جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

تجدید حیات طبیعی(۲)


درختان نراد و راش على‌الخصوص احتياج به مراقبت بيشترى دارند. ولى درعوض در سايهٔ شديد مقاومت مى‌نمايند ولى لازم به تذکر است که بهترين گونه‌هاى درختى براى نقاط کوچک خالى در بين توده‌هاى جنگلى محسوب مى‌شوند. درختان مذکور مى‌توانند مدت‌هاى طولانى تقريباً بدون روشنائى زندگى نمايند و باقى بمانند تا مادامى که درخت مسن و پيرى بهره‌بردارى گردد و يا از بين برود و بدين‌ترتيب فضا و مکانى براى نهال‌هاى مذکور ايجاد گردد و آنها بتوانند حيات خود را ادامه دهند.
بذرافشانى و تجديدحيات گونه‌هاى مذکور به‌صورت طبيعى در زمين‌هاى آزاد و باز و حتى در حدو مرز مناطق جنگلى ديگر هرگز انجام نمى‌پذيرد بلکه فقط منحصراً در خود منطقه و محل استقرار درختان انجام مى‌گيرد.
بالاخره در حد واسط دو خصوصيت ذکر شده در فوق (سايه‌پسند و نورپسند) گونه‌هائى وجود دارند که به وضعيتى در حدفاصل نور و سايه نيازمند مى‌باشند که مهمترين گونه درختى اين گروه درخت نوئل مى‌باشد. بذرافشانى نوئل همانند گونه‌هاى کاج سيلوستر و لاريکس شديد نمى‌باشد. از طرفى مانند راش و نراد هم زياد نيازمند و محتاج به حفظ و حراست نيستند و مانند آنها نيز مقاوم به سايهٔ شديد نمى‌باشند. به هر حال بذور نوئل به راحتى و با رغبت در محدودهٔ درختان خودى پراکنده مى‌شوند يعنى در زير آخرين درختان قبل از حد جنگل و يا در نقاط و قطعات خالى بزرگ‌تر. گونهٔ نوئل در مناطق مذکور حالت و وضع مناسب دارد و روشنائى نيز به حد مورد نياز دريافت مى‌کند.
بدرافشانى نيز مى‌تواند در محيط‌هائى که حقيقتاً داراى مقدار بسيار کمى نور باشد انجام پذيرد ولى اين وضع زياد دوام نخواهد آورد و پس از مدتى رشد آن به حالت راکد درمى‌آيد و هيچ‌گونه فعاليت رويشى نخواهد داشت. و پس از مدتى از بين مى‌رود. در اصطلاح مى‌گويند که نوئل حالت عقب‌مانده پيدا کرده است و نمى‌تواند مجدداً شفا يابد.
بديهى است يکى ديگر از عوامل مهم در ايجاد تفاوت در بين تجديدحيات‌هاى طبيعى موقعيت مکانى است مثل دامنه‌هاى سايه‌دار، خنک و مرطوب که در تمام روز شبنم و رطوبت وجود دارد، به منظور تجديدحيات طبيعى موقعيت مکانى به همان اندازه مناسب و باارزش مى‌باشد که براى مناطق خالى و حفاظت شده بزرگ درجنگل. برعکس منطقه‌اى با آفتاب شديد و يا داراى عمق کم، خشک و بادخيز نامناسب‌ترين مکان‌ها و سخت‌ترين شرايط براى تجديدحيات طبيعى است و تنها مى‌توان تصور کرد:گونهٔ توس و يا کاج سيلوستر و يا لاريکس بتوانند در چنين شرايطى موفقيت آميز باشند.
برعکس بذرافشانى در دامنه‌هاى سايه‌دار و يا قسمت‌هائى که سايه افتاده باشد و قطعات باريک به‌خوبى انجام‌پذير است در قسمت‌هاى ياد شده حتى امکان آن وجود دارد که گونه‌هاى حساس سايه‌پسند از قبيل راش و نوئل نيز بتوانند در محدوده‌هاى باز و آزاد به‌وجود آيند زيرا از نظر اقليمى و آب و هوائى مناطق ياد شده نه تنها به‌عنوان مناطق قطع نمى‌باشند بلکه مکان‌هاى حفاظت شده، مرطوب و بسيار مناسب جهت تجديدحيات به حساب مى‌آيند.
در هر صورت مشاهده مى‌گردد که تجديدحيات طبيعى داراى حالت‌هاى بسيار جالب و چندجانبه مى‌باشد و از نظر اقتصادى و احتياج به مهارت‌ها و اطلاعات زيادى دارد مثلاً اين که با قطع يک‌سره باعث نابودى گونه نوئل مى‌شويم و لاريکس و کاج سيلوستر را به‌صورت تک‌تک خواهيم ديد. در هر حال بايد سعى شود که نياز و احتياج‌هاى حيات و زندگى هر کدام از درختان و همچنين خصوصيات و صفات بيولوژيکى آنها را با دقت بررسى نمود، در صورتى که اعمال ياد شده انجام نگيرد باعث خواهيم شد که جنگل آميختهٔ سالم خود را به راحتى به سمت مثلاً راشستان و يا نوئلستان سوق دهيم. برعکس در صورتى که با تأمل و دقت بررسى‌هاى ياد شده را انجام دهيم، جنگلى با تجديدحيات طبيعى بسيار عالى با گونه‌هاى آميختهٔ مفيد و با کيفيت درجه يک خواهيم داشت و در نتيجه پس‌انداز مطلوبى جهت جنگل‌کارى و واکارى خواهيم داشت و امکان تجديد حيات طبيعى را نيز فراهم مى‌نمائيم.
براى قطعات و نقاط خالى جنگل و همچنين جنگل‌کارى در حد زمين‌هاى کشاورزي، تجديدحيات طبيعى اصلاً مورد بحث نخواهد بود زيرا در آن مناطق تجديدحيات طبيعى نتيجهٔ منفى خواهد داشت و آن به‌علت خراب و وحشى بودن خاک است و از طرفى بستر کاشت مناسبى جهت بذرافشانى نيز وجود ندارد. به‌هر حال در قطعات و نقاط ياد شده کمتر مى‌توان از نتيجهٔ بذرافشانى خرسند بود زيرا زمين‌هاى مرتعى اکثراً از يک قشر متراکم پوشيده‌اند که هيچ جوانه‌اى در زمين‌هاى يادشده کمتر مى‌توان از نتيجهٔ بذرافشانى خرسند بود زيرا زمين‌هاى مرتعى اکثراً از يک قشر متراکم پوشيده‌اند که هيچ‌ جوانه‌اى در زمين‌هاى يادشده مايل به رشد و فعاليت نيست. همچنين زمين‌هاى تمشک‌زار نيز جهت بذرافشانى و زادآورى وضعى مشابه زمين‌هاى قبلى را دارند التبه احتمالاً در چنين زمين‌هائى مقدارى از بذور جوانه خواهند زد ولى پس از يک يا دوسال محکوم به فنا مى‌باشند ريشه‌هاى آنها نمى‌توانند کفک‌هاى موجود در طبقه هوموس خام را تحمل نمايند و نتيجتاً نمى‌توانند مواد معدنى خاک را به‌دست آورند.
در تمام موارد مذکور بايد از جوانه زدن و تجديدحيات مصنوعى استفاده نمود يعنى در واقع بايد اقدام به جنگل‌کارى نمود البته يا از طريق نهال‌کارى و يا با استفاده از بذر.


همچنین مشاهده کنید