یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


دروغ چرا؟


دروغ چرا؟
امروزه به هر کس که می‌رسید و با او آشنا می‌شوید بایستی مدام به این فکر باشید که آیا حرف‌های او راست است یا دروغ. به واقع بعضی از افراد مثل آب خوردن دروغ می‌گویند و اگر هم روزی حرف‌های کذب آنها برملا شود، به روی خودشان نمی‌آورند و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است. این موضوع خیلی هم تعجب‌آور نیست، چرا که چند روز قبل خبری را خواندیم که در آن نوشته بود به تازگی روانشناسان کشف کرده‌اند ساختار مغز دروغگوها، ناهنجار است طوری‌که دروغ گفتن برایشان طبیعی به‌نظر می‌رسد.دکتر محمد کمالی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در مورد علل دروغگوئی افراد می‌گوید: شاید یکی از دلایلش عدم اعتمادبه‌نفس کافی باشد به‌نحوی که این افراد مجبور می‌شوند یک تصیر غیرواقعی از خودشان ارائه کنند، چرا که این افراد مجبور می‌شوند یک تصویر غیرواقعی از خودشان ارائه کنند، چرا که احساس می‌کنند طرف مقابل تنها کسی را می‌پذیرد و قبول دارد که دارای ویژگی‌های خاصی باشد و خود را با فاکتورهائی همچون ثروت فراوان، شغل مناسب و... مقایسه می‌کنند. چنانچه این افراد به گفتن دروغ روی آورند به‌جای آنکه تصویر واقعی از خود نشان دهند تصویر دروغین خود را نمایان می‌کنند. البته امروزه این مسئله به واسطه استفاده از اینترنت شاید بیشتر خودش را نشان می‌دهد. چرا که در آشنائی‌هائی که چت یا صحبت‌های تلفنی صورت می‌گیرد این احتمال به مراتب بیشتر می‌شود. به این مفهوم که دختر یا پسر به سادگی می‌توانند با تصویر غیرواقعی از اوضاع و احوالشان طرف مقابل را فریب دهند. شاید ریشه این موضوع را باید در سیستم آموزش و پرورش جست‌وجو کرد. یعنی افراد در سیستم آموزش و پرورش مستقل بار نمی‌آیند و امکان کسب اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس کافی را ندارند. نمونه ساده آن را حتی در دانشگاه‌ها هم می‌توان یافت: اینکه دانشجو اقدام به تحقیق و پژوهش نمی‌کند و صرفاً قصد دارد مدرک دانشگاهی بگیرد که عمده این مسائل به فقدان اعتمادبه‌نفس کافی باز می‌گردد.به گفته دکتر کمالی، هنگامی‌که فرد اعتمادبه‌نفس کافی ندارد مجبور است برای آنکه چهره موجهی از خود نشان دهد به ارائه اطلاعاتی از خود بپردازد که همگی کذب و ناصحیح است. اگر ما می‌توانستیم در سیستم آموزشی‌مان به دانش‌آموزان و جوانان راه‌های نه گفتن و نمایش خودواقعی را آموزش دهیم به‌طور حتم دیگر این‌گونه مشکلات وجود نداشت. از سوی دیگر در جامعه ما امکان ریا و تظاهر فراهم شده که دلایل عمده آن هم به سیستم آموزش و پرورش و نهادهای فرهنگی در جامعه باز می‌گردد که این امکان و بستر را فراهم کرده‌اند که افراد می‌توانند با نمایش ظاهرشان، دیگران را به یک قضاوت غیرصحیح هدایت کنند به این مفهوم که وقتی ملاک‌ها اغلب بر ظاهر افراد متمرکز باشد قطعاً امکان ارائه یک تصویر غیرواقعی از خود هم فراهم می‌شود.علاوه بر این عوامل، نهاد خانواده نیز نقش بسیار مؤثری در گرایش فرزندان به دروغگوئی دارد. طبیعی است که فرزندان، عمل والدین را سرمشق خود قرار می‌دهند نه آنچه در کلام به آنها گفته می‌شود، بنابراین نقش خانواده بسیار حائز اهمیت است.دکتر غنچه راهب، عضو هیئت علمی گروه مددکاران دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، می‌گوید: مسئله دروغ و دروغ‌گوئی فرآیندی روانی است که از عوامل متعددی ناشی می‌شود. در تبیین مسئله دروغ می‌توان به این نکته اشاره کرد که عدم صداقت افراد در موارد بسیاری ناشی از ترس است یعنی فردی که دروغ می‌گوید از برملا شدن حقایق می‌هراسد و به همین دلیل دروغ می‌گوید. ریشه این مسئله از دوران کودکی و ترس‌های مرتبط به این دوره ـ از امر و نهی کردن‌های والدین، تنبیه و اعمال خشونت آنها سرچشمه می‌گیرد. از سوی دیگر دروغ‌گوئی می‌تواند جنبه یادگیری داشته باشد به گونه‌ای که فرد دروغ‌گفتن را از محیط و افراد پیرامونش می‌آموزد و به لحاظ این دروغ‌گوئی، فرد یا الگوهای مورد نظرش مورد تشویق قرار می‌گیرد. این فرد به‌نحوی از سوی اطرافیان مورد تقویت قرار گرفته و این رفتار به‌صورت ریشه‌ای در او نهادینه می‌شود. همچنین در بعضی از افراد که دارای اختلالات شخصیتی و ضداجتماعی هستند و دست به رفتارهای بزهکارانه می‌زنند صفت دروغ‌گوئی جزء ارکان شخصیتی آنها لحاظ می‌گردد.دکتر راهب معتقد است که برای روبه‌روئی با این مسئله بایستی در وهله اول به بافت خانواده توجه کرد و ویژگی‌ها و صفاتی که در خانواده منجر به دروغ‌گوئی فرزندان می‌شود جست‌وجو کرد که از آن جمله می‌توان به ترس از تنبیه، برآورده نشدن نیازهای روانی، عاطفی و فیزیولوژیکی فرد اشاره داشت. از سوی دیگر باید جنبه‌های یادگیری دروغگوئی که در خانواده‌ها و البته اجتماع رخنه کرده است یافت و به آن پرداخت.دکتر سعید قشونی‌زاده، روانشناس معتقد است که افراد دروغگو، افرادی بی‌ثبات، دمدمی مزاج و بی‌اراده هستند.عواملی همچون ترس از تنبیه شدن، جلب‌نظر طرف مقابل، ترس از دست رفتن حیثیت و موقعیت اجتماعی و... سبب شده تا فرد حقیقت را بپوشاند و به دروغ متوسل شود. یکی از فاکتورهای مؤثر بر این رفتار فرار از مسئولیت‌ها و وظایفی است که بر عهده فرد بوده که در نتیجه آن به دروغ متوسل می‌شود تا ضعف‌هایش را بپوشاند. اما خلاصه‌ترین حرف اینکه امروزه قبح دروغ در جامعه از بین رفته است.
سارا قاسمی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید