دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

ارین براکوویچ - ERIN BROCKOVICH


ارین براکوویچ - ERIN BROCKOVICH
سال تولید : ۲۰۰۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : دانی دویتو، استیسی شر و مایکل شامبرگ
کارگردان : استیون سودربرگ
فیلمنامه‌نویس : سوزانا گرانت
فیلمبردار : اد لاکمن
آهنگساز(موسیقی متن) : توماس نیومن
هنرپیشگان : جولیا رابرتس، آلبرت فینی، آرون اکهارت، مارج هلگنبرگر، چری جونز، تریسی والتر، پیتر کایوت و وین کاکس
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۳ دقیقه


̎ارین براکوویچ̎ (رابرتس)، زنی تنها و مادر سه فرزند است، که پس از بازنده شدن در پی‌گیری یک پروندهٔ حقوقی، از وکیل خود، ̎اد ماسری̎ (فینی) می‌خواهد کاری برایش دست و پا کند. ̎اد̎ به او پیشنهاد می‌کند که در دفتر حقوقی خودش به‌کار مشغول شود. ̎ارین̎ در آنجا به اطلاعاتی در مورد پروندهٔ شرکت الکتریک و گاز پاسیفیک دست پیدا می‌کند و کنجکاوی‌اش او را وادار می‌سازد تا با اجازهٔ ̎اد̎، در مورد این پرونده‌ها بیشتر تحقیق کند. ̎ارین̎ پی می‌برد که رد پای این پرونده‌ها به آلوده کردن آب یک شهر از طریق فاضلاب‌های صنعتی منتهی می‌شود و این آلودگی سلامت تمام جامعه را تهدید می‌کند...
● به‌نظر می‌رسد سودربرگ چالش تبدیل کردن هر چیزی (و واقعاً هر چیزی) به یک فیلم خوب را به‌عنوان خط مشی خود برگزیده است و مگر در روزگار نه چندان دور، همین از شئون ̎مؤلف̎ به‌شمار نمی‌آمد؟ هر چه هست، به ارین براکوویچ می‌توان همانند یک ̎مطالعهٔ موردی̎ توجه شود. موضوع آن، زنی است که خیلی ساده می‌خواهد روی پای خود بایستد و واقعاً مصمم است که اینکار را بکند. اگر الان مثلاً دههٔ ۱۹۴۰ بود، این می‌شد یک ̎فیلم زنانه̎ و در سطح‌های مختلفش می‌توانست به یک کاترین هپبرن، باربارا استانویک، بتنی دیویس یا رزالیند راسل متکی باشد. بی‌راه نیست اگر بگوئیم سودربرگ می‌خواسته ذوق‌آزمائی کند تا ببیند در عصر پست زن ـ آزاد ـ خواهی چنین فیلمی چه محلی از اعراب خواهد داشت و این ̎زن̎ مستقل، چه مشخصاتی باید داشته باشد. اینجاست که انتخاب بازیگر، می‌شود تجسم رویکرد فیلمساز. می‌توان گفت که رابرتس نقش ̎ارین براکوویچ̎ را بازی می‌کند ولی دقیق‌تر این است که بگوئیم ̎ارین براکوویچ̎ همان رابرتس است که دارد دامنهٔ جدیدی برای بازیگری خود ترسیم می‌کند. در ارین براکوویچ او زن مطلقه، ملکهٔ زیبائی سابق و کسی است که می‌توان حدس زد جوانی پر ماجرائی را گذرانده است، با سه تا بچه که باید بزرگ‌شان کند و در به‌در دنبالک ار؛ در واقع همزادی برای رابرتس واقعی که کامیابی آمریکائی‌اش، عمر کوتاهی داشته است. رابرتس این نقش را بی‌هیچ دو دلی در بر می‌گیرد. به جاذبه فیزیکی خود اتکا می‌کند، رنگ و وارنگ و اجق و وجق می‌پوشد و می‌کوشد با لطایف‌الحیل راه خود را در جامعهٔ قراردادی و پرمشغله باز کند. بازی او به ̎ارین براکوویچ̎، حسی را می‌بخشد که نیاز دارد: حس عوامانگی، بدون شرم یا معذرت‌خواهی. در عین‌حال که این عوامانگی برای آمریکائی‌ها (و در واقع، برای هر تماشاگری) دل‌پذیر است، به شخصیت او هویت واقعی می‌بخشد که شخصیت‌پردازی‌های زنان در این همه فیلم هالیوودی ندارد. تخصص رابرتس در خاکی بودن، رک‌گوئی و ناآراستگی باعث می‌شود که ̎ارین براکوویچ̎ اصلاً وجود داشته باشد. و البته باقی قصه، دربارهٔ زنی عادی است که محکومیت مسببان یک آلودگی مرگبار آب‌های محلی را به کرسی می‌نشاند. چیزی که سودربرگ کشف کرده، این است که در دل یک قصهٔ ̎تکراری̎ ـ اینجا با قیافهٔ تعهد اجتماعی ـ می‌توان با شخصیت و گفت‌وگو و ریتم بصری طوری کار کرد که قصه، جان‌دار شود (این کاری بود که با قصهٔ المور لنرد در خارج از دید، ۱۹۹۸، تجربه کرد). رابطهٔ رابرتس با فینی، نمونهٔ یک دونوازی اکیداً حرفه‌ای درست است. واقع‌بینی‌های فینی، کنتراست طنزآمیزی با شور و پی‌گیری تمام‌وقت رابرتس ایجاد می‌کند و نمی‌گذارد هیچ‌گاه فراموش کنیم که اغراض انسان‌دوستانه هم باید با راه و رسم حرفه‌ای کنار بیایند. از طریق شخصیت‌پردازی فیلم‌نامه، هوش سودربرگ و انعطاف رابرتس است که ارین براکوویچ می‌شود قصهٔ زنی سرگردان که یک کار پیدا می‌کند، به آن می‌چسبد و از این طریق برای زندگی‌اش، یک معنا پیدا می‌کند. نه قهرمانانه است و نه شعارپرداز. بلکه معطوف به آدمی است که راهی برای بقا در محیط پیدا می‌کند. به‌همین دلیل، انسانی‌تر است. آفتابی و بدون ادعاهای بزرگ و با احترامی بسیار و غیراحساساتی به فرد و به زن که آرام‌آرام به‌دست می‌آید.


همچنین مشاهده کنید