شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

یگانگی وجود


یگانگی وجود
کُلُّ فی فَلَکٍ یَسبَحون۹;
قرآن کریم – سورۀ ۲۱ (انبیاء) آیۀ ۳۳
بیش از ۱۴۰۰ سال پیش پیامبر مکرّم اسلام فرمود:هر آنکس که خود را شناخت بتحقیق پروردگار خویش را شناخت. در اسلام، واقعیّت و هویّت ثابت وجودی انسان و بعبارتی «من» حقیقی او، در اصل همان حقیقت و ذات الهی است که در کُنه وجودی او مستتر می­باشد. بهمین دلیل قانون یگانگی وجود و ایمان بر یگانگی خداوند در شهادت لا اله الاّ الله (نیست خدائی جز الله) تجلّی می­یابد. این قانون بیانگر این واقعیّت است که جدائی و فاصله­ای مابین انسان و خداوند موجود نمی­باشد و نهایت مقام والای انسان شرفی است که خداوند بدو اعطاء نموده­است. خداوند در قرآن کریم سوره ق (۵۰) آیۀ ۱۶ می­فرماید: و نحن اقرب الیه من حبل الورید (ما نزدیکتریم به انسان از رگ گردن او).۱
حضرت محمّد(ص) دستورالعمل و چگونگی حصول شناخت واقعی از موجودیت انسان را تعلیم فرموده­اند و چنین شناختی را از طریق تسلیم به علم ذاتی و دانش ازلی که در کُنه موجودیّت انسان به ودیعه گذاشته شده است میسّر و ممکن داند. متأسفانه در اجتماعات، برداشتی غلط از اصل تسلیم رایج است و تسلیم به معنی ضعف و دنباله­روی تلقّی می­گردد، در صورتیکه پرداختن به جهات محدود خرافات، ایمان کورکورانه و دنباله روی در شأن و مقام معنوی انسان نمی­باشد.
در اصل ضریب ثابت و عامل نگهدارندۀ ذرات در مجموعۀ متعادل مظاهر هستی، اصل تسلیم است. با مقایسۀ چگونگی موجودیّت و ساختار سیستم­های موجود در هستی، از ذرّه گرفته تا کهکشانها بدین اصل پی می­بریم که کلّیۀ مظاهر وجود، همه از اصل تسلیم پیروی نموده و تسلیم علم ذاتی مستتر در مرکزیّت عالِم خویش باشند. این اصل انسان را نیز شامل می­شود، زیرا هستی یگانه است و هرآنچه که هست در تسلیم همه جانبه به علم هستی می­باشد. زمانیکه انسان به منبع علم ذاتی مکنون در خویش پی ببرد و بعبارتی «من» حقیقی خویش را بشناسد تسلیم دانش مستتر در آن می­شود و این همان مرتبه­ای از آزادی، رهایی و عشق و جذبه است که در آثار عرفای شامخ در طی قرون متجلّی بوده و می­باشد.۲ در این خصوص کلام ارزنده و راهگشای امیرالمؤمنین علی(ع) چراغ فروزان بشریّت است که می­فرمایند:
اسلام همان تسلیم است و تسلیم عبارتست از استقرار و ثبات در عین واقعیّت وجود .
چنین تسلیم و استقراری نشانگر حیات­بخشی و احیاء اسلام می­باشد، زیرا که موجبات یک تحوّل و انقلاب درونی در کُنه مرکزیّت وجودی انسان یعنی قلب را فراهم می­آورد. در آنجاست که کلیّۀ محدوده­های فرضی، فواصل و جهات دوگانگی موهوم درهم می­شکند و انسان با علم و یقین به یگانگی وجود شهادت دهد. چنین شهادتی دیگر محدود به کلام نمی­باشد، بلکه جسم و فکر و جان سالک و بعبارتی موجویّت او در یک کلّیّت همه­جانبه، حضور خدای یگانه را متجلّی ;گرداند.۳

مراجع:
۱ Molana Salaheddin Ali Nader Shah Angha, Sufism and Knowledge (Washington DC: M.T.O. Publications, ۱۹۹۶): pp.۲۰-۲۱.
۲ Molana Salaheddin Ali Nader Shah Angha, Theory “I” (Riverside, CA: M.T.O. Publications, ۲۰۰۲): p.۱۶۶.
۳ Ibid.
منبع : مکتب طریقت اویسی


همچنین مشاهده کنید