جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

موتور اسلام سیاسی مردم سالاری است


موتور اسلام سیاسی مردم سالاری است
با گذشت هفت سال از حوادث ۱۱ سپتامبر، اسلام سیاسی در سراسر جهان اسلام به حرکت درآمده است. نکته تعجب برانگیز این است که اوج گرفتن این حرکت بطور دمکراتیک صورت گرفته - یعنی نه بوسیله بمب، بلکه از طریق صندوق های رای. زمانی اعتقاد راسخ نومحافظه کاران این بود که دمکراسی عامل مهار رشد اسلام است اما اینگونه نیست. از زمانی که آمریکا به افغانستان و عراق تعرض کرد، در هر جا هر زمان که مسلمانان حق رای دادن داشته اند به طور مستمر در انتخابات شرکت کرده اند.مسلمانان در لبنان، ایران، عراق، فلسطین، پاکستان، مصر، ترکیه و الجزایر بطور انبوه و به شیوه ای بی سابقه به احزاب دینی رای داده اند. در جاهایی هم که دولتها نزدیک ترین روابط را با ایالات متحده داشته اند، ظهور اسلام سیاسی قابل توجه تر بوده است.
اغلب فعالیتهای روزنامه نگاری غرب طی هفت سال گذشته بر گروههای تروریستی، گروههای جهادی و گروههای بمب گذار انتحاری معطوف بوده است. اما در حالی که هنوز تهدید اعمال خشونت همچنان بسیار جدی است، مفسران غربی که با نادانی عنوان “فاسیشم اسلامی” را ابداع کرده و آنرا با نازیسم مقایسه می کنند گویی به حمله عصبی دچار هستند. چون تفاوتها میان قدرتها و توانایی های نظامی مبارزان اسلامی و نازی ها آنقدر زیاد است که چنین مقایسه ای اعتبار ندارد و تشبیهاتی که نومحافظه کاران میان اوضاع امروزی جهان و دوران جنگ دوم جهانی ترسیم می کنند، غلط است.
مادامیکه غرب در جهان اسلام دخالت می کند، بمب ها منفجر خواهند شد، و مادامیکه انگلیس در جنگهای غیرقانونی جورج بوش مشارکت می کند خون انگلیسی ها در حملات جهادی ریخته خواهد شد. اما این به معنای آن نیست که مسلمانان به کشور ما تجاوز خواهند کرد و یا اینکه به قول مفسران آمریکایی نظیر مارک استاین اروپا در آستانه تغییر اساسی به لحاظ مردم شناسی باشد. استاین مدعی است مسلمانان تا سال ۲۰ ۱۰، ۲۰ درصد مردم اروپا را تشکیل خواهند داد.
ما غربی ها احتمالا به خاطر اینکه توجه خود را به احتمال اعمال خشونت توسط گروههای جهادی معطوف کرده ایم، از واقعیت غافل شده ایم. چون هرچند تصرف اروپا توسط مسلمانان اوهام باشد، اما در مورد جهان اسلام اوهام نیست و واقعیت دارد. سیاستهای ناشیانه و بی رحمانه آمریکا در خاور میانه باعث تغییرات انقلابی و رادیکالیزه شدن حتی میانه رو ترین آحاد شده و در نتیجه وضعی که از سالهای دهه ۵۰ میلادی در آن منطقه ثابت بوده تغییر کرده است.
مصر یک نمونه این مدعا است: در پی انتخابات سال ۲۰۰۵ در آن کشور، به رغم گزارشها مبنی بر تقلب توسط ائتلاف دمکراتیک ملی حسنی مبارک که حزب حاکم بر مصر است، تعداد کرسی‌های گروه اخوان المسلمین که بطور اسمی ممنوع ا زفعالیت است از ۱۷ کرسی به ۸۸ کرسی در مجلس خلق این کشور رسید که ۴۴۴ کرسی دارد - یعنی تعداد کرسی های این گروه پنج برابر بیشتر شد. اخوان المسلمین مصر از از مدتها قبل دست از خشونت کشیده اند، حالا گروه اصلی اوپوزیسیون در مجلس مصر هستند.
آمار انتخاباتی پاکستان هم به نحو تعجب برانگیزی شبیه این است. در پاکستان بطور سنتی احزاب سیاسی تنها بخشی از آرا را در انتخابات از آن خود می کردند، اما بعد از تعرض آمریکا به افغانستان اوضاع شروع به تغییر کرد.
مثلا در اکتبر سال ۲۰۰۲ میلادی، ائتلاف دست راستی احزاب دینی، یعنی مجلس امل متحده یا ام ام ای، یازده ممیز شش درصد آراء را به خود اختصاص داد یعنی سهم خود را در پارلمان پاکستان بیش از دوبرابر کرد. این ائتلاف در دو استان هم مرز افغانستان - یعنی بلوچستان و استان مرز شمال غرب- پیروز قاطع آن انتخابات بود. ائتلاف مذکور در آن دو استان حکومت محلی شدیدا محافظه کار و اسلامی برقرار کرد. بیم آن می رود که این ائتلاف که به یک نیروی انتخاباتی جدی مبدل شده در انتخابات های پیش رو پیروز اصلی صحنه های انتخاباتی و رویارویی های سیاسی کنونی در پاکستان باشد.
دولت بوش در سال ۲۰۰۴ میلادی اعلام کرد که ترویج دمکراسی در خاورمیان از موضوعات اصلی سیاست خارجی آمریکا در دوره دوم تصدی وی خواهد بود. اما حالا حتی برای خود واشنگتن هم معلوم شده است که این سیاست به شکست انجامیده. با این وجود سیاست خارجی ایالات متحده به انحاء مختلف باعث شده تا نظر مسلمانان بر ضد نظامهای سلطنتی فاسد و احزاب ملی گرای پوسیده ای که بمدت ۵۰ سال بر خاورمیانه حکومت کرده اند برگردد. مضحک است که مسلمانان برخلاف تصور نومحافظه کاران، به جای رویکرد به احزاب غیردینی و سکولار، پشت احزابی صف بستند که به مخالفت با دخالتهای تعرضی آمریکا در خاورمیانه و جهان اسلام معروف هستند.
برخلاف پرویز مشرف، حسنی مبارک و محمود عباس، مخالفان آشکار و نهان سیاستهای آمریکا در خاورمیانه از خشم به حق مسلمانان سود جسته اند: خشم از اینکه در افغانستان و عراق هزاران نفر کشته شده اند، خشم از اینکه آمریکا زرادخانه هسته‌ای اسراییل را نادیده می گیرد. خشم از فجایعی مانند ماجرای زندان ابوغریب و اینکه هزاران مسلمان بدون محاکمه در شبکه ای از زندانهای مخفی آمریکا در سراسر جهان محبوس شده و با اجازه واشنگتن شکنجه می شوند، و خشم از شعارهای ضد اسلامی‌ای که هنوز از بوش و محفل او در واشنگتن صادر می شود.
بعلاوه اینکه فقرا، احزاب دینی را عمدتا نماینده عدالت و عامل یکپارچگی و توزیع عادلانه منابع می دانند. به همین دلیل بود که مثلا در انتخابات دو سال قبل در فلسطین “حماس” در مقابل “فتح” فاسد آنچنان قوی ظاهر شد و خوش درخشید. به همین ترتیب ظهور دمکراتیک حزب ا... در لبنان به خاطر ضربه شدیدی بود که حسن نصرا... رهبر این گروه به اسراییلی ها وارد ساخت و همچنین به خاطر اینکه او در جنوب لبنان به مردم خدمات درمانی و اجتماعی می رساند، همانگونه که حماس در غزه اینکار را می کند.
عکس العمل آمریکا هم در زمانی که احزاب نامطلوب واشنگتن از صندوقهای رای خارج می شوند این بوده که از دمکراسی عقب نشینی کند. نه تنها در مورد حماس بلکه در مورد اخوان المسمین مصر نیز چنین بود. از زمانی که اخوان المسلمین در آن انتخابات آنگونه رای آورد، ایالات متحده دیگر به مبارک برای اعمال اصلاحات دمکراتیک فشار نمی آورد. حکومت مصر فعالان اصلی اخوان، حامیان مالی آنان و رقیب مبارک در انتخابات ریاست جمهوری آن کشور را به زندان انداخت بی آنکه واشنگتن یک کلمه اعتراض کند.
من در سفر اخیرم به مصر، به هرجا که رفتم دریافتم اسلام سیاسی در آن کشور ماندنی است و اینکه همه مجبورند این واقعیت را بپذیرند و با آن کنار بیایند. حالا دیگر عکس المعل ایالات متحده هم محلی از اعراب ندارد. حتی قبطی ها هم تمایلاتی به اخوان نشان می دهند. یوسف سیدهوم سردبیر روزنامه معروف “کاپتیک” (قبطی) مصر می گوید:”اخوان از صحنه نخواهند رفت، ما هم لازم است با آنها وارد گفتگو شویم، سیاستهای شان را برای خودمان روشن سازیم و به عدم اعتماد متقابل پایان بدهیم.”
واقعیت این است که ما غربی ها هم باید مانند قبطی های مصر راهی برای کنار آمدن با اسلام سیاسی پیدا کنیم. وانمود کردن اینکه اسلام گرایان وجود ندارد و مذاکره نکردن با آنان پاسخ مشکلات ما نیست. تنها با آغاز گفتگو ممکن است ما بتوانیم در خاورمیانه و جهان اسلام کسانی را برای مذاکره پیدا کنیم. و تنها در آن صورت است که می توان جبران آسیبی را که از یازده سپتامبر به این سو، سیاستهای انگلیسی - آمریکایی به خاورمیانه و نفوذ غرب وارد ساخته، آغاز کرد.
منبع:گاردین
ویلیام دالریمپل
ترجمه: سید عماد رضوی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید