جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


بازگشت واپسین شهسوار رمانتیک


بازگشت واپسین شهسوار رمانتیک
● شناختی از هرمان هسه
▪ (بازخوانی تفسیری و انتقادی آثار هرمان هسه)
▪ رضا نجفی
▪ نشر کاروان
▪ ۱۳۸۷
درست هنگامی که گمان می‌کردیم تب هسه‌خوانی دیگر فروکش کرده است، یکی از منتقدان دارد روح او را برایمان احضار می‌کند. بار دیگر این آخرین شوالیه رمانتیسم در میانمان جولان می‌دهد. در اخبار آمده است رضا نجفی نقدهای تفسیری خود بر رمان‌های برگزیده هسه را منتشر ساخته و ترجمه دوزبانه او از اشعار هسه زیر چاپ است. او همچنین ویرایش اثر دیگری از همین نویسنده را به نام «در ستایش سالخوردگی» به پایان برده است. ظاهرا در هنگامه ترجمه‌های چندین و چندباره آن هم از نسخه‌های انگلیسی آثار هسه، این بازگشت آبرومندانه بوده و هرمان هسه در حال دست یافتن به جایگاه واقعی اما فراموش شده خویش است. در این نوشتار اما تنها به کتاب شناختی از هرمان هسه( نقد آثار هسه) بسنده می‌کنیم و بررسی ترجمه اشعار هسه و دیگر آثار را به پس از انتشار آنها وامی‌گذاریم.
شاید آسان‌ترین و مستقیم‌ترین راه برای بررسی کتاب «شناختی از هرمان هسه»، بازگویی معرفی پشت جلد خود اثر باشد. در این معرفی آمده است: «در ۲۰ سال گذشته، هرمان هسه از پرخواننده‌ترین نویسندگان آلمانی زبان در ایران بوده است. از آثار او تاکنون بیش از ۸۰ ترجمه گوناگون صورت گرفته و رمان‌های اصلی او حتی گاه با پنج ترجمه متفاوت ارائه شده است. با این حال برای علاقه‌مندان به فهم و بازگشایی مفاهیم نهفته در آثار هرمان هسه تاکنون منبع و راهنمایی جامع در زبان فارسی موجود نبوده است که به نقد و تحلیل آثار گوناگون این نویسنده پرداخته باشد.
کتاب حاضر نخستین اثر در زبان فارسی است که در کنار معرفی هرمان هسه به تحلیل انتقادی و تفسیر مهم‌ترین آثار این نویسنده می‌پردازد. همچنین این اثر افزون بر تحلیل رمان‌های اصلی هسه از زوایای متفاوت و شیوه‌های گوناگون نقد ادبی، با پرداختن به ویژگی‌ها و مشترکات همه آثار او و نیز پیوست‌های سودمند و بایسته‌ای چون سالشمار، کتاب‌شناسی آلمانی، کتاب‌شناسی و مقاله‌شناسی فارسی آثاری که از هسه یا درباره او تاکنون منتشر شده است، کامل‌ترین منبع و راهنمای شناخت جهان داستانی هرمان هسه در زبان فارسی به شمار می‌رود.»
هرچند این بازگفت ما اندکی بلندبالا بود، اما به گمانم به خوبی حق مطلب را ادا می‌کرد. به راستی پس از خواندن این معرفی، بی‌درنگ پرسش‌هایی به ذهنمان خطور می‌کند: چرا به‌رغم ترجمه‌های مکرر در آثار هسه هیچ کس کمر همت به نقد و تفسیر این آثار نبسته بود؟ زیرا چه آثار هسه را بپسندیم و چه نه، به هر حال کثرت چاپ آثار او، وی را بدل به پدیده‌ای برای جامعه کتابخوان ما کرده است که همین بازخوانی انتقادی آثارش را ضروری می‌کند. همچنین باید پرسید چرا از میان نزدیک به صد عنوان ترجمه آثار هسه، تنها سه یا چهار اثر از زبان آلمانی بازگردان و باقی همه از زبانی دیگر ترجمه شده‌اند؟ چرا آلمانی‌دان‌های ما در این‌باره غفلت و کوتاهی کرده‌اند؟ چرا مترجمان ما (به اصطلاح عامیانه) گیر داده‌اند به ترجمه‌های چندین و چندباره چند رمان هسه و چرا هیچکس در تلاش ارائه کار جدیدی از او نبوده است؟ چرا هسه شاعر به اندازه هسه رمان‌نویس در ایران شناخته شده نیست؟ و...
کتاب «شناختی از هرمان هسه» تاحدودی برای جبران این کاستی‌هاست و نکته بسیار مثبت ماجرا این است که نویسنده‌اش هم آلمانی می‌داند و با آثار هسه به زبان اصلی آشناست، هم در مقام منتقد ادبیات داستانی نامی برای خود کسب کرده است و هم مهم‌تر آنکه از سال‌ها پیش تاکنون با مقالات خود تنها هسه‌شناس این دیار به شمار می‌رود که البته بیش از اینکه این نکته افتخاری برای او باشد، نشان از فقر نقد و نقادی در این مملکت است.
به هر حال همین اندک هم باید موجب خرسندی‌مان باشد که سرانجام یک نفر پیدا شد که به جای ترجمه پنج‌باره و شش‌باره از «گرگ بیابان» و «دمیان» و «سیذارتا» و... بخواهد آنها را نقد و تفسیر کند. نکته مهم دیگر این است که به نظر می‌رسد نویسنده با عشق و علاقه به این کار دست زده و نه در سودای کتاب‌سازی بوده یا آسان گرداندن کار بر خود یا حجیم ساختن اثرش. و به گمانم هیچ اثر ارزشمندی نیست که بی‌مدد و یاری اندکی عشق پدید آید.
اجازه می‌خواهم یک بار دیگر از خود نویسنده کتاب بازگفت بیاورم: «نیچه گفته است آنچه را می‌گویم نخواهید پذیرفت مگر پیشاپیش آن را دریافته باشید.» این گفته کمابیش درباره هسه و آثارش نیز صادق است. خوانندگان هسه پیشاپیش او را بسیار دوست داشته‌اند یا هیچ دوست نداشته‌اند. دوست داشتن آثار هسه بسته به آن است که روح و جان ما تا چه اندازه بارقه‌هایی از رمانتیسم در خود داشته باشد. اما زمانه زوال رمانتیسم می‌نماید. اندیشمندان بسیاری درباره نفی و طرد تغزل‌گرایی سخن گفته‌اند و می‌گویند. از این رو، آیا آرا و آثار هسه در چنین زمانه تغزل‌ستیزی محکوم به فنا نیستند؟
گفتیم که هسه و آثارش را پیشاپیش دوست می‌دارند یا دوست نمی‌دارند و می‌افزاییم که اما در هر دو حال نمی‌فهمند. اما بدترین بدفهمی‌ها از آثار هسه نه از آن تغزل‌ستیزان و رمانتیسم گریزان که از آن تغزل‌گرایان محض است. بیشترین دوستداران آثار هسه از گروه شیفتگان رمانتیسم هستند که همین خود سرچشمه بسیاری بدفهمی‌هاست. اما اندیشه و آثار این نویسنده غنی‌تر و عمیق‌تر از آن است که در چارچوب رمانتیسم محدود ماند... آثار هسه لایه‌های معنایی گوناگونی دارند که رمانتیسم نخستین و سطحی‌ترین آنهاست. سرآغاز همه بدفهمی‌ها در بازخوانی هسه فراتر نرفتن از همین لایه نخست و سبب‌ساز آن نبود شناخت شایسته و بایسته از هسه است. آنچه در پی می‌آید کوششی است برای بازشناسی زندگی، آثار و اندیشه‌های این نامدار آشنا «باردیگر برای آوردن چنین بازگفت طویلی پوزش می‌خواهم، اما خواستم به توصیف سنت او عمل کرده باشم که می‌گفت برای پرداختن به هر اثری باید از دوات خود نویسنده‌اش سود برد. اما قول می‌دهم این آخرین جوهربرداری من از نویسنده کتاب باشد. به هر حال، از پیشگفتار کتاب برمی‌آید که نویسنده بر آن است اثبات کند برخلاف تصور رایج، هسه نویسنده‌ای با ارزش ادبی میانمایه و صرفا رمانتیک نیست و بیشتر خوانندگان نتوانسته‌اند از سادگی ظاهری آثار او بگذرند و پی به اعماق آثار برند. به حق و انصاف که دفاعیه منتقد از هسه نیک صورت گرفته و نجفی توانسته است بار دیگر هسه گرانقدرش را زنده کند. به جرات می‌توان ادعا کرد که پس از این کتاب ما ناچاریم هسه را این‌بار با نگاهی نو بازخوانی کنیم. پس به تقلید از مارکس باید گفت: ‌ای هسه‌خوانان ایران، دوباره به پاخیزید و یک‌بار دیگر با این عینک جدید هسه را بازخوانید. و اما به زعم آقای منتقد، این کتابش بیش از آنکه برای دوستداران هسه باشد، برای کسانی است که از هسه لذتی نبرده‌اند. او خطاب به این دسته از خوانندگان می‌گوید زنجیرهای فکری‌تان درباره هسه را دور بریزید، هرآنچه را که براساس ترجمه‌های مغلوط دست چندم بازاری یافته بودید دور بریزید و این نویسنده بداقبال را که از سوی مترجمان مبتدی و متفنن سلاخی شده بود، آنچنان که در شأن و جایگاه راستین اوست از نزدیک بشناسید، البته اگر که می‌خواهید.
افسوس، ‌ای کاش این معرفی دست‌کم ۲۰ سال زودتر رخ می‌داد تا هسه را اینچنین بازاری‌اش نپنداریم. دلخوش داریم که هروقت ماهی را از آب بگیریم تازه است!‌ اما آیا واقعا چنین است؟
بگذریم و بازگردیم به متن! خوش‌شانسی دیگر ما این است که رضا نجفی منتقد توانسته است بر رضا نجفی هسه‌دوست چیره شود (معلوم نیست بالاخره او چه وقت دست از سر هسه برخواهد داشت). به هر حال احتمالا ‌سابقه‌کاری این شخص در مقام منتقد، موجب شده است رگ غیرت انتقادی او بجنبند و ما صرفا با ستایش‌نامه‌ای از هسه و آثار او رویارو نشویم. منتقد کوشیده است اثری با شأن آکادمیک و حرفه‌ای ارائه دهد و به مانند هر منتقد حرفه‌ای دیگری به نیش و نوش آثار بپردازد.
و باز به حق و انصاف باید اذغان کرد به هنگامی مطالعه نقدهای نویسنده برای نمونه بر گرگ بیابان و دمیان خواننده حس می‌کند با نگاهی به راستی فنی و موشکاف و پیچیده سر و کار دارد. ساختار کتاب «شناختی از هرمان هسه» نشان از متدولوژی شایان ستایشی دارد و پیوست‌های بی‌گمان پردردسر اثر مانند کتاب‌شناسی و مقاله‌شناسی‌ها دلیلی بر مدعای دقت و وسواس و احاطه مولف بر حوزه کاری خویش است.
جدای از نثر پخته و قرص و محکم نویسنده، سیاست او در شیوه‌های گوناگون نقد ستودنی است. همان‌گونه که در پشت جلد کتاب نیز آمده بود، منتقد به شیک شیوه نقد بسنده نکرده و از زوایای متفاوتی آثار هسه را کاویده و نگاه انتقادی و تفسیری‌اش حتی شامل حال نگره‌ها و مکتب‌های متفاوت نقد ادبی نیز بوده است.
در پایان سخن باید از ناشر اثر نیز تقدیر کرد که صرفا به انتشار آثار رایج مانند رمان‌های کوئیلو بسنده نکرده و سهمی را نیز به نقد ادبی به معنای حرفه‌ای و آکادمیک و جدی اختصاص داده است.
لاله جعفری
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید