سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا


اوپک و ماجرای دبیرکلی


توجه به اهمیت تامین انرژی برای اقتصادهای بزرگ جهان و سهم اوپك در بازار انرژی و نقش دبیركل آن، می تواند در افزایش آگاهی و تحلیل صحیح مسایل كمك كند. امروزه، امنیت انرژی مهمترین چالش برای اقتصادهای بزرگ جهان است، زیرا از طرفی وابستگی آنها به نفت وارداتی سال به سال افزایش می یابد و از طرف دیگر با كاهش تولید نفت كشورهای غیراوپك از سال ۲۰۱۰ به بعد، ارزش ذخایر نفتی اوپك به ویژه شش كشور منطقه خلیج فارس روز به روز بیشتر و نقش اوپك در بازار انرژی جهان، كلیدی تر و در نتیجه دامنه رقابت محدودتر خواهد شد. وقتی جورج دبلیو بوش وارد كاخ سفید شد، در اولین ماموریت، معاون خود دیك چنی رئیس سابق شركت نفتی هالی برتون را مامور تدوین سیاست انرژی آمریكا كرد. البته نومحافظه كاران قبل از ورود به كاخ سفید، برنامه های آتی خود را تهیه كرده بودند و از جمله انستیتو بیكر وابسته به دانشگاه رایس هوستون كه زیر نظر جیمز بیكر وزیر امورخارجه سابق آمریكا اداره می شود، در سال ۲۰۰۱ پیش نویس این گزارش را با عنوان «چالش های انرژی در قرن ۲۱» تهیه كرده بود. در گزارش مذكور آمده كه «ایالات متحده زندانی معمای انرژی خود شده است. عراق یك عامل بی ثباتی برای جریان نفت از خاورمیانه به بازارهای بین المللی است. چنین ریسكی برای آمریكا غیرقابل تحمل است لذا آمریكا باید در عراق مستقیماً دخالت نظامی نماید.» گزارش چنی نیز نتیجه می گیرد كه «كشورهای صنعتی دنیا و از جمله آمریكا در سال ۲۰۲۰ وابستگی ۶۷ درصدی به نفت خاورمیانه خواهند داشت و لذا امنیت انرژی باید در اولویت تجارت و سیاست خارجی آمریكا قرار گیرد.»
واقعیت این است كه تمامی مطالعات و پیش بینی ها در رابطه با وضعیت انرژی در آینده جهان، نشان می دهند كه از سال ۲۰۱۰ تقاضا برای نفت اوپك و خاورمیانه رو به فزونی خواهد گذاشت و با رو به اتمام گذاشتن منابع نفتی دریای شمال، آمریكای شمالی و حتی روسیه، باقیمانده منابع نفتی خاورمیانه در سال ۲۰۲۰حدود ۸۰درصد و در سال ۲۰۳۰ حدود ۹۵ درصد ذخایر نفت جهان را تشكیل خواهند داد. كشورهای عضو اوپك ۷۸ درصد ذخایر نفت جهان را در اختیاردارند. ذخایر خلیج فارس ۸۳ درصد كل ذخایر اوپك و ۶۵ درصد كل ذخایر جهان را شامل می شوند. لذا دسترسی به منابع نفتی خاورمیانه، اولویت استراتژیك برای اقتصادهای بزرگ دنیا است. از اینجا می توان به اهمیت ۶ كشور عربستان، ایران، عراق، امارات، كویت و قطر و همچنین نقش سازمان اوپك در تامین امنیت انرژی جهان پی برد.


ایران و چهار كشور دیگر تولید كننده نفت در سال ۱۹۶۰ سازمان اوپك را تاسیس نمودند. هدف تامین دراز مدت عرضه نفت به بازار بین المللی و حفظ منافع تولید كنندگان از طریق اتخاذ سیاست های واحد و در نتیجه كاهش رقابت بین خودشان بود. به دلیل نقش موثر ایران در تاسیس این سازمان، اولین دبیركل آن از ایران انتخاب شد. با توجه به رقیب بودن اعضای اوپك، تصمیمات مهم در آن، مانند انتخاب دبیركل، به شرط موافقت همه اعضا (اجماع) قابل اجرا خواهند بود. در عین حال، هرچه عضوی قدرت تولید بیشتر نفت و ظرفیت خالی افزون تر داشته باشد، بر تصمیمات اوپك بیشتر می تواند تاثیر گذار باشد. وظیفه اصلی اوپك، تضمین امنیت عرضه نفت است. باید سرمایه گذاری لازم برای تولید نفت به میزان كافی بشود تا بازار با كمبود عرضه مواجه نگردد. لذا قیمت نفت باید در سطحی باشد كه درآمد كافی برای كشورهای عضو اوپك ایجاد كند، به نحوی كه علاوه بر توان اجرای پروژه های اولویت دار زیربنایی كشورشان، سرمایه لازم برای توسعه میادین نفتی را نیز در اختیار داشته باشند. متاسفانه آمریكا و اغلب كشورهای غربی، از ابتدای تاسیس اوپك به مخالفت با آن پرداختند و در عین حال، به دلیل نفوذ در سیستم حكومتی تعدادی از اعضای قدرتمند اوپك و یا نمایندگان آنها، موفق شدند كه اوپك را حتی الامكان تحت كنترل خود درآورند و با جا انداختن تئوری های پیش ساخته، تصمیمات اوپك در زمان های مختلف را اكثرا در جهت حفظ هرچه بیشتر منافعشان یعنی جلوگیری از افزایش قیمت ها ی نفت هدایت كنند. با تهدید اوپك به آمدن انرژی های جایگزین، در صورت افزایش قیمت های نفت، سال ها سیاست محافظه كارانه ای را بر اوپك حاكم نمودند. تا مدتی قبل كه قیمت نفت حدود ۱۰ تا ۱۲ دلار بود، ادعا می كردند كه اگر قیمت نفت برای هر بشكه یك دلار اضافه شود، رشد اقتصاد جهانی به میزان معینی كاهش می یابد و در نتیجه تقاضا برای نفت كم شده و سهم اوپك در بازار جهانی نفت نیز كاهش می یابد. در حالی كه اخیرا مدتی است كه اعلام می كنند اقتصاد جهانی قابلیت تحمل قیمت نفت تا ۵۰ دلار را دارد. به هرحال به رغم آن كه وجود اوپك قطعا بهتر از عدم آن بوده، ولی بنا به دلایل ذ كر شده، متاسفانه اوپك به جز در دوران كوتاه مدت اخیر، بیشتر اوقات در خدمت تامین منافع مصرف كنندگان عمده بكار گرفته شده است. با این وجود، هیچگاه غربی ها از تبلیغ برعلیه اوپك دست برنداشته اند و همیشه آن را به عنوان كارتلی كه فقط برای كسب سود بیشتر برای اعضای خود و برعلیه منافع جامعه جهانی كار می كند، معرفی كرده اند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی كه چالش امنیت انرژی برای اروپا و آمریكا بیشتر و روشن تر مطرح گردید، آمریكا و اروپا دو روش متفاوت را در تعامل با این چالش در پیش گرفتند.اروپا برای تضمین امنیت انرژی مورد نیازش در آینده، از روش چندجانبه گرایی، همكاری در ایجاد ساختارهای بین المللی ، همكاری های دوجانبه و چند جانبه استفاده می كند. تدوین « پیمان منشور انرژی (ECT )» و تشویق كشورها برای پیوستن به آن و ایجاد شركتی برای احداث خط لوله جدید جهت انتقال گاز از منطقه د ریای خزر به اروپا با مشاركت كشور های مسیر (طرح خط لوله گاز NABUCCO ) نمونه هایی از اجرای این سیاست اند. اقتصاد های بزرگ دیگر مانند ژاپن، چین و هند نیز هریك به دنبال عقد قراردادهای دراز مدت با كشورهای تولید كننده نفت و گاز و سرمایه گذاری های مشترك بر ا ی تولید بیشتر نفت و گاز هستند. این قبیل همكاری های اقتصادی درازمدت، گروه بندی های جدیدی را در جهان شكل خواهدداد و وابستگی اقتصادی این گروه ها، طبیعتا منجر به وابستگی های سیاسی آنها نیز خواهد شد. نكته ای كه از ابتدای امر، باعث خشم و وحشت خودخواهان شده است. در این میان دولت نومحافظه كار برای تضمین امنیت انرژی آمریكا در آینده، روش یكجانبه گرایی، جنگ، اشغال مستقیم و غیر مستقیم كشورهای منطقه خاورمیانه و تصرف فیزیكی منابع نفتی را در دستور كار خود قرار داده است كه البته نتیجه اولین مرحله آن یعنی اشغال عراق تا به حال با موفقیت چندانی همراه نبوده است. در راستای سیاست فوق، دولت نومحافظه كار آمریكا برنامه هایی را برای تضعیف و از هم پاشاندن و یا بی اثرسازی اوپك و همچنین ایجاد بی ثباتی در بعضی كشورهای عضو آن تدارك دیده است. نوشته ها و سخنان ایده پردازان و نویسندگان نومحافظه كار، پر است از اتهامات به اوپك، تا با ساختن چهره ای مخوف از آن در سطح بین المللی، به خصوص در زمان افزایش قیمت های نفت، زمینه را برای از هم پاشی اوپك آماده كنند. برای مثال اوپك را سازمان فاسدی معرفی می كنند كه بر علیه منافع جامعه جهانی، در پی افزایش قیمت نفت است تا درآمد كشورهای عضو را كه اكثرا حامی تروریست ها هستند، بالا ببرد. با این چهره سازی از اوپك، نومحافظه كاران، زمینه را برای اجرای برنامه های طراحی شده، از قبیل حمله نظامی به برخی كشورها و اشغال میادین نفتی و یا ایجاد بی ثباتی در كشورهای نفتخیز برای پیاده كردن دموكراسی مورد نظرشان فراهم می كنند. در چنین شرایطی نقش دبیركل اوپك می تواند تعیین كننده باشد. برطبق اساسنامه اوپك دبیركل اداره كننده دبیرخانه اوپك، سخنگو و رابط بین كشورهاست. ولی در شرایط امروز، برای نجات اوپك، دبیركل آن باید از شناخت سیاسی و اقتصادی قوی برخوردار باشد و بتواند با شجاعت با خطراتی كه اوپك و كشورهای عضو آن را تهدید می كند، مقابله نماید وبا دیدگاه روشن نسبت به آینده اوپك، بتواند طرح های لازم برای حفظ اوپك از تهدیدهای احتمالی و هدایت آن به سوی وضعیت مطلوب را ارایه كند. با دیپلماسی قوی و فعال بتواند چهره غیرواقعی ترسیم شده از اوپك در سطح جهانی را اصلاح و افكار عمومی جهان را نسبت به نقش واقعی اوپك آشنا نماید و امكانات سازمانی اوپك را برای بیان ضرورت وجود این سازمان به خاطر تضمین امنیت عرضه انرژی به میزان مورد نیاز، بسیج كند. اوپك باید در این شرایط حساس از جو ضد جنگ و نگرانی فزاینده جهان در مورد امنیت انرژی، استفاده نمود ه و به دفاع از جایگاه خود به عنوان نهادی مسئول و پاسخگو در مقابل نگرانی مصرف كننده در امنیت انرژی اقدام نماید. تقویت صندوق اوپك جهت كمك به كشورهایی كه در اثر بالا رفتن قیمت نفت صدمه جدی می بینند ازجمله اقدامات بشردوستانه ای است كه می تواند به ترسیم چهره ای مثبت تر از اوپك در سطح جهانی كمك كند. در مورد انتخاب دبیركل، بعضی افراد و برخی روزنامه ها، تجربه كاری نامزدها را در رابطه با اوپك مطرح نموده و گفته اند اگرچه نامزد پیشنهادی ایران از نظر تجربه كاری و مدیریت در سطح بالای صنعت نفت و همچنین تجربه دیپلماتیك، نسبت به رقیب خود برتری دارد، ولی رقیب وی سه سال است كه مدیریت بخش تحقیقات اوپك را برعهده داشته و با اعضا و دبیرخانه اوپك از نزدیك آشناست، لذا ایشان از این جهت ارجح است. ضمن احترام به جناب آقای شهاب الدین نامزد پیشنهادی كشور دوست كویت به عنوان مدیری كاردان و توانمند كه لیاقت خود را در مدت خدمت در دبیرخانه اوپك نشان داده است، به خاطر دفاع از عملكرد جمهوری اسلامی ایران نكاتی را اشاره می نماییم. اولاً، اطلاعاتی كه از سوابق كاری جناب آقای شهاب الدین منتشر شده و به دست ما رسیده، نشان دهنده آن است كه ایشان قبل از شروع كار در دبیرخانه اوپك، اصولا تجربه كار در صنعت نفت را نداشته اند، در حالی كه اساسنامه اوپك حداقل ده سال سابقه كار در صنعت نفت را از شروط لازم برای نامزدهای دبیركلی قلمداد كرده است. ثانیا، چگونه ایشان كه هیچگونه تجربه نه تنها در اوپك بلكه حتی در صنعت نفت را هم نداشتند، یكباره به پست معاونت دبیركل اوپك انتخاب شده و موفق هم بوده اند، ولی نامزد پیشنهادی ایران كه سال ها تجربه كار وزارت و نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد و بیش از ۱۲ سال تجربه در بخش های مختلف صنعت نفت اعم از مهندسی، سرمایه گذاری و امور بین المللی را داشته، نمی تواند به عنوان دبیركل خدمت كند؟ ثالثاً چرا به نامزد قبلی جمهوری اسلامی ایران كه مدیری لایق و توانمند و با سابقه كار در سطح وزارت و با حدود بیست سال سابقه كار در اوپك و نماینده جمهوری اسلامی ایران در هیات عامل اوپك است، رای داده نشد؟
این حق مسلم جمهوری اسلامی ایران است تا در شرایط حساس كنونی، با تدبیر و شهامت كافی به عنوان یكی از پایه گذاران این سازمان، مسئولیت اداره آن را بر عهده گرفته و با توطئه هایی كه برعلیه آن می شود مقابله نماید. اگرچه تعیین نامزد ایران به پیشنهاد وزیر محترم نفت و تصویب رئیس جمهور محترم است، ولی مهم برای جمهوری اسلامی ایران، باید انتخاب یك نفر ایرانی باشد و اگر نسبت به فردی به هر دلیل اشكال تراشی شود باید با انعطاف لازم، افراد دیگری را حتی در سطوح پایین تر معرفی نمود تا این بهانه ها سلب و بالاخره یك ایرانی عهده دار مدیریت این سازمان در اوضاع حساس كنونی شود. این نظری است كه آقای نژادحسینیان نامزد ایران برای دبیركلی اوپك آن را اعلام نموده اند. نكته آخر اینكه بعضی از اعضای اوپك معتقدند كه اوپك سازمانی اقتصادی است و نباید آن را سیاسی نمود لذا با توجه به مناسبات بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریكا، انتخاب نماینده ای از ایران به عنوان دبیركل، سازمان را سیاسی و در گیر با آمریكا خواهد نمود. اعلام مواضعی این چنین محافظه كارانه و انفعالی باعث تاسف است. زیرادر شرایطی كه همه دنیا اوپك را سیاسی ترین سازمان اقتصادی جهان می دانند و رویارویی سیاسی غرب و به ویژه نومحافظه كاران آمریكایی با آن كاملاً عیان و قصد آنها در از هم پاشیدگی و یا بی اثرسازی آن كاملاً آشكار است، اتخاذ چنین مواضعی، خالی كردن میدان برای مخالفین و به عبارتی «خودكشی از ترس مرگ» است.
منبع : باشگاه اندیشه