شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
جنگ رسانهای در نبرد ۲۲ روزه غزه
● نگاهی به آنچه رخ داد
حمله اخیر رژیم صهیونیستی به باریکه غزه و آنچه در این سرزمین کوچک با انسانهایی بزرگ رخ داد را باید از دردناکترین و در عین حال عبرتآموزترین حوادث روی داده در منطقه خاورمیانه در خلال سالهای اخیر به شمار آورد. هر چند که این منطقه در طول ۱۰ سال گذشته همواره شاهد درگیریهایی در این سطح و بالاتر از آن – حمله ارتش رژیم اسرائیل به لبنان در تابستان ۲۰۰۶ که به جنگ ۳۳ روزه موسوم شد و همچنین حمله آمریکا به عراق که بعد بزرگتر از آن را میرساند – بوده است؛ اما تجاوز ارتش رژیم صهیونیستی به غزه از جهات بسیاری قابل تامل و تحمل است. هر چند در مورد ویژگیهای این منطقه بارها نوشتهاند و گفتهاند، اما از آنجا که این نوشته قصد دارد فصل تازهای را در مورد جنگ اخیر باز کند، بناچار باید به تمام موارد این موضوع پرداخت تا آنچه در میدان رخ داده است، بیشتر به چشم آید.
باریکه غزه با مساحت کمتر از ۳۶۰ کیلومتر مربع و با جمعیتی بالغ بر یک و نیم میلیون انسان که نیمی از آنها نیز اردوگاه نشین هستند، متراکمترین نقطه جهان و در عین حال یکی از فقیرترین مناطق جهان است. باریکه غزه که از سال ۱۹۶۷ تحت اشغال رژیم اسرائیل قرار داشت، به مدت ۴۰ سال بدترین نوع رفتار ضد انسانی را با ساکنان خود شاهد بود و وجود تنها چند شهرک مهاجرنشین در این باریکه باعث شده بود تا اسرائیل ۴۰درصد زمینها و منابع آبی این منطقه را به این چند شهرک اختصاص داده است. ظلمی که نظامیان و ماموران امنیتی رژیم صهیونیستی در طول این سالها به مردم این باریکه کردند، خیزش ناگهانی آنها را باعث شد تا جایی که در انتفاضه اول و سپس انتفاضه دوم رژیم اسرائیل آرامآرام از مواضع خود عقبنشینی کرد و در سال ۲۰۰۵ به ناگهان اریل شارون نخستوزیر وقت این رژیم دستور داد تا هر چه سریعتر شهرکها تخلیه و عملا سیطره زمینی بر غزه پایان یابد و کنترل آن به تشکیلات خودگردان واگذار شود.
این روند که در طول سه سال گذشته و با قدرت گیری جنبش مقاومت اسلامی حماس در دولت فلسطین وارد مراحل تازهای شده بود، با فشارهای مستقیم و غیر مستقیم برخی از مقامات سیاسی و امنیتی تشکیلات خودگردان و همچنین طرح دایتون که اسرائیلیها مجری آن بودند، باعث شد تا در تابستان سال ۲۰۰۶ حماس برای جلوگیری از خونریزی گسترده که طرح آن تهیه شده بود، کنترل باریکه غزه را بر عهده بگیرد. و این درست زمانی است که طرح حاضر از آنجا شروع میشود.
طرحی که در آن قرار بود به هر طریق ممکن کمر مقاومت و اندیشه مقاومت در باریکه غزه شکسته شود و پس از ناکامی در لبنان، نمونه آن در غزه اجرا شود تا شاید مقدمات طرح صلح اعراب واسرائیل فراهم شود. این طرح که با فشارهای اقتصادی و محاصره این باریکه از تابستان سال ۲۰۰۶ شروع و پس از آن با کنفرانس آناپولیس در مریلند آمریکا در ماه نوامبر همان سال ادامه یافت، علیرغم همه فشارهای نتوانست دولت حماس در غزه را سرنگون کند و این جنبش همچنان به اعمال کنترل دقیقتر خود بر غزه ادامه میداد.
در اوایل سال ۲۰۰۷ میلادی بود که حملات خونین ارتش رژیم صهیونیستی به غزه شروع شد تا در این مرحله آنها بتواند به زعم خود از شلیک موشکهای مقاومت جلوگیری کنند، موشکهایی که درست پس از هر تجاوز ارتش رژیم صهیونیستی به غزه به سمت مهاجرنشینهای توسعه یافته در سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ شلیک میشد. هر چند این حملات موشک تلفات چندی به بار نمیآورد، اما از نظر روانی چنان فشاری را بر شهرک نشینان اسرائیلی به خصوص در شهرکی مانند سدیروت که محل زندگی برخی از وزرای این رژیم نیز هست، وارد آورد که بالاخره این رژیم در تابستان سال ۲۰۰۸ و با میانجی طرف مصری با آتشبسی شش ماهه با جنبش حماس تن داد.
بر اساس این جنبش قرار بود تمام گذرگاههای مرزی بازگشایی شده و در مورد تبادل اسرا هم مذاکره شود که نه تنها گذرگاهها بازگشایی نشد، بلکه رژیم صهیونیستی با همکاری مصر و دیگر کشورهای عربی محاصره این باریکه را تشدید کرد که تنها در مدت محاصره بیش از ۲۷۰ فلسطینی بر اثر بیماری و کمبود دارو به شهادت رسیدند.
در طول همین آتشبس بود که رژیم صهیونیستی حملات گاه و بیگاه خود را به باریکه غزه از سر گرفت و در ماه نوامبر و تنها دو ماه مانده به پایان جنگ، حمله جنگندههای این رژیم به گروهی از مبارزان گردانهای قسام که شش شهید به دنبال داشت، باعث شد تا عملا آتشبس شکسته شود و در پی آن نیز گردانهای قسام عملیات تلافی جویانهای انجام دادند و برخی از شهرکها و مراکز نظامی را هدف آتش موشکها و خمپارههای خود قرار دادند. روند حمله نظامیان اسرائیلی و پاسخهای مقاومت فلسطین ادامه یافت تا آنکه در ۱۹ دسامبر آتشبس امضا نشده پایان یافت و در همین زمان بود که گزارشهایی در مورد طرحهای اسرائیل برای وارد کردن ضربه نهایی به حماس فاش شد.
بر اساس این طرح که دو هفته بعد جزئیات بیشتری از آن در رسانههای جمعی منتشر شد، کشورهای عربی مانند اردن، مصر و عربستان سعودی در همکاری نزدیک با رژیم صهیونیستی مقدمات نابودی حماس را فراهم میآوردند و پس از آنکه محمود عباس و تشکیلات خودگردان به غزه بازگشتند، مرحله نهایی جنگ که همان برقراری روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی بود را شروع میکردند. ارتش رژیم صهیونیستی نیز از مدتها پیشتر و بر اساس تجربه جنگ ۳۳ روزه و با تغییر در تمام ساختارهای نظامی خود و بازنگری در استراتژی جنگ، آماده شده بود تا حملهای حیثیتی را بر علیه مقاومت اسلامی در غزه آغاز کند.
در پنجشنبه ۲۵ دسامبر ۲۰۰۸ و تنها پنج روز مانده به سال نو میلادی، تزیپی لیونی وزیر امورخارجه و رئیس حزب کادیما در سفری با قاهره و دیدار با مقامات مصری آخرین وعیت موجود را آنها در میان گذاشت. وی از طرف مصری خواست تا به اطلاع متحدان عرب خود برساند که اسرائیل در ۷۲ ساعت بمباران جدی حماس را از پای درمیآورد. مصریها موافقت کردند و حمله از ظهر روز شنبه با مشارکت ۱۰۰ جنگنده اسرائیلی آغاز شد و دهها مقر امنیتی تابع حماس در باریکه غزه هدف قرار گرفت.
در حملات روز اول حدود ۳۰۰ نفر به شهادت رسیده و صدها تن زخمی شدند. جنگ یک هفته هوایی بود و پس از آن زمینی شد. موشکهای مقاومت اسلامی در همان ساعات اولیه راهی شهرکهای مختلف مهاجرنشین شد و کمی بعد مشخص شد که برد موشکها بیش از آن چیزی است که مصریها به طرف اسرائیلی خبر داده بودند و یا اینکه دستگاههای اطلاعاتی این رژیم به آن دست یافته بود.
تا آن روز – روز اول جنگ – رزمندگان فلسطینی تلاش نمیکردند شهرکهای دروتر از ۲۰ کیلومتری غزه را مورد هدف قرار دهند، اما با شروع حملات سخت و بیسابقه ارتش اسرائیل؛ فلسطینیها هم چارهای ندیدند جز آنکه دست برتر خود را رو کرده و تا عمق ۵۰ کیلومتر سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ را هدف قرار دهند. با این حملات بود که تعداد شهرکنشینان در تیررس فلسطینیها از ۳۰۰هزار نفر به ۸۰۰ هزار نفر رسید، کما اینکه چند پایگاه مهم هوایی مانند حیتساریم و تلنوف نیز چندین بار هدف قرار گرفتند. اشتباه اطلاعاتی که اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه مرتکب شده بود، اینجا نیز تکرار شد تا به مدت ۲۲ روز شعاع ۵۰ کیلومتری فلسطین اشغالی هدف موشکهای مقاومت قرار گیرد. شاید مهمترین نکتهای که در این مورد بتوان گفت؛ میزان تخریب موشکهای شلیک شده از طرف فلسطینیها بود.
اگر موشکهای پیشین دستساز بردی بیش از ۲۰ کیلومتر و قدرت تخریبی کم و شاید به عنوان مهمترین نکته دقت اندکی داشتند، موشکهای روسی گراد از هر حیث قابل اطمینانتر بود و توانست ضربات غیر قابل پیشبینی را بر سازمان برنامهریزی و اطلاعاتی و همچنین خدماترسانی سازمانهای دخیل در جنگ اسرائیل وارد کند. در مدت این جنگ، ۱۹۸ موشک گراد به سمت اهداف اسرائیلی پرتاب شد ولی به دلیل سیاست رسانهای رژیم صهیونیستی، از همان ابتدا میزان تلفات این موشکها قرار بود سه نفر اعلام شود که بر همین منوال هم رفت، اما برخی از شاهدان عینی که در شهر بندری مانند اشدود به سر میبردند، این موشکها درست به اهدافی اصابت میکردند که به نظر میرسید به سمت آنها شلیک شده است، مانند هدف قرار گرفتن شهرداری اشدود و همچنین کارخانه پتروشیمی در عسقلان.
جنگ ۲۲ روز ادامه یافت و در این میان بیش از ۷۰۰۰ فلسطینی به شهادت رسیده و یا زخمی شدند که بیش از نیمی از آنها را زنان و کودکان و افراد مسن تشکیل میدادند. ارتش اسرائیل در این جنگ از سلاحهای ممنوعه استفاده کرد؛ سلاحهایی که شگفتی پزشکهای اروپایی که در غزه به سر میبردند را هم باعث شد و آنها نتوانستند انزجار خود را از این اقدام ارتش اسرائیل پنهان کنند. بمبهای فسفر سفید به همراه اورانیوم ضعیف شده، از جمله سلاحهای ممنوعهای بود که در این جنگ از آنها استفاده شد.
یک هفته بمباران هوایی و دریایی و توپخانهای نتوانست اراده مقاومت فلسطین را در هم شکند و از این رو برای دستیابی به اهدافی چند که هیچگاه اعلام نشد – از ترس نرسیدن به آنها – در یک روز تعطیل – شنبه – حمله زمینی به غزه آغاز شد تا در روزهای پایانی بیش از ۳۰هزار نظامی تا بندندان مسلح به جنگ مردمی بروند که ۱۸ ماه محاصره بوده و هشت روز هم هدف ناجوانمردانهترین حملات قرار گرفته بودند و عملا سران تلآویو انتظار داشتند که بتوانند از این رهگذر دیگر کار حماس را یکسره کنند، کاری که بسیاری در منطقه و خارج از آن منتظر نتایج آن بودند تا به زعم خود طرحی نو در منطقه دراندازند که مقاومت عجیب، باور نکردنی و افسانهای رزمندگان مقاومت که از هشت گروه و جریان حاضر در غزه بودند، مانع از دستیابی به این اهداف شد.
در بهترین حالت پیادهنظام ارتش اسرائیل که از طرف نیروی زرهی، مهندسی، هوایی، دریایی و توپخانه حمایت میشد، تنها چندصد متر در اطراف شهرهای باریکه غزه پیشروی کرد و حومه تقریبا تمام شهرها را ویران کرد. بر اساس آمار ارائه شده توسط رزمندگان مقاومت ارتش اسرائیل در این درگیریها ۲۱۰ نظامی خود را از دست داد و صدها تن دیگر زخمی شدند.
جنگ پس از آنکه اسرائیل زیربناهای اقتصادی غزه را از بین برد و تنها یک روز پیش از آنکه جورج بوش کاخ سفید را ترک کند و باراک حسین اوباما جای او را بگیرد، به مانند شروع توسط دولت رژیم اسرائیل پایان یافت، اما آتشبسی که اعلام شد چنان شکننده بود که با پایان یافتن آن نیز، درگیریها همچنان ادامه یافت و این زمانی بود که اوباما بر سر کار آمده بود و وارد کاخ سفید شده بود.
□□□
آنچه که در بالا آمد، خلاصهای بود از میلیونها کلمهای که حوادث بسیار زیاد روی داده در غزه را به خود اختصاص داده بود. رسانههای ارتباطی روزانه صدها هزار کلمه از غزه گزارش تهیه میکردند و مخاطبان خود را تغذیه خبری میکردند. هزاران روزنامه، صدها پایگاه رادیویی و تلویزیونی به پوشش خبری این حادثه دردناک پرداختند. آنچه که شاید از خود جنگ ۲۲ روزه غزه مهمتر بود، جنگی بود که میان رسانههای دخیل روی داد. اگر بخواهیم به صورت منصفانه قضاوت کنیم، جنگ روی داده در آخرین روزهای سال ۲۰۰۸ و روزهای نخستین سال ۲۰۰۹، جنگی رسانهای بود. رسانههایی که هر کدام به نفع یکی از طرفهای درگیری، وارد کارزار خبری شده بودند و سعی میکردند تا منویات خود را به مخاطبان خود بقبولانند.
در جنگ غزه سه خبرنگار جان خود را از دست دادند و دهها تن دیگر زخمی شدند، اما کاری که آنها در میان ترکش گلوله و آتش بمبهای فسفری میکردند، بسیار مهم و حیاتی بود؛ برای همه اطراف جنگ. جنگ رسانهای رخ داده در نبرد غزه، همچنان ادامه دارد و ادامه نیز خواهد داشت. در این مجال قصد داریم تا نگاهی داشته باشیم به عملکرد رسانههای در ۲۲ روز جنگ در غزه و بعد از آن. این موضوع به صورت پیاپی خواهد بود و چندین قسمت خواهد شد، آنچه در اینجا به آن خواهیم پرداخت از ابعاد گوناگون خواهد بود و مصادیق ما در این مورد نیز بیشتر رسانههای منطقه خواهد بود – به خصوص رسانههای متعلق به طرفهای درگیر- و در پایان تلاش خواهد شد تا این نکته نیز ثابت شود که مانند خود جنگ، جنگ صورت گرفته میان رسانهها نیز برنده و بازنده دارد.
رسانهها شامل روزنامهها و تلویزیونها، خبرگزاریها و پایگاههای خبری اینترنتی – به خصوص شبکههای خبری – خواهد بود و در این میان تلاش خواهد شد تا نقبی هم به رسانههای غربی که در منطقه فعال هستند زده شود و از این رهگذر گوشهای از نبرد رخ داده در عرصه خبر، گزارش، تحلیل و اقناع خواننده را به بررسی بنشینیم. مطالب گفته شده در این مورد بیشتر حاصل پیگیری نویسنده این سطور بوده که در طول ۲۲ روز نبرد- سالها پیش از آن و امروز که همچنان بحران فلسطین ادامه دارد – در عرصه رسانه مسایل خاورمیانه را دنبال کرده است.
بدون شک آنچه که در پی میآید، اندکی خواهد بود از بسیار آنچه که اتفاق افتاده است و این انتظار نمیرود که بتوان همه رسانهها را بررسی کرد، چرا که نه تنها از حوصله خواننده بیرون خواهد بود، بلکه به درازا کشیده شدن سخن، سر رشته را از خامه بیرون خواهد کرد. قبلا از همکاری دوستان خوبم در پایگاه تحلیلی دیپلماسی ایرانی که انتشار این مجموعه چند قسمتی را بر عهده گرفتند کمال تشکر را دارم.
نویسنده : کریم جعفری
منبع : دیپلماسی ایرانی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران مجلس شورای اسلامی مجلس حجاب دولت دولت سیزدهم رئیسی رئیس جمهور سیدابراهیم رئیسی گشت ارشاد توماج صالحی جمهوری اسلامی ایران
تهران قتل شهرداری تهران سیل هواشناسی پلیس کنکور وزارت بهداشت بیمارستان سلامت زنان سازمان سنجش
قیمت دلار خودرو قیمت خودرو بازار خودرو دلار بانک مرکزی قیمت طلا سایپا مسکن ارز ایران خودرو تورم
سینمای ایران سینما سریال تلویزیون سریال پایتخت قرآن کریم موسیقی رهبر انقلاب فیلم ترانه علیدوستی مهران مدیری کتاب
کنکور ۱۴۰۳ اینترنت عبدالرسول پورعباس
اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین غزه جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال جام حذفی آلومینیوم اراک فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس بارسلونا سپاهان
هوش مصنوعی نخبگان سامسونگ مدیران خودرو اپل فناوری آیفون ناسا بنیاد ملی نخبگان ربات رونمایی
سازمان غذا و دارو کاهش وزن روانشناسی بارداری مالاریا افسردگی آلزایمر