‏سلسله مراتبی اند که از انگیزه های اولیه و بدنی آغاز شده ، تا انگیزه های متعالی و ‏برآمده از قلب انسانی پیش می روند . تربیت عاطفی پس از توجه به تربیت انگیزه های ‏بدنی ، باید به انگیزه های اجتماعی بپردازد و پس از آن انگیزه های فردی یعنی ‏استقلال طلبی و احترام به خود و آنگاه انگیزه های قلبی همچون عشق ، ایمان ، اطمینان ‏و زیبایی دوستی را مد نظر قرار دهند . ‏
‏۳) توجه به بعد حرکتی جسمانی انسان در تربیت ، یعنی سالم و متعادل ‏نگه داشتن جسم و حرکات نیز از جمله وظایف تربیتی است . هدف تربیت بدنی ، تحقق ‏این جنبه از تربیت است . جسم نه تنها باید از سلامت و تعادل کافی برای امروز کودک ‏برخوردار باشد بلکه در مراحل مختلف عمر نیز باید دارای استحکام و تعادل خوبی ‏باشد . دراین میان تربیت بدنی برای دختران ، اهمیت بالایی دارد . دختران به دلایل ‏محدودیت هایی که به اشکال گوناگون برای آنان وجود دارد از تحرک جسمانی کافی ‏برخوردار نیستند . در تربیت دختران باید به آینده ی آن ها ، به مسئله ی زایمان و ‏تحمل مسائل و مشکلات بارداری و نگه داری کودک توجه داشت در تربیت بعد حرکتی ‏‏? جسمانی علاوه بر سلامت و تعادل جسم ، به استفاده از ظرفیت های بالای بدن نیز ‏باید توجهی ویژه داشت . بدن انسان توانایی یادگیری های بسیار گسترده ای دارد ‏مهارت ها ی گوناگون یدی در انجام انواع هنرها و ساخت انواع مصنوعات و نیز ‏اجرای انواع حرکات نمایشی و ورزشی نمونه هایی از ظرفیت بدنی انسان اند . تمامی ‏این استعدادها باید تحت تربیت قرار گیرند . یکی از جنبه های بعد حرکتی ? جسمانی ‏انسان تاثیر غلبه ی جانبی بدن او بر سایر اعمال است تحقیقات نشان می دهند ‏کودکانی که در بدو تولد یکی از دو سمت چپ یا راست آنها در فعالیت های مربوط به ‏دست ، پا و چشم کامل شده اند از عهده ی وظایف مدرسه بیشتر و بهتر از کسانی که ‏این غلبه در آنها تکمیل نشده است بر می آیند .‏
‏۴) بعد اجتماعی شخصیت انسان بر رفتارهایی تاکید دارد که در ارتباط ما با ‏دیگران ، سهم مهمی بر عهده دارند این گونه رفتارها هر چند که از ابعاد شناختی ، ‏عاطفی و حرکتی ? جسمانی انسان به دور نیستند ، لکن به دلیل اهمیت آنها در زندگی ، ‏از بر جستگی خاصی برخوردارند . انسان چنان به جامعه و انسان های دیگر وابسته ‏است که برخی اجتماعی بودن آدمی را ذاتی او دانسته اند و او را مدنی الطبع نامیده ‏اند . اگر انسان را ذاتا نیز اجتماعی ندانیم ، بالعرض و بالضروره اجتماعی است . ‏کودکی طولانی انسان گستردگی نیازهای گوناگون او و وجود پدیده ی عادت در بین ‏انسان ها موجب شده اند که انسان ها به یکدیگر وابسته باشند . نیازهای مختلف انسان ‏از دانی تا عالی او را وابسته به دیگران ساخته است نیازهای جسمانی و فیزیولوژیک ‏او از یک سو متنوع است و از سوی دیگر مستمر . انسان ها نه مانند احشام وابستگی ‏محدود به غذاهای گیاهی دارند و نه مانند حیوانات دیر هضمی چون مار و لاک پشت ، ‏هر از گاهی به غذا نیازمندند ، بلکه آن ها به انواع غذاها احتیاج دارند ، تا جایی که حتی ‏به غذای محدود بهشتی نیز صبر نمی کنند و به موسی می گویند : ? لن نصبر علی ‏طعام واحد ? یعنی ما به غذای واحد نمی توانیم اکتفا کنیم و تنوع غذایی از او طلب ‏می کنند . حتی در نیاز جنسی نیز ، انسان نیاز مستمر به حضور دیگران را نشان می ‏دهد . حیوانات ، جز مواردی بسیار اندک ، نیاز جنسی مستمر ندارند ، بلکه این نیاز در ‏زمان هایی خاص از سال بروز پیدا می کند و پس از آن به حالت کمون در می آید ، در ‏حالی که در مورد انسان چنین نیست . ‏
نیازهای عالی انسان نیز همزیستی با دیگران را اجتناب ناپذیر می کند . احتیاج به افکار ‏و آثار دیگران ، تاثیر پذیری از انفاس قدسی اولیا و ... همگی نیاز انسان را برای زندگی ‏با دیگران نشان می دهد . از این روباید آن دسته از رفتارهایی که برای مشارکت با ‏دیگران به آن ها نیازمندیم ، به خوبی پرورش پیداکنند . همکاری ، ایفای نقش رهبر و ‏پیرو در مقاطع مختلف زندگی ، همدلی ، همزیستی و ایفای نقش های گوناگون در گروه ‏های اجتماعی از جمله مواردی است که در تربیت اجتماعی کودک باید مورد توجه قرار ‏گیرند . خلاصه آن که در تربیت بعد اجتماعی شخصیت باید توجه داشت که هر یک از ‏ما ، در هر برهه از زمان ، باید در یک بازی اجتماعی شرکت داشته باشیم . بازی ، نه ‏از نوع لهوی آن ، بلکه از نوع قانونمند آن . یک بازی فوتبال ، می تواند یک عمل لهو ‏نباشد ، بلکه یک بازی اجتماعی باشد که بر آن قوانینی حاکم است . در این بازی ، ‏کسی که می تواند به خوبی از عهده ی رعایت قوانین بر آید ، می تواند به خوبی ‏مشارکت داشته باشد . قانونمندی بر همه ی بازی های اجتماعی حاکم است : بازی ‏میهمانی ، بازی دوستی ، بازی مدرسه و حتی بازی زندگی . بر تمامی این بازی ها ‏قانون حاکم است و کسی می تواند در این بازی ها به خوبی وارد شده ، نقش مثبت و ‏موثر ایفا کند که این قوانین را به خوبی بشناسد و رعایت کند . تربیت اجتماعی در ‏حقیقت آماده کردن افراد برای ورود به بازی های قانونمند اجتماعی است . ‏
‏۵) بعد اخلاقی شخصیت ، بر شکل گیری وجدان اخلاقی ، یا ناظر و کنترل کننده ی ‏درونی تاکید دارد . مهارکننده های رفتارهای انسانی دو دسته اند : مهارکننده های ‏درونی و مهارکننده های بیرونی . مهارکننده های بیرونی شامل کنترل کننده های ‏اجتماعی و محیطی است که از طریق تنبیه ها و تشویق ها اعمال می شوند . مهارکننده ‏های درونی که در راس آن ها وجدان اخلاقی قرار دارد ، رفتار انسان را توسط ‏خودش مهار می کنند . وجدان ؛ نظارت بر خود ، ارزشیابی از خود و تنبیه خود را بر ‏عهده دارد . این وجدان تنها محصول یادگیری های محیطی نیست ، بلکه وجود عقل و ‏ظرفیت مهار کردن خود ، زیر بنای شکل گیری وجدان است . محیط از طریق ارائه ی ‏قواعد ، قوانین و هنجارها ، و پی گیری در انجام آن وجدان اخلاقی را در درون فرد ‏شکل داده ، تقویت می کند . تربیت باید به پرورش این بعد از شخصیت کودک توجه ‏داشته باشد . پرورش متعادل وجدان ، از وظایف مهم خانواده است . خانواده نه برای ‏کنترل کودک و اعمال سلطه ی خود بر او ، که برای پرورش یکی از جنبه های مهم ‏شخصیت انسانی ، می باید دست به کار تربیت اخلاقی فرزند شود . خانواده باید با ‏اعمال خود به کودک نشان دهد که او خود باید مهار کننده ی رفتارهای خود باشد ، نه ‏محیط . چنین تربیتی منجر به درونی شدن ارزش ها می شود . هر چند که باید گفت ‏درپرورش وجدان نباید راه افراط را در پیش گرفت ، بلکه کودک ضمن کنترل شدن ‏توسط وجدان می باید خود بر وجدان خود نیز تسلط داشته باشد . یعنی عقل باید ‏قوی تر از وجدان باشد و آن را در موقعیت های مختلف تحت کنترل خویش گیرد ‏‏.مقصود از پرورش متعادل وجدان ، تسلط دادن عقل بر وجدان است .‏
‏۶- بعد هنری شخصیت بر جنبه ی زیبایی شناختی و خلق زیبایی توسط انسان ‏تاکید دارد . دیدن و درک زیبایی ها و نیز آفریدن زیبایی ها ، باید در تربیت مورد ‏توجه قرار گیرند . ‏
الحان زیبا ، الوان زیبا ، مناظر و مرایای دلنشین ، باید با ظرافتی خاص توسط کودک ‏مورد توجه قرار گیرد . او را باید برای ایجاد صحنه ها و آثار زیبا تشویق کرد . ‏
با توجه به موارد فوق باید توجه داشت که انسان ماهیتی نامحدود و نا متعین دارد و ‏می تواند به اشکال گوناگون و گاه متضاد در آید . آدمی می تواند فرشته ای الهی و ‏بلکه بالاتر از آن یا درنده ای بد خو و بد سیرت و بلکه پایین تراز آن باشد . برای این ‏که هر یک از ابعاد شخصیت انسان شکل مناسب خود را بگیرد ، لازم است آن ها را در ‏قالب فرهنگ آزموده شده و مقبول طبع انسان ها در آوریم . به عبارت دیگر این ظرف ‏نامحدود نیاز به مظروفی دارد که آن فرهنگ است . اگر فرهنگی یافت شود که ضمن ‏انسجام درونی از گستردگی و گشودگی کافی برخوردار باشد ، می تواند تربیت کودک ‏انسانی را در قالب آن به شکلی موثر به انجام رساند .‏
● فرهنگ ، مظروف تربیت ‏
تربیت از منظره ی دیگر ، انتقال فرهنگ به کودک است . این عمل در خانواده پایه ریزی ‏شده ، با پشتیبانی های آن ، استمرار می یابد . انتقال فرهنگ به کودک در جریان سه ‏نوع کارکرد خانواده ، یعنی کارکرد وضعی ، کارکرد مستمر و کارکرد ماموریتی انجام ‏می گیرد . انتقال فرهنگ بر اساس کارکرد وضعی خانواده ، بدون برنامه ریزی و در ‏فرایندی جاری و ساری به انجام می رسد . کودک وقتی چشم به جهان می گشاید ، در ‏میان مجموعه ای از رفتارهای والدین شروع به بالیدن می کند . او این رفتارها را بدون ‏یک برنامه ریزی خاص تربیتی و بر اساس ظرفیت خود برای یادگیری ، به درون برده ‏، جزیی از خود می کند . آموزش زبان مادری ، پذیرش دین آبا و اجدادی ، کسب عادت ‏ها ، رسوم و هنجارهای متداول بین مردم جامعه ، همگی به این شکل انجام می گیرد . ‏اکثر قریب به اتفاق انسان ها فرایند آموختن زبان مادری خود را به خاطر نمی آورند ، ‏یا دست کم بخش اعظم و زیر بنایی آن را نمی دانند که چگونه کسب کرده اند . هم ‏چنین پذیرش آیین ، آداب و رسوم جامعه در چنین فرایندی صورت گرفته است . این ‏فرایند را می توانیم فرهنگ پذیری خود به خودی یا خود انگیخته بنامیم . ‏
کارکرد وظیفه ای خانواده به کمک فرهنگ پذیری خود انگیخته آمده ، آن را تکمیل ‏می کند . وقتی خانواده برای انتقال فرهنگ جامعه به کودک و نوجوان ، برنامه ریزی ‏خاصی می کند و در انتقال محتویات فرهنگی ، برنامه ی ویژه ای را به اجرا در ‏می آورد ، دست به یک انتقال فرهنگی برنامه ریزی شده می زند . اجرای برنامه های ‏آموزشی در خانه و نهادهای آموزشی ، با برنامه ریزی قبلی انجام می گیرد . به این ‏گونه از انتقال فرهنگی می توان فرهنگ آموزی برنامه ریزی شده گفت . توجه به ‏کاستی های فرهنگ سنتی و فرهنگ زدایی عناصر غلط و جایگزینی آن توسط عناصر ‏فرهنگی جدید ، در فرایند فرهنگ آموزی برنامه ریزی شده انجام می گیرد . ‏
در شرایط بحرانی ، به ویژه به هنگام تهدید فرهنگ یک جامعه و خطز ابتلای نسل آتی ‏به پدیده هایی از قبیل فرهنگ باختگی ، از خود بیگانگی ، آشفتگی هویت قومی و ملی ، ‏خانواده و جامعه در مقابل یک ماموریت جدید قرار می گیرند ؛ و آن نجات نسل آتی از ‏این آسیب هاست . در این شرایط خانواده باید برای غلبه بر مشکل و حل مسئله اقدام ‏کند . در این شرایط ، همکاری بین نهادهای مختلف فرهنگی جامعه ، با محوریت ‏خانواده ، ضرورتی مضاعف می یابد . در شرایط بحران فرهنگی ، تضاد بین خانه و ‏مدرسه و دستگاه های دیگر فرهنگی ، یک فاجعه است . ‏
● تربیت دینی و چالش های اساسی ‏
امروزه خانواده ها در تربیت دینی فرزندان خود با مسائل و چالش هایی مواجه اند چرا ‏که راه تربیت ، راه همواری نیست که در آن حرکت ها به صورت عادی انجام پذیرد ‏راه تربیت در شرایط امروز ، راه پرپیچ و خمی است که اگر راهنمایان و هادیان تربیت ‏ماهر نباشند ، شکست می خورند لذا والدین باید چالش های اساسی تربیت را بشناسند ‏‏. در اینجا به چند چالش مهم به طور مختصر اشاره می شود . ‏
▪ ‏تضاد بین شیوه های تربیتی خانه و جامعه ‏
زمانی که میان آموزش های دینی یا راهکارهای علمی ارائه شده توسط خانه و ‏اجتماع(مدرسه) هماهنگی وجود نداشته باشد ، کودک دچار تضاد می شود و نمی تواند ‏سره را از ناسره تشخیص دهد . به خاطر این سردرگمی است که او به طرف همسالان ‏می رود که نقش مهمی در شکل گیری رفتار و شخصیت وی دارند . حال چگونه پاسخ ‏بگیرد جای بسی تأمل دارد . کودک معمولا به جهتی حرکت می کند که مورد تاکید قرار ‏گیرد و در صورتی که خانواده کودک را نپذیرد و مورد حمایت قرار ندهد ، او با یکی ‏از چالش های بزرگ زندگی خود روبرو می شود . ‏
▪ وسایل ارتباط جمعی به دلیل تنوع و جاذبه های هنری ، کودک و نوجوان و حتی ‏بزرگسالان را به سوی خود می کشند و به رفتار آن ها جهت می دهند . این تاثیر ‏گذاری گاهی به گونه ای است که افراد از آن آگاه نیستند . ‏
زیان بارترین تغییر در زندگی ، تغییرات ناآگاهانه و تحمیلی است . وسایل ارتباط ‏جمعی ، مخصوصا تلویزیون در زندگی امروز تغییرات ناخواسته ی زیادی را بر ‏تربیت کودک و نگرش های دینی او تحمیل می کنند . حال سوال این است که والدین در ‏تربیت دینی فرزند خود ، با این هجوم رسانه ای چه باید بکنند ؟ ‏
در پاسخ به این سوال شاید بتوان گفت که اگر خانواده از همان ابتدای حیات کودک با ‏یک برنامه ی جامع ، عمیق و هماهنگ برای تربیت فرزندشان اقدام کنند و هیچ گاه ‏تربیت دینی فرزند را در حاشیه قرار ندهند ، مهارت هایی در او شکل می گیرند که در ‏سال های بعد به منتقد وسایل ارتباط جمعی تبدیل می شود و در این حالت است که با ‏معیارهای تربیتی ،مشاهدات خود را به نقد می کشد و اصلاح می کند . ‏
● تربیت در پرتو شخصیت ‏
تربیت کار ظریف و دشواری است معلوم نیست همه کسانی که بکار تربیت اشتغال ‏دارند واقعا مربیان خوبی باشند . و بقول حافظ شیرازی هزار نکته باریکتر از مو در ‏تربیت وجود دارد . تربیت گذرگاه های صعب و دشواری دارد ، تنها کسانی می توانند ‏ازاین گذرگاه عبور کنند که دارای علم و تجربه و پختگی و امعان نظر باشند . چه ‏بسیارند افرادی که به اسم تربیت بزرگترین زیان ها را به کودکان وارد می آورند با ‏توجه به این مقدمه باید هوشیار و دقیق بود و در پیاده کردن برنامه های تربیتی ‏اصول اساسی و اولیه را مد نظر قرار داد . یکی از اصول اساسی تربیت حیثیت و ‏شخصیت مربی است در همه ابعاد تربیتی یک اصل باید محفوظ بماند پیامبر گرامی در ‏‏۱۴ قرن پیش جمله کوتاهی در این باره فرمودند که امروزه پس از گذشت سالیان سال ‏معنا و مفهوم آن مشخص تر و بارزتر می گردد رسول خدا فرمودند : اکرموا اولادکم ‏یعنی : برای فرزندان خود شخصیت قائل شوید شایده عده ای که در خدمت پیامبر ‏گرامی حضور داشتند به مفهوم واقعی این عبارت پی نمی بردند و خیال می کردند ‏منظور احترام گذاشتن است ، ولی امروز روانشناسی تربیتی پرده از روی ابهام این ‏جمله برداشته است و با صراحت بیان می دارد که منظور شخصیت دادن به کودکان ‏است . ‏اسلام به کودک و دوران خردسالی آن چنان اهتمام ورزیده که دوره هفت سالگی را ‏دوره سیادت و آقایی کودک قلمداد می کند یعنی در این مرحله خواست ها و تمایلات ‏کودک باید مورد اهتمام پدر و مادر قرار گیرد . ‏
الولد سید سبع سنین کودک تا هفت سالگی آقا و سید است . اولین و اساسی ترین ‏موضوعی که باید مورد توجه معلمان و مربیان قرار گیرد شخصیت دادن به کودکان و ‏نوجوانان است . بدیهی است اصرار و ابرام پیشوایان دینی در برقراری شخصیت ، ‏خود حاکی است که کودکان و نوجوانان در دوره ای قرار گرفته اند که نیاز فوق العاده ‏ای به شخصیت خود دارند شاید مبالغه نباشد که کودکان به ثبات شخصیت بیشتر از ‏آب و هوا نیازمند هستند و شخصیت دادن به آنان در حقیقت جان دادن به آنان است . ‏
بنابراین معلمان و مربیان در اجراء برنامه های تربیتی اولین کاری که باید انجام دهند ‏اینست که شخصیت کودک را تثبیت نموده آنگاه به امور تربیتی بپردازند ، چه با حفظ ‏شخصیت کودک بهتر می توان دگرگونیهایی در کودک بوجود آورد . ‏
تجربه تربیتی خود حاکی است که هرگاه با حفظ شخصیت با کودکان خاطی برخورد ‏شده ، در همان مراحل ابتدایی کودک دچار تأثر و گریه شده از کردار خود اظهار ‏ندامت و پشیمانی نموده به عذرخواهی پرداخته است . یکی از اشتباهات بزرگ مربیان ‏این است که در مواردی که کودکان دچار خبط و خطایی می شوند ، معلمان و مربیان ‏به جای نگه داشت و حفظ حیثیت آنان می کوشند آبروی آنان را برباد داده از این ‏رهگذر جرم و گناه را بزرگ جلوه دهند . غافل از اینکه عمل بد شاگرد غیر از خود ‏شاگرد است و به انجام یک خطا نباید شخصیت کلی شاگرد را نادیده گرفت . در ‏روایات اسلامی گاه دیده می شود که خداوند فردی را بر اساس ایمان دوست دارد ‏درعین اینکه از برخی اعمال او ناراضی و ناخشنود است . اشتباه و خطای ما معلمان ‏در اینست که با یک خطا و عمل زشت همه حیثیت شاگرد را نادیده می گیریم و ‏بزرگترین سرمایه معنوی او را یعنی شخصیت او را از بین می بریم ، و این کار تقریبا ‏نفی مطلق کردن شاگرد است بنظر بنده بدترین کارها همین است که فردی بطور کلی از ‏درجه اعتبار سقوط نماید . ‏
ویکتورهوگو : نویسنده پرتوان درعالیترین شاهکارش کتاب بینوایان به عالیترین ‏وجهی حفظ شخصیت را درباره ژان وال ژان ترسیم می نماید و عملا ثابت می نماید ‏که بوسیله شخصیت دادن و اعتماد کردن ، متهم به دزدی و شرارت را به یک موجود ‏اسمانی و ملکوتی تغییر داده است ژان وال ژان آن چنان تحت تأثیر برخورد انسانی ‏قرار گرفت که یکباره همه بدیهای خود را رها کرده انسانی فرشته سا در آمد و تا ‏پایان عمر جز به نیکی و درستی قدمی برنداشت این نتیجه شخصیت دادن است پس ‏می توانیم چنین استنباط کنیم که شخصیت دادن خود تربیت کردن است . ‏
یکی از خصلت های پیامبر گرامی (ص) این بود که عذر عذرخواهان را می پذیرفت . ‏‏ یقبل معذره المعتذر الیه بدیهی است که پیامبر گرامی با این کار به بدکاران ‏شخصیت داده ، راه خوب شدن را برای آنان آماده می ساخت . ‏
پروردگار جهان که مربی واقعی است در ارتباط با انسان های گناهکار آبرو و حیثیت ‏آنان را برباد نداده زمینه اصلاح و خوب شدن را برای آنان فراهم می آورد . اساسا ‏توبه دراسلام تثبیت و حفظ شخصیت مجرم و گناهکار است . خداوند متعال در عین ‏اینکه آبروی بندگان خطاکار را از بین نمی برد بلکه به تأیید و بزرگداشتی که از آنان ‏بعمل آورده و فرموده که خداوند توبه کنندگان را دوست می دارد شخصیت آنان را ‏دوچندان نموده است . ‏
کرم بین و لطف پروردگر ‏ گنه بنده کرده است اوشرمسار
در روایات اسلامی وارد شده است که هر که آبروی کسی را در برابر جمع بریزد ‏مدتی نمی گذرد که آبروی خودش نیز ریخته خواهد شد . از این گونه روایات استفاده ‏می شود که نباید آبرو و شخصیت افراد را برباد داد و در برخی از روایات اسلامی ‏چنین آمده است که مسلمانان باید لغزش های دیگران را نادیده گرفته حالت مستوری ‏را پیشه سازند. بطور خلاصه آنکه معلمان ومربیان هیچگاه نباید شخصیت کودکان و ‏دانش آموزان را لکه دار سازد بلکه با حفظ و نگه داشت آبرو و عزت شاگردان مسائل ‏تربیتی را در آنان پیاده سازند . فراموش نکنیم که با حفظ شخصیت بهتر خواهیم ‏توانست دگرگونی در آنان بوجود آوریم . ‏
● اصول و مبانی تعلیم و تربیت از دیدگاه پیامبر اکرم (ص)‏
‏۱) تربیت روح انسان رسول خدا بر این اعتقاد بود که کار تربیت باید از روح انسان ‏شروع شود و پرورش روان را بر سه مبنای زیر استوار کرد :‏
الف) درمان بیماری های روان انسان : بیماری های روح وروان انسان گاه فکری و ‏اعتقادی اند ، مانند کفر و خرافه پرستی ، که رسول اکرم ضمن مبارزه ی قاطع و ‏بی امان با هر گونه کفر و شرک ، خرافه پرستی را نیز به شدت مورد نکوهش قرار داد ‏و ضمن برحذر داشتن مسلمانان از مراجعه به فالگیر و پیشگو و افرادی از این قبیل ، ‏فرمود : هرکس به نزد آنان رود و سخنانشان را بپذیرد ، از آنچه خدا بر پیغمبرش ‏فرو فرستاده بیزار شده است . وگاهی این بیماری ها به حیطه ی عاطفی وجود انسان ‏مربوط می شوند ، مانند کنیه ، حسد ، بدگمانی ، تکبر ، و امثال اینها . رسول اکرم برای ‏پیشگیری و درمان اینها فرموده است : ترس و زفتی و آز ، سرشتی واحد دارند و از ‏بد گمانی به خدا سرچشمه می گیرند . و خدای تعالی از زبان لقمان در اندرز به ‏پسرش می فرماید : ازروی تکبر رخسار به مردم منما ، و بر روی زمین با کبر و ‏غرور راه مرو که خدا هیچ فرد متکبرو خود ستایی را دوست نمی دارد .
ب) تزکیه نفس : کاشتن نهال باورهایی که میوه ی آنها تزکیه ی نفوس و تعادل رفتار ‏انسانها خواهد بود ، مانند باور این موضوع که تجاوز به آبروی دیگران کاری زشت و ‏ناپسند است .‏
مسلمان، به زشتی و زیان آوری ربا وغیبت ایمان دارد ، زیرا قرآن کریم درباره ی ربا ‏فرموده است : کسانی که ربا می خورند ، جز به مانند آن کس که وسوسه ی شیطان ‏دیوانه اش کرده باشد بر نمی خیزند. ‏
و درباره ی غیبت فرموده است : هیچ مسلمانی غیبت مسلمان دیگر را نکند ، آیا یکی از ‏شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد ؟ البته از این کار ناخشنودید .
و در راستای ایجاد چنین باورهایی است که اسلام ، پدران را فرموده است که ‏فرزندانشان را در هفت سالگی نماز بیاموزید و سه سال متوالی بر آن مواظبت کنند تا ‏توجه به نماز و ایمان به آن در وجودشان پایدار گردد ، و اگر در ده سالگی نماز را ‏ترک گویند سزاوار تادیب باشند . سخن رسول اکرم در این زمینه چنین است : ? وقتی ‏فرزندانتان به هفت سالگی رسیدند به آنها نماز را بیاموزید و اگر در ده سالگی نماز ‏نخوانند ایشان را تادیب کنید . و به اذانی که بنا به آیین اسلام به هنگام تولد در گوش ‏نوزاد قرائت میشود ، در حقیقت کاشتن نهال عزت و کرامت در ضمیر ناخود آگاه وی ، ‏و نگارش اولین کلمات نورانی در صفحه ی سفید روح اوست ، و ندای مبارک الله اکبر ‏اولین سطری است که درعقل پنهان او نگاشته می شود . ‏
ج) ایجاد عشق و اعتماد به مربی : اعتماد به دانش و حکمت و اخلاص مربی ، و دوست ‏داشتن وی ، پذیرش تعلیمات و راهنمائیهای او را آسان می کند و به همین جهت ، ‏اسلام ، ایمان به پروردگار یکتا و نبوت حضرت محمد را نخستین پایه ی مسلمانی قرار ‏داده ، و دوست داشتن خدا و پیامبر را ریشه و نشانه ی زندگی و نشاط ایمان دانسته ‏است . رسول اکرم می فرماید : محکم ترین دستگیره ی ایمان دوستی در راه خدا ، و ‏دشمنی در راه خدا و دوستی با دوستان خدا و بیزاری از دشمنان خداست .
‏۲) عمل صالح ‏
پروردگار حکیم ، ایمان را جز برای عمل واجب نکرده است ، زیرا ایمان و عمل صالح ‏بسان دو همزاد جدایی ناپذیرند و یکی از آنها نمی تواند جایگزین دیگری گردد ، وبه ‏همین جهت در پنجاه و پنج آیه ی قران ، ایمان و عمل صالح همراه یکدیگرذکر شده اند ‏و آیه ی زیر نمونه ای از آنهاست . ‏
‏آنان که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند ، خوشا به احوال آنها و جایگاه ‏نیکویشان . ‏
اساسی ترین برنامه ی تربیتی پیغمبر ، تقویت دینی با عمل صالح است ؛ زیرا منافع ‏راستین مکتب ، تنها از به کار بستن معارف و احکام دینی حاصل می گردد و اهمیت ‏این قضیه به حدی است که رسول اکرم از دانشی که به عملی سودمند برای خود ‏انسان یا سایر انسانها منتهی نگردد ، به خدا پناه می برد و چنین دعا می کند : ‏
‏بار خدایا ، به تو پناه می برم از دانشی که سود نبخشد و از قلبی که فروتن نباشد و ‏ازنفسی که سیر نگردد و از دعایی که به اجابت نرسد ، و در وصیتش به ابوذرغفاری ‏فرموده است : ای اباذر پارسایی پیشه کن که با پارسایی هیچ عملی اندک نیست . ‏
‏۳) تکلیف به اندازه ی توانایی ‏
یکی از اصول مورد نظراسلام ، اصل تکلیف به اندازه ی توانایی است؛ زیرا تحمیل ‏کارها وبرنامه های تربیتی ، متربی را از مربی و برنامه های پرورشی ، متنفر و بیزار ‏می سازد ، و بدیهی است که پرورشگر شایسته و متعهد هرگز عامل پیدایش چنین ‏نفرتی نخواهد بود . پیغمبر اکرم می فرماید : دلها را خواستن و روی آوردن و ملامت ‏و روی برتافتنی است ؛ پس به هنگام نشاط آن به عبادت رو آورید که قلب انسان اگر ‏با اکراه وارد کاری شود نابینا گردد . ‏
و شعار تربیتی آن حضرت این بود : کاری از دیگران بخواهید که خود توانایی انجام ‏آن را دارید که خدا از دادن پاداش خسته نگردد ، جز آنگاه که شما دلتنگ و خسته ‏باشید .
‏۴) رعایت سطح ادراک متربی ‏
بیان مطالبی که متربی قادر به درک معنای آن نباشد ، همیشه با این احتمال همراه است ‏که وی موضوع را بد بفهمد و برداشت نادرست خود را به دیگران نیز تبلیغ کند یا خود ‏مطابق آن عمل نماید . ‏
طبیعی است که در چنین مواردی ، مطلب زیر و رو می شود و نتیجه ی معکوس به ‏دست می آید . به همین جهت مربی باید همواره توانایی ادراکی متربی را در نظر داشته ‏باشد و او را جز به چیزی که حقیقت آن را میتواند بفهمد ، فرمان ندهد و حدیث نگوید ، ‏که رسول اکرم فرموده است : ما گروههای انبیا ماموریم که با مردم به اندازه ی ‏عقلشان سخن گوییم . ‏
‏۵) رعایت تفاوت های فردی ‏
پیغمبر اکرم در امر تربیت به تفاوتهای فردی انسان ها کاملا توجه داشت و با هر کس ‏متناسب با استعداد و ظرفیت روحی اش برخورد می کرد که برای نمونه رفتار آن ‏حضرت با پنج گروه انسانی زیر را به اختصار بررسی می کنیم : ‏
الف) کودکان : رسول خدا کارهایی رابر کودکان می بخشید که بر بزرگترها نمی ‏بخشید ، و درباره ی آنان می فرمود : فرزند تا هفت سالگی سرور است ، و هفت ‏سال بعدی مطیع و فرمانبردار و هفت سال پس از آن یاری بخش و مشاور است . ‏
ب) بانوان : رفتار پیامبر با بانوان متفاوت از رفتار با مردان بود ، زیرا زن دارای ‏احساسی شیشه ای زیبا و زود شکن که نیاز به مراقبت فراوان دارد تشبیه کرده و ‏فرموده است :با شیشه ها مدارا کنید ? و نیز فرموده است : آن قدر جبرئیل مرا ‏درباره ی زنان سفارش کرد که گمان بردم نمی توان آنان را طلاق داد ، مگر آنکه ‏کاری که زشتی آن آشکار باشد انجام دهند . ‏
ج) نو مسلمانان : طرز برخورد و مدارای پیغمبر با تازه مسلمانان به گونه ای غیر از ‏نوع برخورد با مسلمانان قدیمی بود . روایت زیر ، رفتار آن حضرت با یکی از ‏نومسلمانان را نشان می دهد : ‏
‏? مردی از اهالی نجد هیجان زده به نزد پیامبر آمد ، درحالی که طنین صدایش شنیده ‏می شد اما سخنانش یامفهوم بود . وقتی به آن حضرت نزدیک شد از او درباره ی ‏واجبات دین اسلام سوال کرد ، پیامبر فرمود : پنج نماز در شبانه روز ؛ مرد گفت : آن ‏را انجام می دهم ، آیا نمازی غیر از آن برمن واجب است ؟ پیغمبرگفت : نه ، مگر نماز ‏مستحبی ؛ پس از آن رسول خدا روزه ی ماه رمضان رانام برد ؛ مرد نجدی گفت : آن ‏ماه را روزه می دارم ، آیا روزه ای جز آن بر من واجب است ؟ پیامبر گفت : خیر ، مگر ‏روزه ی استحبابی ، و پس از آن پیغمبر زکات را مطرح کرد ، مرد گفت : آن را خواهم ‏پرداخت ، آیا چیز دیگری باید بپردازم ؟ پیامبر گفت : خیر مگر آن که انفاق مستحب ‏داشته باشی . راوی گوید : مرد عرب باز گشت و با خود می گفت : سوگند به خدا ، نه ‏از اینها کم می کنم و نه می افزایم ، و رسول خدا خطاب به اصحاب خود فرمود : اگر ‏راست گوید و به همین مقدار انجام دهد رستگار است .
د) کسانی که در اعمالشان حسن نیت داشتند : رفتار پیغمبر با کسی که کاری را از ‏سرحسن نیت انجام داده بود ، با رفتار او با شخصی که کاری را با انگیزه ی بدانجام ‏می داد متفاوت بود و به همین علت اسامه بن زید را به خاطرکشتن مردی که پس از ‏مجروح شدن با نیزه ی او ، کلمه ی لا اله الا الله را بر زبان جاری کرده بود کیفر نداد ؛ ‏بلکه به گفتن کلماتی که او را متوجه بزرگی خطایش می کرد بسنده نمود . پیامبر با ‏استفهامی توبیخ آمیز به اسامه گفت : آیا او را بعد از آنکه لا اله الا الله را بر زبان ‏آورد کشتی ؟ و چند بار این جمله ی سرزنش گونه را تکرار کرد تا اسامه به خطای ‏بزرگش آگاه شد و آرزومی کرد که کاش تا آن روز اسلام نیاورده بود ، تا مسلمان ‏شدنش کفاره ی آن قتلش باشد ، زیرا اسلام اعمال بد قبل از خود را نابود میکند . ‏
ه) جوانمردان : معامله ی پیامبربا کریمان و جوانمردانی که دچارضعف گردیده و ‏شیطان بر آنها دست می یافت ، با معامله ی او با دونان و جنایت کاران متفاوت بود و ‏درباره ی آنان می فرمود : ازاشتباهات و لغزشهای جوانمردان درگذرید ، که سوگند ‏به آن کس که جانم در قبضه ی قدرت اوست ، آنگاه که یکی از ایشان دچار لغزش ‏شود ، دست او در دست خدای تعالی باشد . ‏
‏۶) مدارا با مردم و خودداری از اندرزگویی فراوان :‏
آنگاه که اندرز فراوان باشد ، بخشی از آن ، بخشی دیگر را از یاد می برد ، و سبب بی ‏میلی متربی به اندرز و اندرزگو می گردد . مربی فرزانه کسی است که یک نصیحت ‏بگوید و مواظبت کند تا متربی آن را به حیطه ی عمل در آورد و پس از آن به سراغ ‏موعظه ای دیگر برود و محفل راهنمایی و پند و اندرز برپا نکند و یابا دیدن متربی ، او ‏را زیر بارانی از موعظه ونصیحت نگیرد ، بلکه او را فرصتی دهد تا بیندیشد و پند و ‏اندرز به عمق جانش رسوخ یابد . ‏
رسول اکرم و اهل بیت مطهراو براستی این گونه بودندومی فرمود ند : بهترین عمل ‏آن است که بر آن مداومت شود ? و همان طورکه پیشتر بیان داشتیم ، کاری را که از ‏سر اکراه و بی میلی انجام شود ، هرگز نمی پسندیدند . ‏
‏۷) انتخاب موقعیت مناسب ‏
اگرمربی برای کارش موقعیتی مناسب برگزیند راهنماییهای او بیشتر مورد قبول متربی ‏قرار گرفته و در عمق جان وی نفوذ می کند . به همین جهت پیامبر حکیم ، آیات قرانی ‏را به هنگام آماده شدن شرایط نازل می کرد و رسول بزرگوار او نیز سخنان و ‏مواعظش را به هنگام پیدایش اسباب وعلل آنها بیان می داشت . ‏
‏۸)رعایت اولویت ها ‏
رعایت اولویتها و مقدم داشتن کارهای مهمتر براموری که اهمیت کمتری دارند ، ‏شایدمهمترین اصل تربیت باشد و چنانچه به این اصل عنایت داشته باشد ، هرگز با ‏بودن کارواجب ، متربی را به کارمستحب وانمی دارد ، یا وقت او را برای چیزهای بی ‏فایده تباه نمی کند . ‏
رسول خدا در تربیت اصحاب ، همواره این نکته را مورد توجه قرارمی داد ؛ مثلا روزی ‏عربی بادیه نشین ازآن حضرت زمان برپایی قیامت را پرسید ، پیغمبر می دانست که ‏آگاهی از زمان وقوع رستاخیز اگر با آمادگی وعمل صالح همراه نباشد سودی در ‏برندارد ، به همین جهت ذهن آن مردرا از این پرسش به مطلب مهمتری سوق داد و از ‏او پرسید : برای قیامت چه آماده کردی ؟ عرب پاسخ داد هیچ چیز، اما خدا و رسول او ‏را دوست می دارم ؛ پیامبر به اوگفت : در قیامت با کسی که دوستش می داری محشور ‏خواهی شد . ‏
‏۹) تشویق به نیکوکاری ‏
هرقدر که انگیزه های خیر در وجود آدمی بیشتر باشد ، اعمال و رفتار شایسته ی او ‏فزونی می یابد و انگیزه های بدی و رفتار ناپسند وی ازبین می روند . قران کریم این ‏حقیقت را با صراحت بیان داشته و فرموده است : ? براستی که کارهای نیکو، اعمال بد ‏رااز بین می برند ? و رسول اکرم در تشویق مسلمانان به نیکوکاری در ضمن یک ‏حدیث شریف چنین فرموده است :? و آسانتر از آن برای تو ، اطعام به نیازمندان ، و ‏نرم سخن گفتن ، و جوانمردی و خوش خلقی است . ‏
‏۱۰) فراموش کردن گناه گذشته ی متربی ‏
رسول خدا عمل شخصی را ، که گناهان زمان جاهلیت مرد دیگری را به رخ او می ‏کشید ، نا صواب خواند و فرمود : با اسلام آوردن ، گناهان قبل از آن از بین می ‏روند ? و نیز فرمود : گناهکاری که به رحمت خدا امیدوار باشد ، از عبادت کننده ی نا ‏امید ، به خدا نزدیکتراست . ‏
‏۱۱) تذکر دادن پاداش و کیفر الهی ‏
یک مربی کاردان ، ضمن به کارگیری این برنامهی تربیتی باید یادآور ثواب و پاداش را ‏برانذار و بیم دادن مقدم بدارند ؛ زیرا خدای تعالی در یکی از آیه های قرآن شریف ، در ‏توضیح ویژگی های حضرت زکریا و حضرت یحیی چنین می فرماید : آنان در ‏کارهای خیر بر یکدیگر پیشی میگرفتند و با شوق و رغبت وترس و خشیت ما را می ‏خواندند.
همان طورکه ملاحظه می شود ، در این آیه پروردگار مهربان پاسخگویی به ندای حب ‏و دوستی رابر پاسخگویی به عامل ترس مقدم داشته است ، چه ، کاری بر پایه ی ترس ‏و وحشت صورت گیرد متناسب با شرح صدر و کرامت انسانی نیست ، اما عملی که با ‏انگیزه ی دوستی و محبت انجام شود با اشتیاق و شرح صدر همراه می باشد . ‏
‏۱۲) اختصاص دادن مجازات به مخالفت های عمدی ‏
مربی را روا نیست که درهیچ شرایطی متربی را کیفر دهد ، جز برای مخالفت عمدی و ‏تمرد آگاهانه ، که خدای متعال فرموده است :و در کار ناپسندی که به خطا انجام ‏دهید بر شما گناهی نیست ولی بر آن کاری که بعمد و از روی قلب می کنید مؤاخذه ‏می شوید و خدا آمرزنده و مهربان است . ‏
‏۱۳) بعد از توبه کیفر روا نیست ‏
هدف از مجازات ، بازداشتن از گناه و جلوگیری از تکرار آن است و آنگاه که این هدف ‏با توبه تحقق یابد ، نیازی به عقوبت وکیفر باقی نمی ماند . روایت زیر مؤید این حقیقت ‏است : ‏
مردی نزد رسول خدا آمد و به او گفت : ای پیامبر خدا ، حدّی بر من واجب گشته ‏است ، اینک آمده ام تا مطابق کتاب خدا ، آن را بر من جاری سازی ، پیامبر (ص) به او ‏فرمود : آیا با ما نماز خوانده ای ؟ گفت : آری ، خوانده ام ؛ پیغمبر به او گفت : ‏پروردگار مهربان توبه تورا پذیرفته است . ‏
و نیز رسول خدا فرمود : هر کسی براستی توبه کند ، خدا بر او رحمت می آورد و ‏امر می کند تا اعضای بدن وی ساتر او باشند و زمین گناهش را پنهان بدارد و ‏فرشتگان گناه او را فراموش کنند .
‏۱۴) چشم پوشی از لغزش های مؤمنان نیکوکار ‏
اگر شخصی در انجام امورخیر و احسان به بندگان خدا ساعی باشد ، اما بر اثر ضعف ‏انسانی ، لغزشی برای او پیش آید یا در نگرش و برآوردهایش دچار اشتباه شود ، باید ‏بخشوده گردد . زیرا اولا به فرموده قرآن کریم کارهای نیکو ، اعمال بد را از بین می ‏برند . ثانیا ، غیر از پیامبران و امامان هیچ انسانی معصوم نیست . ثالثا سیره پیامبر ‏نیز این حقیقت را تأیید می کند ، چه به روایت تاریخ ، صحابی عالی قدر عمار بن یاسر ‏که بر اثر شکنجه مشرکان ضعیف شده بود بر خلاف باور قلبی اش سخنی بر ضد ‏آیین اسلام بر زبان آورد اما نه تنها از جانب پیغمبر سرزنش یا تنبیه نشد ، بلکه رسول ‏اکرم به وی نوید و اطمینان داد قرآن مجید درباره او فرمود : جز آن کس که با جبر ‏و اکراه به کاری واداشته شود اما قلبش با ایمان آرامش یافته باشد. ‏
‏۱۵) انتخاب سبکترین تکلیف ها ‏
مربی وظیفه دارد که با آسانترین و سبکترین تکلیف ها کارش را آغاز کند ، و توجه ‏داشته باشد که اسلام ، دین آسانی و راحتی است نه آیین سختی و ناراحتی ، و این ‏صفتی است که همواره از گذشته های دور به آن معروف بوده و پیغمبر اکرم در این ‏حدیث شریف ، دوبار تأکید بر آن کرده است : آسان بگیرد و سختگیر مباشید و نوید ‏دهید و بیزار مکنید . ‏
و از حضرت علی (ع) روایت شده است که بعضی از مسلمانان به پیغمبر گفتند : ای ‏رسول خدا جمعیت ما زیاد شده است و قدرت فراوانی داریم ، آیا بهتر نیست بر هر ‏کس که مسلط می شوی با زور و اجبار او را به اسلام در آوری ؟ رسول اکرم (ص) ‏فرمود : خیر ، نمی خواهم در حالی که خدا را ملاقات کنم پایه گذار بدعتی باشم که ‏خدا درباره آن به من دستوری نداده است . ‏
‏۱۶) خود سازی ‏
بر هر مسلمانی واجب است که شخصا به خودسازی و اصلاح نفس خویش پرداخته و ‏رفتارش را متعادل نماید و اولین مسئولیت در این زمینه به عهده خود اوست قرآن ‏کریم می فرماید : ? سوگند به نفس و آنکه او را نیکو بیافرید ? و راه های خیر و شر را ‏به وی الهام کرد ? رستگار شد آن کس که به تزکیه نفسش پرداخت ? و زیان کرد آن ‏کس که به کفر و گناه آلوده اش ساخت ? . ‏
نخستین مرحله خودسازی محاسبه است ، یعنی هر انسانی وظیفه دارد اعمال روزانه ‏اش را ارزیابی کند و به خاطر نیکیهایش خدا را سپاس گوید و به جهت گناهانش از خدا ‏آمرزش بخواهد ، و توبه کند و به سوی او بازگردد . ‏
رسول گرامی اسلام ، نیز پیوسته به محاسبه نفس می پرداخت و با آنکه دارای مقام ‏عصمت بود ، همواره از خدای مهربان طلب بخشایش می کرد . او دوام محاسبه نفس ‏را نشانه شایستگی مومن می دانست و ضمن سفارش هایی که به ابوذر داشت فرمود : ‏‏ای ابوذر ، نفست را به محاسبه در آور ، پیش از آنکه تو را به معرض حساب در ‏آورند . که این از محاسبه قیامت برای تو آسانتر است و آن را به ترازوی سنجش ‏عرضه کن ، پیش از آنکه تو را به جایگاه سنجیدن در آورند . ‏
دومین گام برای اصلاح ذات انسانی ، مبارزه با خواسته های نامشروع نفس و ‏بازداشتن آن از انحراف و گمراهی و واداشتن آن بر پیروی از حق و فضیلت است . ‏رسول خدا این مبارزه را برترین جهاد نامیده و فرموده است : برترین جهادگران ‏کسی است که به خاطر خدا با نفس خود مبارزه کند . ‏ ‏۱۷) پیگیری امر تربیت ‏
مربی مسلمان وظیفه دارد که دایما فیض تربیت را به متربی برساند و توقع نتیجه ‏گیری سریع را نداشته باشد چه ، اگر هدف او تزکیه روان انسان و اصلاح رفتار وی ‏باشد ، باید بداندکه این امرمهم در یک شبانه روز حاصل نمی گردد زیرا نفس انسانی ‏جوانان گل بوته ای است که آب تربیت را قطره قطره می پذیرد تا غنچه هایش را ‏شگفته سازد و با رایحه دل انگیزش مشام جان ها را بنوازد . ‏
رسول بزرگوار اسلام ، مدت سیزده سال در مکه به اصلاح و تربیت انسان پرداخت و ‏پس از آن ، تا زمان رحلتش کاری را که در مکه آغاز کرده بود ، در مدینه استمرار ‏بخشید و شعار تربیتی او این سوره شریف بود : سوگند به عصر که انسان در ‏زیان است ? جز آنانکه ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند و یکدیگر را به حق و ‏راستی و صبر و شکیبایی سفارش کردند. ‏
‏۱۸) عمل به دستورات مربی ‏
شرط موفقیت در کاری تربیت , عمل به تعلیمات مربیان است و چنانچه بخشی از ‏آموزش ها یا فرمان های تربیتی آنان را به مرحله عمل در نیاورند فرایند تربیت در آن ‏بخش ها دچار کاستی می گردد و نتیجه مطلوب به بار نخواهد آمد بزرگ مربی ‏انسانیت ، رسول اکرم (ص) در راستای تحقق کامل اهداف تربیتی اسلام علی (ع) را به ‏پیشوایی و رهبری امت ، پس از خود برگزید و به مسلمانان وصیت کرد که با اهل ‏بیتش رفتار شایسته ای داشته باشند . اما متأسفانه پس از رحلت آن حضرت برخی از ‏مردم با انحراف از مسیر حق و عدالت به غضب حقوق و آزار و اذیت آنها برخاسته و ‏مانع ثمر دهی کامل درخت تنومند اسلام گردیدند . ‏
● برخی از ابزارهای تربیتی پیامبر ‏
‏۱) مراقبت و محاسبه ‏
یکی از مسائل اساسی تربیت این است که انسان خود در صدد کشف خطاهای خویش ‏برآید و آنها را اصلاح نماید رسول خدا (ص) مسملمان را به این کار تشویق می کرد و ‏از آنان می خواست تا در زندگی وپیش از آنکه خدا د رجهان آخرت اعمال آنها را به ‏معرض حساب در آورد کردار ناشایست خویش را اصلاح کرده و بر کارهای پسندیده ‏خود بیفزاید . ‏
‏۲) ایجاد تحو ل
مقصود این است که مربی با اتخاذ روش های مناسب ، صفات مذموم متربی را به ‏صفات خوب و زیبا دگرگون سازد و این شیوه ای است که رسول خدا همواره به کار ‏می بست و مسلمانان را به آن سفارش می کرد . ‏
‏۳) تکرار ‏
تکرار یکی از ابزارهای مهم تربیت است ، زیرا تکرار یک سخن یا یک رفتار ، آن را در ‏ژرفای وجود انسان وارد می کند و به صورت یک خوی و منش در می آورد و بویژه ‏تکرار گفتار و رفتار خدایی ، موجب بزرگی و عظمت انسان می گردد . ‏
تأکید اسلام بر تکرار برخی از کلمات یا اعمال به همیت لحاظ است ، مثل جمله ? الله ‏اکبر? که بارها در اذان و اقامه و نمازهای واجب و مستحب تکرار می گردد . تکرار این ‏جمله بزرگ و مقدس ، نهال عزت و قدرت را در وجود مومنان می کارد و عقل پنهان ‏آدمی را تقویت می کند و به معنای این است که از هیچ کس جز خدا نباید اطاعت شود ‏و هر ستمکاری فرومایه است و هرگز خودبزرگ بینی حقیر ، و همه موجودات در ‏قبضه قدرت خدای تعالی و همه نیروها از آن اویند . ‏
‏۴)‏ به آرامی سخن گفتن : ‏
مربی باید با کلامی فصیح و روشن سخن گوید و بین کلمه هایش فاصله بیندازد تا ‏شنونده منظور او را خوب بفهمد و در صورت لزوم بتواند آنها را حفظ کند نمونه ای ‏از سخنان فصیح این کلام مولا علی (ع) است : ? خدای تعالی محمد (ص) را به پیغمبری ‏بر انگیخت در حالی که از عرب کسی کتابی نخوانده و ادعای پیغمبری نکرده بود ، پس ‏مردم را هدایت کرد تا آنها را در جایی که شایسته شان بود نشانید و ایشان را به ‏رستگاری رساند ، و رفتارشان اعتدال یافت و جمعیتشان پایدار گردید . ‏
● نتیجه گیری ‏
خانواده مهمترین کانون اجتماعی شدن فرد انسانی به حساب می آید و اولین مرکزی ‏است که نقش های سنی ، جنسی و رفتار و نقش های اجتماعی را برای افراد تعیین و ‏مشخص می نماید و خانواده یکی از نهادهای اجتماعی نخستین است که شالوده حیات ‏اجتماعی محسوب می شود و گذشته از وظیفه فرزند آوری و پرورش کودک در نتیجه ‏استمرار نسل ها و بقای نوع بشر، وظایف متعدد دیگری از قبیل فعالیت های اقتصادی ، ‏آموزش و پرورش و اجتماعی کردن فرد را نیز بر عهده دارد . هم چنین خانواده به ‏عنوان عامل واسطی است که قبل از ارتباط مستقیم فرد با گروه ها ، سازمان و ‏موسسات اجتماعی ، نقش مهمی در انتقال هنجارهای اجتماعی و میراث های فرهنگی ‏بر عهده دارد . با توجه به این که خانواده با نظام پایگاهی جامعه در ارتباط است ، ‏پایگاه اجتماعی فرد نیز تا حد زیادی متکی بر پایگاه اجتماعی خانواده خواهد بود ( ‏کوئن ، ص ۱۲۷-۱۲۹) . ‏
هر فرزندی آئینه تمام نمای خصلت های خانوادگی است . تاریخ به ما می آموزد که ‏تواناترین جوامع آنهایی بوده اند که خانواده در آن ها قوی ترین بنیاد و سازمان را ‏داشته است . موقعیت اجتماعی خانواده ، وضع اقتصادی آن ، افکار و عقاید ، آداب و ‏رسوم ، ایده ها و آرزوهای والدین و سطح تربیت آنان ، در رفتار کودکان تأثیر فراوان ‏دارد . خانواده در تمایلات کودکان ، افکار و عقاید و هم چنین شیوه برخورد ایشان با ‏دیگران نفوذ می نماید . نظر اعضای خانواده نسبت به کودک و شیوه پرورش او ، از ‏جمله طرز نگرش آنان نسبت به بهداشت ، تعلیم و تربیت ، تغذیه وزندگی جمعی آنان ، ‏در پرورش کودک موثر است . با توجه به اینکه کودک موجودی انعطاف پذیر بوده ، ‏همچون موم نرم و قابل تغییر به هر شکلی است ، بنابراین ، نوع آموزش و پرورش ‏خانواده مهمترین تأثیر را در شکل گیری شخصیت نخستین کودک خواهد داشت . ‏
والدین و دیگر اعضای خانواده می توانند کودک را به هر شکلی که خود بخواهند ‏تربیت کنند . بنابراین مسئولیت اجتماعی و تربیتی خانواده ایجاب می کند کودک به ‏تناسب و اقتضای شرایط اجتماعی و تربیتی جامعه ای که می خواهد در آن زندگی کند ‏، پرورش یابد . چنان چه غیر از این باشد ، هنگامی که کودک از محیط عاطفی و ‏حمایتی خانواده وارد محیط رقابتی و عملگرایانه جامعه می شود ، خود را در حالتی ‏نامتعادل و ناسازگار خواهد یافت و توانایی برقراری ارتباط سازنده و مطلوب با ‏دیگران را نخواهد داشت . به ویژه درجهان امروز که این دیگران فراتر از سطح منطقه ‏و حتی مرزهای جغرافیایی یک کشور ، بلکه در سطح جهانی مورد نظرند . ‏
ضیا موسوی
منبع : بانک مقالات فارسی