یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


افتضاح Botched


افتضاح   Botched
▪ کارگردان: کیت رایان.
▪ فیلمنامه: درک بویل، ایمون فریل، ریموند فریل.
▪ موسیقی: تام گرین.
▪ مدیر فیلمبرداری: برایان لوفتوس.
▪ تدوین: جرمی گیبز.
▪ طراح صحنه: جان بانکر.
▪ بازیگران: استیون دورف[ریچی]، شون پرتوی[آقای گروزنی]، جمی فورمن[پیتر]، دیوید هیپ[حراج گر]، آلن اسمایت[هوگو]، راسل اسمیت[یوری]، برونا گالاگر[سونیا]، نورما شیهان[هلنا]، جمی موری[آنا]، هیو اوکانر[دیمیتری]، جین رونی[کاترینا]، جف بیل[بوریس]، زاک مگوایر[الکس]، ادوارد بیکر دولی[قاتل].
▪ ١٠٠ دقیقه. محصول ٢٠٠٧ آلمان، ایرلند، انگلستان، آمریکا.
▪ نام دیگر: ١٣.
▪ ژانر: کمدی، جنایی، ترسناک، مهیج.
ریچی داناوان یک سارق حرفه ای است، اما این اواخر بدشانسی به او رو کرده و پشت سر هم افتضاح به بار می آورد. آخرین نمونه این افتضاح ها از دست دادن الماس های سرقت شده به شکلی تصادفی پس از ربودن موفقیت آمیز آنهاست.
این واقعه باعث خشم رئیس اش آقای گروزنی شده و او را تهدید می کند، اگر این بار نیز ماموریت محوله را درست به پایان نرساند، کشته خواهد شد. ریچی می پذیرد، اما محل ماموریت تازه بسیار دور از محیط مانوس او و در مسکو است. او باید صلیبی عتیقه و گران قیمت را از طبقه آخر ساختمانی مرتفع ربوده و به آقای گروزنی برساند. دو همکار محلی معرفی شده به او چندان باهوش به نظر نمی رسند.
اما سرقت با وجود قتل زنی توسط یکی از همین همکاران ناشی با موفقیت انجام می شود و گروه باید هر چه زودتر ساختمان را ترک کنند. اما در میانه راه و در طبقه سیزدهم، آسانسور متوقف می شود و کلیه سرنشینان آن مجبور به پیاده شدن می گردند.
سه دزد به همراه یک مامور امنیتی، یک خبرنگار ترسو، جوانی ساده لوح و سه زن در طبقه سیزدهم سرگردان می شوند. چون هیچ راه خروجی غیر از آسانسور وجود ندارد و راه پله ها مسدود شده است. همکار عصبی ریچی دیگر سرنشینان آسانسور را گروگان می گیرد. اما زمانی که سر اولین گروگان توسط فردی ناشناس از تن اش جدا می شود، همگی در می یابند که توقف آسانسور در این طبقه کار قاتلی روان پریش بوده که قصد دارد تمامی آنها را سلاخی کند...
● چرا باید دید؟
اولین فیلم کیت رایان به استناد نامش چیزی جز افتضاح نیست. یک کمدی جنایی ترسناک که این روزها طرفداران سینه چاکی برای خود پیدا کرده و یادآور آشغال های دهه ١٩٧٠ و ٨٠ است. شاید بیهوده نباشد گفتن این که سکانس ابتدایی فیلم و تیتراژ آن خوش ساخت ترین و معقول ترین بخش این فیلم است.
امیدی که بعدها با دیدن گاف های فیلمنامه، بازی های بد، ارجاعات ابلهانه به فیلم های این گونه و …. بر باد می رود. همه کلیشه ها در این معجون هفت جوش به کار گرفته شده و صد البته فارغ از هر گونه منطق، که اگر غیر از این بود جای تعجب داشت. نمونه کاملی از معنای دوم کلمه Botched که می شود سر هم بندی[قدیمی ها می گفتند که اسامی از آسمان نازل می شود] و خنده دار اینجاست که استیون دورف قهرمان آمریکایی فیلم- بر خلاف دیگر بازیگران نقش خود را کاملاً جدی می گیرد.
جدیتی که فیلمنامه نویس نیز می کوشد تا با ارتباط دادن دو قاتل مرموز فیلم با آقای گروزنی[نوادگان ایوان گروزنی یا همان ایوان مخوف!] به قصه فیلم بدهد. اما فرمول مورد استفاده او و کارگردان چندان ضامن موفقیت نمی تواند باشد، چون: نبود خنده واقعی+ فقدان تعلیق درست+ با نوادگان ایوان مخوف-چسبی که اینها را به هم وصل کند= با یک فاجعه!
اشاره به انگلیسی صحبت کردن همه شخصیت های فیلم با لهجه روسی که یکی از احمقانه ترین راهکارهای سازندگان این زباله است[شاید به قصد بیرون کشیدن خنده!] و انتخاب بد بازیگران- مخصوصاً دورف- نمی تواند میزان بلاهت موجود در این فیلم را برساند. فقط باید آن را به عنوان یک کمدی اشتباهات تماشا کرد. در مقایسه با افتضاح سری فیلم ترسناک[Scary Movie] شاهکار جلوه می کند!
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید