یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


جهانی سازی و کار شایسته


جهانی سازی و کار شایسته
تا به حال موضوعاتی چون کار ، اشتغال ، معاش پایدار، فقر و محرومیت اجتماعی از دیدگاه مادی مورد بحث قرار گرفته اند . دیدگاه مادی بدون شک مهم می باشد اما از آنجاییکه انسان دارای بعد غیر مادی نیزمی باشد ضرورت بکارگیری دیدگاه‌های غیرمادی نیز احساس می شود.برای مثال معادل گرفتن توسعه با رشد اقتصادی پیامدهای جبران‌ناپذیری در پی داشته است خصوصا اینکه رشد اقتصادی بسیار ناموزون است .
در بخش‌هایی از جهان ، کارگران به سطح بالایی از رفاه مادی دست یافته اند در حالیکه در جاهای دیگر ، بردگی، کار کودک ، بیگاری ، نقض حقوق بشر هنوز وجود دارد و میلیون‌ها نفراز گرسنگی و بیکاری و درآمد روزانه کمتر از یک دلار رنج می برند. در پا رادایم اقتصادی نئو لیبرال جهانی که مقررات زدایی، خصوصی‌سازی ، مصرف‌گرایی و بازار آزاد از ویژگی‌های آن است ; سود، سرمایه و ثروت بر انسان ارجحیت دارد. سرمایه داری نظارت بر منابع را به مالکیت آن تقلیل داده و موجب تغییر نقطه تمرکز مالکیت خصوصی از نیاز به حرص شده است این مسئله، کار را به حوزه استثمار تبدیل کرده است. اگرچه مالکیت خصوصی ابزار تولید مجازاست ولی آن ابزار نباید به زیان نیروی کار بکار رود .
تنها شکل مجاز تصرف جایی است که ابزار در خدمت نیروی کار قرار گیرد زیرا کار دارای ارزش و اهمیت بیشتر، اجتماعی تا کاملا اقتصادی در ارتباط با دیگران می باشد. نظام اقتصادی فعلی بر اساس ارزش های تحریف شده ای واقع شده که در آن ارزش به واحدهای پولی و کمی تقلیل یافته است نیروی کار به عنوان عامل هزینه تلقی شده که به منظور افزایش سود سهامداران ( تولید کننندگان ) باید کاهش یابد .چنین نظم اقتصادی غیرعادلانه تلقی می شود حتی اگر منجر به تولید انبوه کالا شود. مشکلاتی که به سبب دیدگاه مادی ایجاد می شود نه فقط مادی بلکه اساسا اخلاقی می باشد . به همین دلیل در جایی ، بسیاری از مردم از گرسنگی ، بیکاری ، فقر و محرومیت رنج می برند و در جایی دیگر فراوانی ، ثروت اقتصادی و رفاه وجود دارد. تقلیل نیروی کار به سرمایه ( به عنوان عامل هزینه ) که توسط انقلاب صنعتی ایجاد شد و بوسیله بازار جهانی فعلی تداوم یافت منجر به محرومیت و گسستگی افراد از خانه ، خانواده و جامعه گردیده است که در جامعه در قالب گروه‌های طرد شده مانند مهاجران ، دهقانان بی زمین ، افراد بیکار و فاقد حق رای و کسانیکه جایگاه قانونی ندارند و اغلب در شرایط نامساعد و عمدتا در بخش اقتصاد غیر رسمی مشغول بکارند، دیده می شوند.
آن‌ها از احترام و منزلت در ارتباط با دیگران محروم هستند و فاقد جایگاه در اجتماع می باشند . چنین افرادی از احساس یگانگی با جهان هستی نیز محروم هستند. آینده روشنی برای چنین جامعه ای وجود ندارد . وقتی ارتباط گروهی از افراد با جامعه و جهان هستی گسسته می شود درنتیجه دامنه بحران های ایجاد شده ناشی از فقدان کار شایسته به محیط زیست نیز کشیده می شود دیگر محیط زیست به عنوان موهبتی که باید حفظ شود تلقی نمی شود و توسعه و پیشرفت فاقد معنویت دستاورد نسل خود محور فعلی می گردد.
● کار شایسته از منظر دیدگاه‌های مادی و اقتصادی
از دیدگاه اقتصادی و مادی ، انسان تولیدکننده کالا و تامین کننده معاش است اما از زاویه اخلاقی و معنوی ، کار عامل رشد خلاقیت و تکامل فرد و ایجاد خیرهمگانی محسوب می شود.تاکید بر ابعاد توسعه انسانی به جای توجه صرف به ابعاد کمی (مادی) سبب ایجاد دیدگاه جامع تری به کار می شود .مفهوم کیفیت فراتر از جنبه های مادی (مانند حداقل درآمد ، ایمنی شغلی و محیط کار سالم ) است . کیفیت از طریق توجه به همه جنبه های انسان ایجاد می شود . البته تاکید بر جنبه های اخلاقی و معنوی کار بدون ملاحظه دغدغه های مادی افراد گمراه کننده است .
نیازهای اساسی مانند خوراک ، پوشاک ، مسکن ، بهداشت و امنیت باید تامین شود تا فرد قادر به رشد بعد معنوی و اخلاقی زندگی اش شود . بعد کمی و کیفی انسان دو وجه از واقعیت وجود انسان است نه دو جزء متمایز در زندگی فرد که باید به ترتیب منطقی ارضا شود .
● کارشایسته از دیدگاه دینی و مذهبی
تمام ادیان و مذاهب ارزش والایی را برای کار به دلیل ماهیت معنوی آن قائلند .کار به عنوان فعالیت بشری دارای سه جنبه فردی (تحقق خود ) ، اجتماعی ( پل ارتباطی بین فرد و جامعه ) و معنوی ( رسیدن به سعادت و یکی شدن با عالم وجود) می باشد. کار مبنای ارتباط بین فرد و جامعه است . فرد نه فقط برای خودش بلکه برای اعضا خانواده ،اجتماع ، کشور و جامعه بشری کار می کند . کار همبستگی با جامعه را تقویت می کند .جامعه زمانی می تواند هماهنگ باشد که اعضایش با یکدیگر و برای یکدیگر کارکنند . کار جزء بنیادی ثبات خانوادگی است .
کار با صلح همراه است. جامعه ای که در آن کار به اندازه کافی وجود ندارد تهدیدی برای صلح محسوب می شود . کار نباید عامل جداکننده افراد از یکدیگر باشد بلکه باید عامل وحدت بخش افراد به عنوان دوست وهمکار برای رسیدن به سعادت همگانی درنظر گرفته شود . فرد محور ارتباطات انسانی است و وظایف و مسئولیت هایی در قبال اطرافیانش مانند والدین ، کودکان ، دوستان ، همکاران و دیگران دارد. پیشرفت فرد باید در گرو کمک فرد به جامعه و اجتماع بزرگتر در نظر گرفته می شود هر نوع کاری باید به عنوان منبع کمک بالقوه به جامعه و جهان تلقی شود و ثمرات کار به جای اینکه در خدمت مطامع فردی قرار گیرد باید متوجه توسعه جامعه شود.کار خدمتی است که به دیگران ارائه می شود و فراتر از توسعه ظرفیت های خود فرد است و با آفریدن و بخشیدن همراه است.از آنجاییکه خدمت با مهربانی نسبت به دیگران بدون انتظار پاداش مادی یا نفعی برای خود همراه است ، عملی نوعدوستانه تلقی می شود . پاداش چنین عملی تعالی و عظمت روح است که قابل اندازه گیری با هیچ ابزار مادی نیست . خدمت کیفیت رابطه افراد با یکدیگر را بالا می برد .
اگر آنچه را که فرد تولید می کند هدیه ای از سوی خداست پس نمی توانیم به سادگی آن را تماما به عنوان دارایی شخصی تلقی کنیم بلکه کار فرد نیز باید هدیه‌ای برای دیگران باشد . همه ادیان قاطعانه از بعد اخلاقی کار حمایت می‌کنند. بعد اخلاقی کاربه مسئولیت و تعهد افراد و جوامع در قبال دیگران درمحیط کار ، خانواده و جامعه اشاره می‌کنند.
در همه ادیان کار شایسته به معنای حفظ کرامت انسانی زن و مرد و توانایی آن‌ها برای کسب معیشت و زندگی شایسته تعریف می شود. چنین کاری فرد را قادر می سازد تا خود را به عنوان یک انسان کامل شکوفا کند و مهارت‌ها ، شخصیت ، خرد و توانایی های بالقوه اش را بروز دهد و توسعه بخشد ودر زندگی اجتماعی مشارکت نماید از این حیث کار قابل مقایسه با زمین و سرمایه نیست. زندگی فقط از طریق تلاش و کار ساخته نمی شود بلکه موهبتی از سوی خداوند نیز است . کار حرف آخر را در زندگی افراد نمی زند زیرا آنچه که افراد تولید می کنند ترکیبی از تلاش و کار خودشان و رحمت و لطف خداوند است . منزلت فردی می تواند از طریق زندگی خانوادگی ، هنر ، مذهب ، موسیقی و ادبیات نیز کسب شود بنابر این کسانیکه فاقد توانایی کار هستند مثل کودکان ،معلولین ، افراد سالمند و بیمار نباید از منزلت ذاتی شان محروم شوند.افراد قبل از اینکه کارگر باشند انسانند . حفظ منزلت یک اصل است و بر کار مقدم است در حقیقت کار باید اجازه ظهور منزلت افراد را بدهد. به کار نباید بیش از اندازه بها داد و کار نباید به عنوان تنها منبع منزلت انسان در نظر گرفته شود. تقدم کار بر فرد به این معناست که ارزش انسان اولویت دارد و مستقل از شکل و نوع کاری است که انجام می دهد.
بیکاری یا کار ناشایسته سبب می گردد فرد از خود ، جامعه و جهان هستی (خدا) بیگانه شود .این مسئله ممکن است پیامد فقدان فرصت های شغلی کافی ، حمایت اجتماعی لازم و نادیده گرفتن حقوق کار و ضعف گفتگوی اجتماعی باشد . بیکاری و یا کار ناشایسته مانع تجلی منزلت ذاتی فرد می شود و منجر به احساس حقارت و از بین رفتن خصائل انسانی می گردد. بیکاری ، نابرابری جنسیتی ، بردگی و کار کودک منافی ارزشهای انسانی و منزلت در نظر گرفته می‌شود. عدم دستیابی به کارشایسته به معنای عدم دستیابی به منزلت انسانی است.
● اصول کار شایسته ILO
چهارچوب مفهومی کارشایسته برای اولین بار در سال ۱۹۹۹ در گزارش هیات مدیره کنفرانس بین المللی کار در هشتاد و هفتمین نشست عنوان شد . اعلامیه های بین المللی مانند اعلامیه Dumbarton Oaks و اعلامیه فیلادلفیا ( مصوب ۱۹۴۴) نیز به بعد معنوی کار اشاره می کنند .اعلامیه های فوق بر این اصل تاکید دارندکه همه افراد بدون توجه به نژاد ، عقیده و جنسیت حق مطالبه رفاه مادی و معنویشان را با حفظ آزادی ، منزلت ، امنیت اقتصادی و فرصت برابر دارند. لذا سیاست های ملی و بین المللی تنها در شرایطی باید مورد قبول واقع شوند که اجرای آن‌ها سبب افزایش و نه مانع دستیابی به اهداف بنیادی فوق شوند.
مولفه های اصلی کار شایسته در اعلامیه حقوق بنیادین ILO (۱۹۹۸) عبارتند از :
حق آزادی انجمن و ایجاد تشکل جمعی ، حذف همه اشکال کاراجباری و بیگاری ، منع جدی کار کودک ، حذف تبعیض در شغل و حرفه.ILO معتقد است کار شایسته نه تنها سهم مهمی در توسعه پایدار دارد بلکه به خودی خود هدف مهمی محسوب می شود و ترویج آن می باید در دستور کار کشورها قرار گیرد.
شایستگی را می توان تحقق منزلت انسانی در یک زمان و مکان خاص تعبیر کرد در نتیجه استاندارد و دیدگاه یکسانی در میان افراد در جاهای مختلف وجود ندارد. تدوین استاندارد یکسانی از کار شایسته مشکل است زیرا شرایط کار از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است به همین منظور آگاهی از زمینه تاریخی و الگوی اشتغال که نحوه معیشت افراد را مشخص می سازد مهم است. به منظور تحقق کار شایسته در یک طیف جهانی ، سیاست ها باید با نظام های ارزشی ونگرش های اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و محلی سازگار شود تا موجب کسب درآمد کافی ، حمایت اجتماعی مناسب و امنیت و برابری جنسیتی طبق انتظارات و درکهای مختلف ناشی از زمینه های متفاوت اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی شود.
● مدل اندازه گیری کار شایسته
بطور کلی در خصوص تدوین مدلی برای کار شایسته باید سه سطح کلان ، میانی و خرد مد نظر قرار گیرد.درسطح کلان هدف کار شایسته می تواند بر حسب ایجاد قوانین ، مقررات و نهادهایی تعریف شود که امکان کار کردن را برای تمام افراد جوامع بدون تشویش و نگرانی ، در امنیت مناسب وبا فرصت رو به رشد و مداوم برای توسعه فردی ، در عین حال برخوردار از درآمد مکفی برای حمایت از خود و اعضای خانواده شان فراهم می سازد . درسطح میانی یا سطح کارگاه محیط کارشایسته به معنای ایجاد امنیت مناسب برای کارگران می باشد که به موازات آن کارایی بنگاه نیز افزایش می یابد.در سطح خرد کار شایسته به داشتن فرصت مناسب برای کار به داشتن فرصت مناسبی از تمام اشکال امنیت مربوط به کار تاکید دارد.
تدوین مدلی که از طریق آن بتوان کار شایسته را از کار ناشایست تمییز داد ضروری می باشد این مدل می باید بر اساس استانداردهای ارزشی مشترکی طراحی گردد که به مردم جهت ارزشیابی خود و کارشان کمک نماید. پاسخهای افراد به سئوالات زیر می تواند میزان شایسته بودن کار را نشان دهد و به محققان و سیاستگذاران در تدوین استانداردهای کارشایسته کمک شایانی نماید.
۱) آیا شغل معیشت مادی فرد را تامین می کند؟
۲) آیا شغل سبب رشد و توسعه خود معنوی ، اخلاقی ، ارتباطی و اجتماعی فرد در خانواده و جامعه شده است؟
۳) آیا شغل در دستیابی به خیر همگانی در ابعاد مادی و معنوی کمک کرده است؟
فاطمه برخورداری – کارشناس اشتغال وزارت کار و امور اجتماعی
منبع : بازار کار