جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سنبلش برگ ارغوان بگرفت


سنبلش برگ ارغوان بگرفت    سبزه‌اش طرف گلستان بگرفت
برشکر طوطیش نشیمن کرد    بر قمر زاغش آشیان بگرفت
دور از آن روی بوستان افروز    لاله را دل ز بوستان بگرفت
چون شبش گرد ماه خرمن کرد    آه من راه کهکشان بگرفت
هندوی قیرگون او بکمند    قیروان تا بقیروان بگرفت
چون زتنگ شکر شکر می‌ریخت    سخنش تنگ در دهان بگرفت
دل بیمار من بخونخواری    خوی آن چشم ناتوان بگرفت
آتش طبع و آب دیده‌ی من    همچو باد صبا جهان بگرفت
خواجو از جان خسته دل برداشت    زانکه بی او دلش ز جان بگرفت


همچنین مشاهده کنید