یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


شکستن قواعد دل و جرأت می‌خواهد مایکل کیپلی


شکستن قواعد دل و جرأت می‌خواهد مایکل کیپلی
ماه گذشته در جریان دو ملاقات‌ در سونی پیکچرز اتفاقاتی روی داد که تا حد زیادی شبیه هم بودند. نگهبانان باکفایت دروازه ورودی با کامپیوتر‌های‌شان کلنجار رفتند تا اسامی مورد نظرشان را پیدا کنند اما نه اثری از نویسنده و تهیه‌کننده‌ای به نام آکیوا گلدزمن پیدا کردند و نه به کارگردانی به اسم پیتر برگ برخوردند. یکی از نگهبانان جوان و خشمگین اتاقک نگهبانی خودش را به کامپیوتر رساند و گفت: «چرا اسم این دو نفر توی سیستم پیدا نمی‌شه؟» طبیعی است که نبودن اسم آکیوا گلدزمن و پیتر برگ در کامپیوتر نگهبانی صرفا یک اشتباه بوده است چراکه در واقع هر دوی آنها به نوعی در «سیستم» قرار دارند. این دو نفر اخیرا به سرقفلی سونی پیکچرز تبدیل شده‌اند و در بهار دل‌انگیز گذشته هفته‌های متوالی در اتاق‌های مخصوص تشکیل جلسه و صحنه‌های نمایش تاریک این استودیو رفت و آمد داشته‌اند تا با داد و قال و پیگیری‌های خود آخرین مرحله تولید فیلم «هنکاک» را که در آخر هفته چهارم جولای هزاران سالن آمریکایی را به اشغال خود درمی‌آورد تکمیل کنند. در معنایی وسیع‌تر گلدزمن و برگ دقیقا همان کسانی هستند که هنگام معطل شدن در برابر دروازه ورودی سونی پیکچرز به نظر می‌آمده‌اند: نفوذی‌های کاربلدی که به اندازه کافی غریبه هستند تا هالیوود مشتاق همکاری با آنها باشد!
هر دوی آنها فیلم‌های بزرگی برای کمپانی‌های بزرگ تولید می‌کنند. مثلا تولید «هنکاک» با بازی ویل اسمیت- که به نوعی می‌توان وی را باارزش‌ترین ستاره بازیگری در جهان دانست- تقریبا ۱۵۰ میلیون دلار خرج برداشته و تقریبا به همین میزان هم خرج تبلیغات بین‌المللی‌اش شده است. با این حال گلدزمن و برگ اغلب نمی‌توانند در برابر فیلم‌هایی مقاومت کنند که استودیو را یک قدم از حاشیه امن خود دور می‌کند. «آقا و خانم اسمیت» که آقای گلدزمن تهیه‌کننده‌اش بود قصه آدمکش‌هایی را تعریف می‌کرد که با بحران عشقی مواجه شده‌اند و می‌خواهند همدیگر را بکشند. «قلمرو پادشاهی» به کارگردانی آقای برگ هم اکشن دور از انتظاری بود که داستانش را در عربستان سعودی تعریف می‌کرد.
«هنکاک» را شاید بتوان فیلمی دانست که به جای یک قدم دو قدم از حاشیه امن استودیو فاصله گرفته است. این بار آقای اسمیت که اشتیاق بی‌حد و حصری برای کنار گذاشتن محدودیت‌های معمول داشته است («علی» را به بیاورید که زمانی روی پرده رفت که آقای اسمیت هنوز یک ستاره اکشن-کمدی بود) نقش یک ابرقهرمان دائم‌الخمر را بازی می‌کند که از کار خود نفرت دارد و دل و جرأت خود را هم از دست داده است؛ چیزی شبیه آقای برگ در آخرین هفته‌های تولید فیلم که حسابی خود را باخته بود (از آقای گلدزمن نقل است که یکی از روزهای فیلمبرداری وقتی آقای اسمیت با حال و روز نزار آقای برگ مواجه می‌شود می‌گوید: «اه! اه! هنکاک ایناهاش»).
در میان تهیه‌کنندگان فیلم دو نام دیگر هم به چشم می‌خورد: مایکل مان و جیمز لسیتر (شریک تولید همیشگی آقای اسمیت). آقای گلدزمن تقارن این دو نام را ترکیب نه‌چندان استوار فیلمسازان همفکر می‌نامد که صرفا به فیلم‌های دنباله‌‌ای تابستانی و نماهای بی‌خطر انیمیشنی نمی‌چسبند و گهگاه با فیلم‌های غیرعادی صنعت سرگرمی‌ساز را به هراس و واهمه می‌اندازند. آقای مان اخیرا ‌درباره هنر طاقت‌فرسای تولید فیلم به نحوی که هم سیستم راضی بماند و هم تماشاگر گفته است: «تولید فیلم به این شیوه علاوه بر اینکه لزوم بیشتری دارد با دشواری‌های بیشتری هم همراه است.»
با توجه به چنین نکاتی باید گفت «هنکاک»، فارغ از توفیق یا شکست در گیشه، به احتمال زیاد به عنوان فیلمی شناخته خواهد شد که هالیوود را مجبور کرده است کمی از مسیر اصلی‌اش منحرف شود. در واقع «هنکاک» همان کاری را انجام خواهد داد که پیش از این فیلم‌های پرفروشی همچون «جنگ‌های ستاره»، «تایتانیک»، «حس ششم» و فیلم‌های ناکام مانده‌ای همچون «آخرین قهرمان اکشن» و «دروازه بهشت» انجام داده‌اند.
جالب است که آقای برگ و کمپانی تولید‌کننده فیلم تا همین اواخر هم مشغول آزمایش امکانات خلاقانه روی این فیلم بودند. فیلم آنها به لحاظ تاریخ اکران جایگزین «تغییر شکل‌دهنده‌ها» در سال گذشته شده است که یک فیلم شلوغ پلوغ پر از اسباب‌بازی‌های متحرک با درجه نمایشی PG-۱۳ بود. «هنکاک» اما از آوریل گذشته تاکنون دو بار به انجمن سینمای آمریکا ارسال شد و هر دو بار به درجه‌ای غیر از R دست نیافت و در نهایت برای اینکه تماشاگران احتمالا گسترده‌اش را از دست ندهد با کمی جرح و تعدیل توانست درجهPG-۱۳ را کسب کند. البته آقای برگ یکی از دلایل این مسئله را خیانت مسوولان مربوطه می‌داند: «آنها سه هفته قبل و در آخرین لحظات حق‌مان را خوردند.» آقای برگ در حالی این‌گونه سخن می‌گوید که بالاخره توانسته از دروازه ورودی وارد سونی پیکچرز شود، تی‌شرت اسکاتلندی مارک مکلستر به تن دارد و در آبدارخانه کوچک استودیو به آرامی قهوه‌اش را سر می‌کشد و حرف‌هایی می‌زند که کارگردان‌ها معمولا در صحبت‌های ضمیمه دی‌وی‌دی به زبان می‌آورند. وی همچنین «هنکاک» را کماکان فیلمی خشن می‌داند که به فیلمنامه اصیل درخشانش کاملا وفادار مانده است؛ فیلمنامه‌ای که وقتی نویسنده‌اش وینسنت انگو بیش از ۱۰سال‌ پیش با عنوان «می‌آید، امشب» منتشرش کرد به متنی غیرقابل تولید شبیه بوده است. وی معتقد است اگر قرار بود «هنکاک» مطابق میل تهیه‌کنندگان پیش برود نتیجه نهایی به یک «حماقت کودکانه حماسی» تبدیل می‌شد. از سوی دیگر امی پاسکال نایب‌رئیس سونی پیکچرز در پاسخ به چگونگی فرآیند تولید فیلم رویکرد متعادل‌تری نسبت به غیرعادی بودن فیلم اتخاذ می‌کند: «ویل اسمیت در فیلمی مفرح و پر از صحنه‌های اکشن نقش یک ابرقهرمان را بر عهده دارد. آنقدر‌ها هم که شما می‌گویید عجیب نیست.» اما وقتی در خلال گفت‌وگوی تلفنی کمی تحت فشار قرار می‌گیرد قبول می‌کند که «هنکاک» برخی قوانین را زیر پا گذاشته است: «این فیلم نسبت به فیلم‌های قبلی تولید شده کمی متفاوت است.»
در مقابل آقای برگ با افشاگری می‌گوید تهیه‌کنندگان تنها اخیرا به فیلم روی خوش نشان داده‌اند. وی حتی معتقد است تهیه‌کنندگان متاثر از نگرش بازاریابانه خود در تبلیغات از بار درام فیلم کاسته‌اند و وجوه اکشن و طنازانه آن را بارز کرده‌اند. وی می‌گوید در یکی از آنونس‌های فیلم آقای اسمیت را قهرمانی معرفی کرده‌اند که یک نهنگ به گل نشسته را به دریا برمی‌گرداند و یک قایق بادبانی را در هم می‌شکند. وی ادامه می‌دهد: «چهره‌ای که از قهرمان فیلم در تبلیغات نشان داده می‌شود نسبت به آنچه در فیلم وجود دارد مثبت‌تر و بی‌خطر‌تر است.»
سونی پیکچرز تابستان خود را با ابرقهرمان نامأنوس و غیر‌عادی فیلم «هنکاک» آغاز می‌کند- حتی در دنباله جدید بتمن «شوالیه تاریکی» هم قهرمان فیلم روی نیمکت اتوبوس نمی‌خوابد! سونی پیکچرز در این فیلم تا حد زیادی وامدار ستاره‌ ماندگار این کمپانی یعنی آقای اسمیت است. همکاری با آقای اسمیت از فیلم «پسران بد» در سال ۱۹۹۵ آغاز شد و تا هفت فیلم ادامه پیدا کرد که همگی‌شان با اقبال تماشاگران مواجه شدند. خانم پاسکال در این باره می‌گوید: «ویل اسمیت در هر فیلمی بازی کند بر ویژگی‌های مثبت آن می‌افزاید.» ناگفته نماند که آقای اسمیت پرسونای پلاتینی خود در شخصیت‌های اغلب (به لحاظ طراحی) دور از انتظار را تا حد زیادی وامدار آقای گلدزمن است. چراکه آقای گلدزمن استاد انتخاب نقش‌های متفاوتی است که اگر به درستی انتخاب نشوند می‌توانند تا حدی برای بزرگ‌ترین ستاره‌های سینما مخرب باشند که آن بازیگر بعد از اکران فیلمش مجبور شود دزدکی از دروازه ورودی استودیو‌ها عبور کند! اما جالب است که به دلیل هوشمندی آقای گلدزمن این اتفاق هرگز برای آقای اسمیت نیفتاده و در عوض هر بار بر ارزش و اعتبار این بازیگر افزوده شده است.
با نگاهی به گذشته با فیلم‌هایی در کارنامه آقای گلدزمن مواجه می‌شویم که گرچه اغلب در زمان تولید‌شان تردید‌هایی وجود داشته است اما اکنون با خیال راحت می‌توان بر سرشان شرط‌بندی کرد. «یک ذهن زیبا» را به یاد بیاورید که استودیوی یونیورسال را به دلیل تعریف داستان یک ریاضیدان شیزوفرنیک تحت فشار قرار داد. با این حال فیلم علاوه بر بردن جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه برای آقای گلدزمن یک نامزدی اسکار هم برای راسل کرو در سال ۲۰۰۲ به ارمغان آورد.
استودیوی برادران وارنر هم ابتدا برای تولید فیلم ترسناک «من افسانه‌ام» که اتفاقا خیلی پرفروش شد ترس و واهمه داشت اما این فیلم هم به تهیه‌کنندگی و نویسندگی آقای گلدزمن و البته بازیگری آقای اسمیت سرنوشت درخشان «یک ذهن زیبا» را پیدا کرد.
قهرمان این موفقیت‌ها، آقای گلدزمن می‌گوید زمان نگارش فیلمنامه «من افسانه‌ام» به او گفته بودند: «حواست باشد این یک فیلم صامت است و ویل اسمیت حتی نباید یک حرکت خنده‌دار هم انجام دهد.» طبیعتا اگر آقای گلدزمن به توصیه تولید‌کنندگان گوش می‌داد «من افسانه‌ام» بسیاری از ویژگی‌های مثبت خود را از دست می‌داد.
همان قدر که آقای برگ به اندازه کافی خوش‌لباس است و با موهای خاکستری‌اش شیک به نظر می‌آید آقای گلدزمن هم با کت اسپرتی که به تن دارد واقعا به یک نفوذی‌ می‌ماند که خود را در سونی پیکچرز جا کرده است. آقای گلدزمن در اغذیه‌فروشی مخصوص کارمندان سونی پیکچرز در حالی که سالاد کاب خود را تمام می‌کند یادش می‌آید که چندی پیش به آقای انگو پیشنهاد داد تا فیلمنامه متفاوتی بنویسد تا به مدیران اجرایی استودیوی برادران وارنر که آن زمان مشغول کار روی پروژه «سوپرمن» بودند بدهند. مدیران اجرایی وارنر به محض شنیدن این خبر با جدیت می‌گویند: «نه. نه. نه. نه. نه!.»
حکایت جالب تولید «هنکاک» این‌گونه ادامه پیدا می‌کند که آقای گلدزمن بعد از آماده شدن فیلمنامه آقای انگو به سراغ دوست دوران تحصیلش ریچارد سپرستین که یکی از مدیران اجرایی کمپانی مستقل آرتیسان اینترتینمنت بوده است می‌رود تا روسای کمپانی را راضی به سرمایه‌گذاری کند. ظاهرا ماجرا به خوبی پیش می‌رود و قرار می‌شود یکی دیگر از دوستان آقای گلدزمن یعنی آقای مان فیلمنامه را کارگردانی کند. اما آقای مان در لحظه‌ای حساس کارگردانی «میامی وایس / پلیس ضدفساد میامی» را به هنکاک ترجیح می‌دهد و به جایش تصمیم می‌گیرد یکی از تهیه‌کنندگان پروژه باقی بماند.
با کنار کشیدن آقای مان آرتیسان هم عقب‌نشینی می‌کند اما آقای گلدزمن فیلمنامه را برای بازنویسی به وینس گیلیگان (سریال تلویزیونی «پرونده‌های مجهول» و سریال Breaking Bad محصول شبکه AMC) و جان آگوست (ماهی بزرگ) می‌سپارد. برای کارگردانی هم نام‌هایی مانند جاناتان ماستو (ترمیناتور ۳: خیزش ماشین‌ها) و سپس گابریل موچینو (در جست‌و‌جوی خوشبختی) مطرح می‌شوند اما آقای برگ در نهایت کار را به دست می‌گیرد (آقای انگو درخواست گفت‌وگو برای این مقاله را نپذیرفت. به گفته کارگزارش وی متولد ویتنام است و می‌خواهد با پولی که از «هنکاک» نصیبش می‌شود مدرسه‌ای در آنجا بسازد). آقای گلدزمن بعد از انتخاب کارگردان به سراغ آقای اسمیت می‌رود تا او را به بازی در فیلم راضی کند. همزمان فیلمنامه را دوباره با وارنر می‌فرستد که البته مجددا رد می‌شود اما این‌بار اجازه می‌دهند تا خانم پاسکال و سونی پیکچرز پا پیش بگذارند. آقای گلدزمن تصدیق می‌کند که دلیل بی‌میلی وارنر به مشارکت در تولید «هنکاک» رویکرد پارودیک این فیلم نسبت به ماندگارترین شخصیت مخلوق استودیوی وارنر بوده است. وی توضیح می‌دهد که هنکاک در این فیلم حتی نمی‌تواند در کنار زنی که در مهمانی با او آشنا شده بماند: «ناتوانی‌های فیزیکی این ابرقهرمان دقیقا همان چیزی است که در این فیلم به بازی گرفته‌ایم.»
آقای گلدزمن ادامه می‌دهد جسارت بی‌حد و حصر موجود در «هنکاک» احتمالا باعث شده بود «سیستم»- مدیران اجرایی، کارگزاران و کارچاق‌کن‌های محتاط- به آقای اسمیت هشدار دهد که هرگز به این پروژه نزدیک نشود. که البته این هشدار به دلیل دوستی عمیقی که میان آقای گلزمن و آقای اسمیت خصوصا به دلیل تولید فیلم‌های «من افسانه‌ام» و «من، ربات» وجود داشته است بی‌اثر می‌ماند (آقای اسمیت هم از طریق مدیر برنامه‌هایش درخواست گفت‌وگو برای این مقاله را بی‌پاسخ گذاشت). تولید «هنکاک» باعث شد پای آقای اسمیت بیش از پیش به سونی پیکچرز باز شود و فیلمنامه‌های «رمز داوینچی» و «فرشته‌ها و شیاطین» را برای آنها و ایمیجین اینترتینمنت اقتباس کند. آقای گلدزمن معتقد است فعالیت موفق در سینما هنوز هم هر چند با احتیاط محتاج زندگی در کانون خطر است: «همه می‌دانند که در سینما باید به دنبال زیر پا گذاشتن قواعد بود. اما معمولا هیچکس از این مرحله فراتر نمی‌رود چون اقدام عملی برای شکستن قواعد واقعا به دل و جرأت نیاز دارد.»
منبع: نیویورک تایمز
ترجمه: یحیی نطنزی
منبع : روزنامه کارگزاران