شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


حمله <پول> به کودکان


حمله <پول> به کودکان
در ایران رشد شتابان تبلیغات از هر نوع، طی سال‌های اخیر چنان بوده است که گویی تسخیر جامعه و جان آدمیان به‌گونه‌ای مقصود این تبلیغات است. ترویج روزافزون نیازها - اعم از نیازهای واقعی و کاذب - شهروندان را دچار سردرگمی و حرص و حسرت کرده است.
بنا بر دیدگاه‌های جامعه‌شناختی، این همه تبلیغ مصرف و تجمل و مادی‌گری در زندگی فردی و اجتماعی تبعات پردامنه‌ای دارد. وقتی همگان به داشتن و مصرف بیشتر فراخوانده می‌شوند، به همان نسبت باید به راه‌های نیل به اینگونه مواهب نیز اندیشید. همگان امکان دسترسی به این مواهب و مزایای پرشمار را ندارند، همگان فرصت رقابت با گروه‌های برخوردار از این همه تنعم و تمکن را ندارند، پس چه باید کرد؟
بدیهی است در چنین شرایطی گروه‌ها کمتر برخوردار و اقشار محروم دچار نوعی سردرگمی توأم با حرمان و آزردگی می‌شوند. محرومیت آنها از زرق و برق این همه جلوه‌های رنگارنگ کالا‌ها و خدمات بی‌حد و حساب، هر روز و هر ساعت به یادشان آورده می‌شود واین البته به‌نفع و مصلحت جامعه و فرهنگ نیست.
محتوای این تبلیغات لجام‌گسیخته علا‌وه بر پیامدهای پیش‌گفته، به‌تدریج موجب سستی و فروپاشی فرهنگ و سنت‌های اجتماعی به‌ویژه در مناطق روستایی و شهرهای مناطق محروم‌تر می‌شود. شهروندان این مناطق بی‌وقفه خود را با مناطق برخوردار از رفاه مقایسه می‌کنند، شوق داشتن و مصرف بیشتر در ایشان گسترش می‌یابد و در توهم زندگی در شهرها و مناطق متمکن، خانه روستایی و شهر و دیار خویش را ترک می‌کنند و در آرزوی زندگی بهتر، طریق مهاجرت را در پیش می‌گیرند و اینگونه است که روز به روز تراکم جمعیت در شهرهای بزرگ و پایتخت بیشتر می‌شود و همه می‌دانند که این مهاجرت‌ها خود چه پیامدهای لا‌ینحلی را در شهرها پدید می‌آورند.
قدری درنگ و تامل در محتوا و تنوع تبلیغات تجاری گسترده و لجام‌گسیخته نشان می‌دهد که این پدیده در ابعاد کمی و کیفی دامن گشاده است. تا پیش از این اغلب شرکت‌های خصوصی برکوس تبلیغات و مصرف می‌کوبیدند و بی‌هیچ ملا‌حظه‌ای همه عرصه‌های فرهنگ، سلا‌مت، دین و ارزش‌های اجتماعی را پایمال پول و تجارت خود می‌کردند، اما اینک موسسات دولتی و به ویژه بانک‌های دولتی گوی سبقت را از بخش خصوصی ربوده و با امکانات هنگفتی که در اختیار دارند، بی‌محابا به پیش می‌تازند. در کشور ما هر مناسبت دستمایه صدها ساعت تبلیغات بی‌ربط و بی‌ضابطه تجاری می‌شود و بی‌آنکه کسی در اندیشه نقد و انتقاد از این همه بی‌سامانی و پیامدهای فرهنگی، تربیتی و آموزشی آن باشد، همگان گوش چشم به امواج بی‌کران تبلیغات سپرده‌اند.
از این همه بدتر گسترش تبلیغات به حریم زندگی کودکان و نوجوانان است. اخیرا برخی از بانک‌های دولتی موج سنگینی از تبلیغات را برای جلب نظر کودکان و نوجوانان ایرانی به راه انداخته‌اند و تحت عنوان تشویق برای افتتاح حساب‌های قرض‌الحسنه، ذهن و ضمیر پاک کودکان را نشانه رفته‌اند.
بدیهی‌ترین فرضیه در این زمینه این است که ورای این موج تبلیغات، حداقل دانش و بصیرت کارشناسی وجود ندارد، زیرا در غیر این صورت چگونه است که مخاطب‌شناسی این تبلیغات و پیامدهای آن نادیده گرفته شده است؟
دعوت زودهنگام کودکان به عرصه رقابت خشن بازار، تجارت و پول، آنها را از دنیای زیبای کودکی دور می‌کند و لذت زندگی در <حال> را در توهم داشتن <آینده‌ای بهتر> آن هم به کمک امدادهای بانکی، تباه می‌کند. کودکان را نباید به آینده پرتاب کرد، ما باید زمینه‌های تفریح و تفرج آنها را در خانه، مدرسه و جامعه فراهم کنیم، این بخشی از حقوق آنهاست. کودکان نباید بهانه‌ای برای جلب و افزایش سپرده‌های بانکی شوند. آنها هنوز قدرت انتخاب و کنشگری در این عرصه خاص را ندارند و اساسا امروزه بانک‌ها چه در سطح جهان و چه در ایران، خود از مصادیق چالش‌های پیش روی طبقات مختلف اجتماع هستند و هنوز ثابت نشده است که بانک‌ها در خوشبختی <بزرگسالا‌ن> کارنامه درخشانی داشته‌اند که اینک برای خوشبخت‌کردن <کودکان> تعجیل می‌کنند. چندی پیش کوفی‌عنان، دبیر کل سابق سازمان ملل متحد در آخرین روزهای خدمت خود اذعان کرد که وضع و عملکرد بانک‌ها در کشورهای جهان از نمودهای بردگی در جهان معاصر است و بانک‌ها نقش عدیده‌ای در استثمار و تغییر فلسفه و هدف زندگی در دنیای جدید دارند و در واقع بیشتر مردم مقروض بانک‌ها و تحت فشار بهره‌های بانکی ناعادلا‌نه هستند.
در تبلیغات یکی از بانک‌های ایرانی آمده بود که <اگر شما کودکان نزد ما حساب سپرده باز کنید، برنده صدها و هزارها کوله‌پشتی پر از پول خواهید شد.> اما در عمل همه می‌دانیم که درصد محدودی مشمول این بخشش‌های کریمانه می‌شوند و دیگران در حسرت داشتن آن همه پول، خیال و خاطر کودکی را تلخ می‌کنند و چه شب‌ها که کودکان ناآسوده می‌خوابند.
کودکان و نوجوانان می‌توانند به‌تدریج و در فرآیند اجتماعی‌شدن خود، سازوکارهای زندگی اجتماعی و تعاملا‌ت اقتصادی را درک و تجربه کنند، ولی هجوم زودهنگام موسسات و رسانه‌ها به حریم امن آنها، پیامدهای ناخوشایندی بیش از آنچه درخصوص عموم شهروندان گفته شد، در پی دارد.
آموزش کار، تلا‌ش، خلا‌قیت، قناعت و پس‌انداز پسندیده است، ولی تبلیغات گیج‌کننده و توهم داشتن کوله‌پشتی‌های حاوی میلیون‌ها ریال با حساب‌های پس‌انداز و بادآورده برای کودکانی که حتی چنین اعداد و ارقام نجومی را نمی‌توانند بخوانند، بنویسند و بفهمند، به‌راستی شگفت‌آور و بلکه رنج‌آور است. مخاطبان اینگونه تبلیغات، یعنی کودکان که گروه‌های هدف این طرح‌ها، حساب‌ها، قرعه‌کشی‌ها و رقابت‌های غیرواقعی و آسیب‌زا هستند، نه برندگان، بلکه <بازندگان> واقعی هستند و آنها حق دارند درخصوص علل و انگیزه‌های هجوم <پول> به کودکان پرسش کنند و آیا کسی یا گروهی به پرسش آنها پاسخ خواهد داد؟
علی ملک‌پور
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید