جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


مشاهدات پراکنده


مشاهدات پراکنده
جشنواره سینما حقیقت اندک اندک تبدیل به مرور وضعیت یکساله کارنامه سینمای مستند ایران می شود.
ریخت شناسی امروز این سینما قطعاً می تواند چشم انداز آینده ای مقابل سینماگر مستند و در عین حال ترسیم صحیحی از وضعیت فعلی این سینما به دست دهد. از میان ۵۲۱ اثر ارسالی به جشنواره شصت فیلم از طرف هیأت هفت نفره انتخاب، برگزیده و به دو دسته مستند بلند (۱۰ فیلم) و مستند کوتاه (۵۰ فیلم) تقسیم شدند. در بررسی این آثار طبقه بندی موضوعی بهترین مدخل برای شناخت آنهاست: علاقه مستندسازان به ترسیم شخصیت ها منجر به ساخت بسیاری از مستندها که از آنها به مستندهای پرتره یاد می کنند شده است. در این نوع مستند که یک نوع مستند بیوگرافیک است، مستندساز قاعدتاً به معرفی و شناساندن ابعاد مختلف و وجوه شخصیت ها می پردازد. جذابیت از جمله مهمترین عناصر یک شخصیت می تواند باشد. وجهی که نیاز بزرگ یک مستند پرتره خصوصاً مستندی است که از شخصیت های کمتر شناخته شده استفاده می کند. برای مثال پیله (کامبیز ندایی) به بررسی شخصیت، افکار و زندگی شهرام سیف می پردازد. نقاش با جاذبه های شخصیتی منحصر به خود. برای شناساندن یک چنین شخصیتی فیلمساز تلاش کرده با پرداختن به نحوه آموزشی، شاگردان و کارهای انجام شده نقاش به پرتره سیف نزدیک شود.
صبر ایوب(وحید زارع زاده) و ننه آقا متخصص از این دست است. عنصر جذابیت شاید محوری ترین رویکردش را در شخصیت یک نویسنده برای پرداخت قرار داده است. پگاه آهنگرانی با انتخاب این نویسنده و با استفاده از روش مصاحبه محور تلاش کرده تا از معروف ترین شخصیت های پیرامون او در اثرش استفاده کند. عکس ها بیشتر و تصاویر آرشیوی کمتر بر متن مستند و ترکیب بصری نشسته اند و راز مرگ خودخواسته او بیش از هر چیز مستند ساز را مجاب به ساخت کرده است. بن بست (محمد شیروانی) نیز با رویکرد مشابه و فرم روایی مصاحبه محور به زندگی بابک بیات می پردازد. بعضا مستندساز با دستمایه قراردادن پرتره یک شخصیت نسبت به وجوه و ابعاد دیگر پیرامون وی نیز می پردازد. مهدی نادری در رؤیاهای فراموش شده، سپیده ابطحی در اولین شب آرامش و رضا حائری در پرو آخر بیش از آن که صرفاً محدود به شناخت شخصیت شوند تلاش کرده اند تا با اضافه کردن موضوعات دیگر به مفاهیم فراشخصیتی و ابعاد پیرامونی او نقبی بزنند. درواقع در این فصل ها شخصیت بهانه پرداختن به موضوعات دیگر می شود. شکل دیگر این رویکرد مسیر فعالیت شخصیت است.
درواقع اینجا مسیر تعیین کننده و بهانه پرداختن مستندساز به وقایع و وجوه دیگر ماجرا است. نقل گرد آفرید نمونه ای برجسته این روش است که در میان کار موانع موجود در موفقیت گردآفرید عامل جذابیت برای آفریده می شود تا نسبت به پرداختن به آن متمرکز شود. عشق دردانه است (درباره جعفر شهیدی) ساخته منوچهر مشیری و بانوی گل سرخ (درباره محمد صنعتی) ساخته مجتبی میرطهماسب به شخصیت های شناخته شده تری در میان محافل علمی می پردازند. هر چند تمرکز روی بسیاری از فصول اطناب آمیز به نظر می رسد. در مقایسه بانوی گل سرخ تمام وجوه یک مستند پرتره کامل را دارد هم به لحاظ جذابیت، هم عناصر پیرامونی و هم شیوه و شگردهای بینامتنی. میرطهماسب به طرز شگفت آوری از صنعتی فراتر رفته و آنچه از یک مستند پرتره با این نوع پرداخت و زاویه دید در سینمای این سال ها دیده بودیم متفاوت است. او خود را به اطلاعاتی که درباره صنعتی و همسرش داشته محدود نکرده و تلاش کرده به معنای زندگی، ویژگی های انسانی و محورهای پیرامونی این موضوعات بدون آلوده شدن به شعار نزدیک شود. در حالی که امکان داشته مستندساز به وضعیت های مختلف از جمله مستند صنعتی، تبلیغاتی یا وجوه دیگر مستند که در متن اثر می بینیم درغلتد با مهارت و زیرکی اصل را بر حاشیه مقدم دانسته و به حاشیه نیز بی اعتنا نبوده است.
مستندهای امسال از محوریت واقعه و واقعه نگاری چه به لحاظ مستقیم، چه بازسازی و چه به عنوان عنصری تاریخی خالی نبوده اند. در این نوع مستند، سازنده با دستمایه قرار دادن یک واقعه یا حادثه تحقیقات مختلفی پیرامون آن انجام داده تا به عمق حقیقت واقعه پی ببرد. ۴۴۴ روز محمد شیروانی با دستمایه قرار دادن واقعه تسخیر لانه جاسوسی پس از سی سال به سراغ چهار نفر از اصلی ترین آدم های درگیر واقعه می رود. اصغرزاده، بوریس، ابتکار و لیمبرت به بازخوانی ماجرا می پردازند. طنازی آدم ها خصوصاً لیمبرت پس از گذراندن طولانی دوران گروگانگیری و شادابی او پس از سی سال، دلخوری های هر دو طرف از یکدیگر، ازدواج هایی که به واسطه گروگانگیری شکل گرفت و پرداختن به مقطع گذشته و کنونی روابط امریکا و ایران از طبس گرفته تا ابوغریب و در نهایت تأکید به صلح از سوی هر دو طرف جذابیت ها و کماکان کشمکش های هر دو طرف را نشان می دهد. هرچند شیروانی می توانست به سراغ آدم های مهمتر ماجرا نیز برود اما ترجیح داده به همین تعداد بسنده نماید. واقعه دزدیده شدن درب مسجدی واقع در طرقبه و مسائل پیرامونی آن نیز دستمایه ساخت مستند یک شب سرد زمستان توسط جمشید مجددی می شود.
هرچند که شکل روایت ماجرا نزدیک به گزارش های تلویزیونی است و تلاش شده تا روشی کاملاً مستقیم برای روایت انتخاب شود. ماجرای ربوده شدن پدرم (علی زارعی)، بم شهر بی دفاع (میترا منصوری)، چه سرسبز بود دره ما (فرشته جغتایی)، از جمله مستندهایی که بیماری های خاص را مورد توجه قرارداده اند. آسمان سیاه شب (بنکدار، علی محمدی) درباره آلزایمر و چهره غمگین من (فرحناز شریفی) درباره افسردگی است. هر دو فیلم با ارائه اطلاعاتی نسبت به بیماری و پیامدهای آن روایتگر وضعیت تدریجی آدم ها هستند و علاوه بر استفاده از مصاحبه با بیماران نسبت به وضعیت و مختصات بیماری و آثار شهر برآن اشاره دارند. فرم خاص بصری، شیوه های انتزاعی (لب، دهان، کولاژهای مختلف) و.‎/‎/ ایجاد نوعی اتمسفر کرده است. آسمان سیاه شب به افراطی ترین شکل ممکن به مسیرهای دلخواه فیلمسازان در ارائه نوعی از مستند که مختص خود آنهاست می پردازد هرچند آنارشیستی، افراطی و در بخش هایی توی ذوق می زند و به نظرم صحنه های نمایش در هر دو مستند به نوعی فاصله گذاری واگرایی و نوعی عدم متمرکز شباهت دارد.
علاقه به پرداختن به تاریخ، اسطوره و ترکیب آن با ابنیه و بقعه های به جا مانده از دوران باستان از دلمشغولی های برخی مستندسازان به شمار می رود. این نوع مستندها عموماً با مرکزیت موضوعی و گستره وقایع ترکیبی بینابین از پرداختن به سه وجه مکان، اسطوره و تاریخ و اقوام تاریخی باستان آن را دستمایه نگاه خود قرار داده اند. بر کرانه های پارس (شهرام درخشان) با گفتارها و صدای خود درخشان، سنگ های به جا مانده از دوران باستان، نقش سومریان و تاریخ آنها، ابنیه و بقعه های ارزشمند در دل کوه با پرداختی وزین، کرین ها و امکانات تصویربرداری حرفه ای، بوم های سنگی (مهدی اسدی) به تصویربرداری از نقوش، قوچ ها، مرد سوار، بز پیدایش موبدان با صدای گیرای منوچهر انوار و نثر فاخری که از دهان او برمی آید به شکلی ترکیبی از عکس، مکان ها و نقوش با نورپردازی و ترکیب بصری نسبت به ارائه اطلاعات درخصوص موضوع اثرش می پردازند. الیمایی ها حاکمان کوچ نشین (جمال اسکویی) نیز با پرداختن به دوران تاریخی باستان از حمله اسکندر تا پیدایش سلوکیان با شیوه گفتار محور و توضیحات کارشناسی به تحلیل منطقه ایذه از این نظر پرداخته و حتی از امکان انیمیشن در اثرش بهره برده است. وحید وحیدیان کارگردان مستند زن سوخته هم با تصاویر انتزاعی تلاش کرده تا به مفاهیم باستانی نزدیک و از عناصر و مؤلفه هایی چون گندمزار، دریا و آتش به یک نوع شیوه روایی در بیان نزدیک شده و استفاده او از انیمیشن تصویر تدریجی که از زن می بینیم و میزانسن، فرم و گفتار از مشخصه های کار اوست.
زروان نمونه آشکار این نوع مستند و ترکیب اسطوره و مستند است ، ام آی اس (مهدی کرم پور) به لحاظ فرم و جنبه های بصری از جمله مثال زدنی ترین آثار این مجموعه است.
به علاوه مکان هایی چون سد سیوند(سیوند خاک رؤیا، کار حسین کریم پوری)، سینما آزادی در بخش عرب تبار جنوب کشور (سینما آزادی - مهدی طرفی)، دریاچه ارومیه دیروز، فردا (پژمان مظاهری)، میدان توپخانه تهران (میدان بی حصار- مهرداد زاهدیان)، مجسمه های مختلف در استان تهران (مجسمه های تهران - بهمن کیارستمی) مکان هایی که با نگرش های نو فیلمسازانشان فیلمبرداری شده و در این میان مستند مهرداد زاهدیان از باقی مستندها متمرکزتر و به لحاظ آرشیوی ، پرداختن به موضوع و سیر منطقی حوادث پیرامون میدان ارزشمندتر است. سینما آزادی نیز که به لحاظ ایده شباهت زیادی به سینما پارادیزو تورناتوره پیدا کرده از جنبه های ترکیبی، بازسازی و مصاحبه استفاده کرده است.
مستندهای اجتماعی مانند پشت فرمان زندگی ساخته سحر سلحشور به زندگی زنی مسافرکش در تهران مشکلات و مصائب او می پردازد و از شیوه مستقیم بهره برده است. از این طیف آثار می توان به مستندهای شمارش معکوس خاطره حناچی، اشاره کرد که زندگی و فعالیت های دختری نوجوان برای ورود به جلسه کنکور را محور ماجرایش قرار داده است.
علی اصغر کشانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید